تاریخ انتشار :شنبه ۱۳ ثور ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۱۶
کد مطلب : 209139
تفکرِ "برنده-برنده" و ارتباط آن با کار تشکیلاتی
فاطمه سجادی حسینی/ سالها پیش زمانی که دانشجوی دوره مدیریت و رهبری بودم، به مدت یک هفته‌ی تمام درس ما اختصاص داده شده بود به بررسی یک کتاب بسیار مشهور که در جهان غرب غوغای زیادی در زمینه رهبری به پا کرده بود، کتاب "هفت عادت مردمان موثر" اثری از استیفان آرکاوی نویسنده مشهور و یکی از انسان‌های موفق و تاثیرگذار در حوزه مدیریت و رهبری که در سال ۲۰۱۲ بدرود حیات گفت.

در این کتاب به هفت عادت و رفتار بسیار ویژه‌ی انسان‌های موثر اشاره شده بود که بدون استثناء همه انسان‌های موثر و نه فقط موفق این ویژگی‌ها را دارند و به آن عمل می‌کنند. -باید توجه داشت که بین انسان موثر و موفق تفاوت وجود دارد. همه می‌توانند موفق باشند ولی هر کسی نمی‌تواند موثر باشد و موثریت خلق کند-

در این مقاله از بین آن هفت عادت ذکر شده، تنها به بررسی یک مورد از آنها پرداخته می‌شود که بسیار مهم بوده و بر این عادت یا رفتار خیلی تاکید شده است؛ یعنی "برنده-برنده" بیندیشید.

اینجا سوالی مطرح می‌شود که "برنده-برنده بیندیشیم" یعنی چه؟ و اصل این تفکر در کجا و کدام مکتب ریشه دارد؟

ما هر چه در مورد کتاب‌ها و دانش تولیدشده در غرب عمیق‌تر ورود پیدا کنیم، بیشتر متوجه این مساله می‌شویم که مسلمانان دارای غنی‌ترین و ثروتمندترین مخازن علم و دانش همچون قرآن کریم، پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه اطهار (ع) هستند. البته برای استفاده‌ی درست از دانشِ این الگوهای برجسته‌ی زندگی -که بهترین و درست‌ترین راه و روش زندگی کردن را به انسان می‌آموزند- نیاز به تعقل، لیاقت و اراده‌ی قوی احساس می‌شود.

اکنون جا دارد به یکی از سخنان گوهربار مولای متقیان حضرت علی (ع) بپردازیم که به موضوع بحث ربطی مستقیم دارد، (یعنی تفکر کار تشکیلاتی).

امام علی (ع) می‌فرمایند که مراقب افکارتان باشید که گفتارتان می‌شود. مراقب گفتارتان باشید که اعمال‌تان می‌شود و مراقب اعمال‌تان باشید که عادت‌تان می‌شود و مراقب عادت‌تان باشید که شخصیت‌تان می‌شود و مراقب شخصیت‌تان باشید که سرنوشت‌تان می‌شود. این سخن حضرت علی (ع) به اندازه‌ی یک کتاب چند جلدی حرف برای گفتن دارد.

قابل ذکر است که این سخنان در ۱۴۰۰ سال قبل گفته شده است و نه در قرن بیست و یک. همانطور که گفته شد سخن امیرمومنان به اندازه ده‌ها کتاب مطلب دارد؛ از علم روانشناسی گرفته تا اخلاق و فلسفه، دانش رهبری و تفکر کار تشکیلاتی و به صورت عموم علوم اجتماعی و علوم انسانی. حضرت علی (ع) در آن زمان به زیبایی به این اصل اشاره فرموده‌اند که همه چیز از تفکر آغاز می‌شود.

تمامی ما انسان‌ها در روابط فردی، خانوادگی، اجتماعی، کاری و تحصیلی در مجموع از چهار نوع تفکر خارج نیستیم که عبارت‌اند از:


1- تفکر بازنده-بازنده:

افرادی با شخصیت ضعیف و دارای کمبود عزت نفس که متاسفانه به دلایلی نتوانستند در مسیر رشد و تعالی انسانی قرار بگیرند و به فرموده‌ی قرآن کریم؛ به اسفل السافلین سقوط کرده‌اند و یا به سمت سقوط در حرکت‌اند، در کنار نداشتن عزت نفس و فرومایگی شخصیتی به احتمال بسیار قوی دچار بخل و حسد، کینه و نفاق نیز می‌شوند، این افراد هم خودشان بازنده‌اند و هم نمی‌خواهند دیگران را برنده ببینند. آنان دست به هر کار ناپسندی می‌زنند تا دیگران هم مثل خودشان یک بازنده باشند، مثل یک فرد معتاد به مواد مخدر که سعی در معتاد کردن انسان‌های سالم را دارد، و یا یک بیماری که توسط گناهان اخلاقی دچار بیماری ایدز شده و می‌خواهد دیگران را هم به بیماری خودش از هر طریقی ممکن مبتلا کند (متأسفانه نمونه‌هایش را گاهی در رسانه‌ها خوانده‌ایم).

این دسته از افراد حقیرترین و پست‌ترین نوع تفکر را دارند و به عبارتی "انگل جامعه" هستند.


2- تفکر بازنده-برنده:

این تفکر یک درجه از نوع تفکر قبلی بالاتر است. یعنی انسان‌های ضعیف‌النفس که دچار بحران هویت هستند و مثل یک طفیلی همیشه باید به یک منبع بچسپند و تغذیه کنند و درست بودن منبع هم برایشان اصلن مهم نیست، معمولا بادهای فضایی که در آن زندگی می‌کنند آنها را به هر طرف که بخواهد می‌برد و به تنهایی نمی‌توانند فکر کنند و یا کاری از پیش ببرند، در کنار این خصلت، حس تملق و چاپلوسی و برتربینی دیگران نیز در این نوع تفکر به شدت دیده می‌شود، این افراد همیشه غلام و خدمت‌گزار و وسیله دیگران برای رسیدن به موفقیت‌هایشان هستند، حتی اگر خودشان واقعا ببازند و یک بازنده محسوب‌ شوند مثل آنهایی که در رکاب یزید شمشیر زدند و کشته شدند که در دنیا و آخرت دچار خسارت و زیان گردیدند، ولی آنچه که اتفاق افتاد پیروزی ظاهری یزید در جنگ علیه امام حسین (ع) بود، یعنی ارباب‌شان به ظاهر پیروز شد، در حالی که آنها همه هم در ظاهر باختند و هم در باطن و منفور ابدی شدند.

به این دسته می‌توانیم بگوییم "مزدوران کودن و بی‌مزد جامعه" که هر کاری از آنها خواسته شود برای موفقیت دیگران آنهم در جهت منفی انجام می‌دهند ولی خودشان همیشه یک بازنده‌ی بی‌هویت و بیچاره می‌مانند.


3-تفکر برنده-بازنده:

این تفکری است که متاسفانه امروزه اکثریت رهبران خودکامه جهان و بیشتر افراد بی‌خرد و خودخواه دارند. در آموزش و تعریف رهبری می‌خوانیم که در جهان فقط دو نوع رهبر وجود دارد، رهبران قدرت‌طلب مثل ترامپ قمارباز، و رهبران خدمت‌گزار مثل ماهاتما گاندی رهبر فقید هند؛ که تفکر برنده-بازنده از رهبری قدرت‌طلب سرچشمه می‌گیرد.

افراد به شدت مغرور و متکبر و خودکامه که فقط می‌خواهند همیشه خودشان پیروز و موفق در هر میدانی باشند، به هر قیمتی که شده حتی به قیمت کشتن و نابود کردن میلیون‌ها انسان بی‌گناه. جدا از بحث چنین رهبرانی، در میان افراد عادی که گرفتار حسادت و توهم خودبزرگ‌بینی هستند و یا خلاء شخصیتی دارند هم زیاد دیده شده که دچار این نوع تفکر می‌شوند، اگر خودشان پیروز شوند خوشحال‌اند، اما اگر کس دیگری پیروز شد و یا موفقیتی را بدست آورد به شدت اندوهگین و ناراحت می‌شوند و چه بسا که هر کار پلیدی از دست‌شان برآید انجام می‌دهند تا طرف مقابل را یک چهره بازنده و ضعیف نشان دهند.

به این دسته از آدم‌ها می‌توان گفت "طبل‌های تو خالی" که همیشه  آن خلاء درونی و ترس‌هایشان را پشت این حس قدرت‌طلبی و خودبزرگ‌بینی پنهان می‌کنند و در حقیقت با تفکر "برنده-بازنده" شان نشان می‌دهند که چه موجودات کوچک و حقیری هستند، درست مثل شخصی که سر قله کوه بایستد و همه را از آن بالا کوچک ببیند، غافل از آنکه دیگران نیز از پایین کوه او را مثل یک نقطه سیاه می‌بینند.

اما دسته چهارم، مهمترین و زیباترین نوع تفکر را دارند:

4- تفکر برنده‌-برنده:

این نوع تفکر در حقیقت ریشه در تفکر توحیدی دارد که از این اصل سرچشمه گرفته است که "انسان معنادار در جهان معنادار".

کسی که خودش را یک وجود جدا و مستقل یعنی تافتۀ جدا‌بافته از انسان‌ها و طبیعت و  این جهانِ باشکوه نمی‌داند، بلکه خودش را جزئی از یک کل بسیار شکوهمند و باعظمت می‌داند که صاحب خالقی بسیار حکیم و بزرگ و مهربان است، و چنین انسانی دارای؛ اعتماد به نفس و عزت نفس، شخصیت والا و بزرگ، قلب سلیم و پاک، تفکر توحیدی و انسانی، و همۀ صفات خداپسند است که خویش را مسئول می‌داند که به عنوان یک مسافر راه ابدیت هر روز رشد کند، متحول شود و در امور زندگی‌اش در حد توانش موفقیت و سربلندی کسب کند و همیشه در حال حرکت باشد، همینطور همه این زیبایی‌ها را برای دیگران نیز با جان و دل می‌خواهد و در این راه همیشه به دیگران با کمال میل کمک می‌کند، همان مصداق حقیقی خدمت‌گزار خلق خدا و  یا رهبری خدمت‌گزار.

از چنین تفکری فقط رویش و زایش، خیر و برکت، همدلی و همیاری، بخشش و گذشت، و تمام ویژگی‌های پاک و سالم انسانی تراوش می‌کند و به جهان هدیه می‌شود، یعنی آنچه که پیامبران الهی و همه مصلحان اخلاقی در تلاش و آرزوی آن برای اطرافیان‌شان و کل بشریت بودند.

اگر در زندگی تمامی انبیای الهی و انسان‌های بزرگ و رهبران آزاده‌ی جهان و بندگان نیک خداوند به نیکی بنگریم به همین اصل می‌رسیم؛ یعنی تفکر "برنده-برنده". آنها کسانی بودند که در کنار رشد فردی و پیروزی شخصی خود، به رشد جمعی و پیروزی جمعی کمک می‌کردند و به شدت باور داشتند و حتی برای این امر بزرگ از جان و مال و خون‌شان گذشتند و از دست دادند تا عده‌ای دیگر به دست بیاورند، پس برای یک کار تشکیلاتی اول باید تفکر برنده-برنده پیامبرگونه داشت، چون همه ما و شما پیامبران کوچک الهی و بدون وحی هستیم و یا به عبارتی؛ ما پیام‌رسانان پیام‌های پیامبران الهی و ائمه‌ی اطهار (ع) و اخلاق انسانی هستیم، و همواره باید در صدد باشیم که در جهت قرار دادن خود و جامعه در مسیرِ شدن و باز هم شدن و بلاخره درست کردنِ "مدینه فاضله" در همین جامعه انسانی در زمین تلاش نمائیم.

در نتیجه با چنین تفکری می‌توانیم در یک تشکیلات به صورت خیلی هدفمند و خداپسندانه، هم برای رشد و تعالی خود کاری کنیم و هم در کنار رشد فردی به رشد جمعی، ایجاد انرژی جمعی، وحدت و همدلی برسیم.

حال بیاییم همه ما و شما در پاسخ به این سوال فکر کنیم عمیقا که از کدام دسته هستیم و ریشه تفکر کار تشکیلاتی ما به کدام گروه ختم می‌شود؟

پاسخ صادقانه به این سوال ما را برای یک کار تشکیلاتی حقیقی آماده خواهد کرد، زیرا تنها در جمع است که ما می‌توانیم متوجه خلأها و اشتباهات خود شویم و اصلاح‌شان کنیم و از طرفی متوجه نقاط قوت و استعدادهای خود باشیم و آنها را تقویت کنیم.

باید توجه داشت که راه رسیدن به خدا از بین خلق خدا می‌گذرد و تفکر برنده-برنده یعنی پذیرش این اصل که من از خدا هستم و همه‌ی هستی از خداست پس آنچه را برای خود می‌پسندم برای دیگران نیز باید بپسندم و بهترین‌ها را، هم برای خود و هم برای دیگران بخواهم زیرا درگاه الهی پر از نعمت و برکت و خیر و وفور و شادمانی است به شرط آنکه درست زندگی کنیم و همواره در مسیر الهی حرکت نماییم.
https://avapress.net/vdcbf9b59rhbg8p.uiur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما