مشارکت در تمام عرصههای سیاسی و اجتماعی از اصول نظام دموکراسی است. از جمله حقوق اولیۀ هر انسانی این است که در ساختن و تعیین سرنوشت خویش دخیل، آگاه و بیدار باشد و خودش سرنوشت خود را رقم بزند.
در نظام دموکراسی انتخاب کردن و انتخاب شدن از جمله اصول اساسی است. مشارکت اجتماعی و سیاسی به این نظام معنا میدهد و لازمۀ آن به حساب میآید. افراد جامعه در نقاط دیگر جهان خود را مسئول و مکلف در تمام عرصهها میدانند و پایینترین مسئولیتها به رقابت گذاشته میشود و مردم رأی میدهند و آگاهانه فرد مسئول را انتخاب میکنند؛ اما ما اکنون در افغانستان و در یکی از حساسترین حوزۀ انتخابها که اتنخاب رئیس جمهور کشور است شاهد کمترین آمار اشتراککننده و رأیدهنده بودیم. علت عدم مشارکت مردم در پروسۀ انتخابات چیست؟
هر کس با نگاهی متفاوت به این قضیه مینگرد، لذا از زوایای مختلفی میتوان به چرایی عدم مشارکت مردم در انتخابات 6 میزان پرداخت. در این مطلب سه عامل و زاویۀ دید اصلی مورد بررسی قرار میگیرد.
عامل و نگاه اول) فقدان اعتماد به عملکرد سیاستمداران
مردم افغانستان بعد از توافق بن در سال 2001 با انبوهی از امید به سوی پایهگذاری و ساختن کشور حرکت نموده و از نظام جدید استقبال کردند و در دور اول انتخابات ریاست جمهوری به صورت بسیار باشکوه شرکت کردند. با وجود این عزم راسخ و بسیج عمومی و سرازیر شدن میلیونها دالر کمکهای جامعۀ جهانی به افغانستان، اما در طول دو دهۀ اخیر به تدریج مشارکت عمومی مردم با گذشت زمان کمرنگتر شد.
همکاری مردم و پشتیبانی آنان از حکومت بنا به دلایل مختلفی به تناسب زمان تنزّل پیدا کرد. مردم روز به روز از اهداف مشترکشان که ساختن افغانستان و آبادی این دیار بود دورتر شدند و آن آرمان جمعی که منظور و مطلوب مردمِ بازمانده از جنگ بود با مشاهدۀ افزایش نرخ بیکاری، فساد اداری، دزدیهای میلیونی، اختلاسهای کلان، نبود امنیت و جابجاییهای قومی و تقسیمبندیهای فامیلی، گستردگیهای تقلب و امثال آن به سمت نابودی کشیده شد.
ریشۀ امید مردم از دولت و حکومت گسسته شد و ملت به وعدههای سیاستمداران بیباور شدند. مجموع این نگرشها و باورها، بدبینی شدیدی را نسبت به کارکرد نظام مردمسالاری و حکومت ایجاد کرد و باعث شد تا مردم حضور کمرنگی در مسایل حساس ملی بویژه انتخابات ریاست جمهوری اخیر داشته باشند.
عامل و نگاه دوم) فقدان امنیت و ترس از دست دادن جان
شرایط امنیتی کشورمان با توجه به وضعیت اضطراری که افغانستان دارد قابل پذیرش نیست و هر لحظه امکان انتحار و انفجار در گوشه و کنار سایتهای مشخصشده وجود دارد. در کنار تامین امنیت سایتهای رأیدهی در روز انتخابات، مسئلۀ دیگر امنیت رایدهندگان در مسیرهای بین ولایتی و شهری است.
با وجود تهدیدهایی که از سوی گروههای مخالف دولت مطرح میشود و با توجه به اینکه بسیاری از مردم افغانستان بین ولایات مختلف در رفت و آمدند، فقدان امنیت سبب گردید که از استیکر کردن تذکرههایشان خودداری کرده و در انتخابات مشارکت نکنند. به عنوان نمونه اگر به پتانسیل کلان جامعه -یعنی دانشجویان- که قشر عظیمی از رایدهندگان را تشکیل میدهند نظر بیندازیم، میبینیم که آنان بنا به هر دلیلی از جمله ترسِ از دست دادن دست و یا عضوی از بدن و حتی کشته شدن از الصاق استیکر در تذکرهشان اجتناب کنند. همچنین بنابر فقدان پلان مناسب رایدهی و عدم دسترسی به سیستم بایومتریکِ همهجاشمول، تعداد کثیری از مردم پای صندوقهای رأی حاضر نشدند و نتوانستند شامل این مشارکت اجتماعی و انتخاب زعیم گردند.
عامل و نگاه سوم) باور عمومی به عدم تاثیرگذاری رأی در تعیین سرنوشت جامعه
کتلۀ بزرگی از مردم که نتیجۀ دورههای انتخاباتی قبلی را مشاهده کردند که در آنها منظور و مطلوب ملت افغانستان برآورده نشد و کسانی که مردم میخواستند، به عنوان زعیم انتخاب نشدند و سرنوشت مردم به دست بیگانگان رقم خورد، به این نتیجه و باور رسیدند که آرای آنان در تعیین زعیم اثرگذار نیست.
این باور عمومی، به دورۀ اخیر انتخابات ریاست جمهوری نیز تسری پیدا کرد و عموم مردم بر این باور بودند که باز هم آنچه باداران بخواهند به عنوان نماینده خودشان انتخاب خواهند کرد و رای آنان جنبۀ سمبولیک خواهد داشت.
همۀ این عوامل سبب گردید تا بسیاری از مردم در پروسۀ بزرگ انتخابات ریاست جمهوری و مشارکتهای اجتماعیِ دیگر سهیم نشوند. هرچند ممکن است دلایل دیگری نیز وجود داشته باشد، اما به صورت کلی میتوان به این سه عامل به عنوان مهمترین عوامل عدم مشارکت مردم در انتخابات نگاه کرد. فقدان اعتماد به عملکرد سیاستمداران، ترس و فقدان امنیت در افغانستان و باور عمومی نسبت به عدم تاثیرگذاری رأی در تعیین سرنوشت مردم.
نویسنده: سیدحسن مدثر