امام محمد باقر (ع) پنجمين اختر فروزان آسمان امامت و هفتمين گوهر عرش عصمت و طهارت میباشد. ایشان شكافنده و تبيينكنندۀ علوم اسلامی است. امامی كه سراسر زندگیاش نور بود و همۀ لحظات عمر بابركتش در راه ارشاد و هدايت انسانها صرف شد.
امامی كه از زمينهسازیهای پدرش امام سجاد عليهالسلام در راستای معرفی مكتب تشيع، و مبارزه با طاغوتها، بهرهبرداریِ بسيار كرد و با تربيت شاگردان برجسته و تبيين فقه ناب اسلام و اهلبيت عليهمالسلام بزرگترين قدم را برای شناسايی تشيع و مكتب خاندان عصمت و طهارت برداشت.
او در سن چهار سالگی در كربلا و ماجرای عاشورای حسينی حضور داشت، و در سفر كوفه و شام، همراه پدر، همه ماجراها را میديد، و براساس فرهنگ عاشورا تربيت شد. او تجسمی از ارزشهای والای انسانی و كمالات اخلاقی بود و همه لحظههای زندگی درخشانش، درسهای بزرگ انسانی را الهام میبخشيد.
زندگی امام باقر عليهالسلام مصادف با دوران پر تلاطم زوال بنیاميه بوده است، اما به دليل شرايط خاص آن زمان ايشان از نظر سياسی در انزوا بودند. با اين كه آن امام در اين راه تا سر حد شهادت حركت كرد، به صورت يک نهضت سياسی همهجانبه برای سرنگونی رژيم بنیاميه نيانجاميد.
ایشان دريافته بود که فرهنگ تشيع در انزوا قرار دارد؛ از اين رو لازم بود به يک انقلاب وسيع فرهنگی دست بزند و با تشكيل حوزه علميه و تربيت شاگردان برجسته، فقه آل محمد ـصلی الله عليه وآلهـ و خط فكری تشيع را آشكار كند.
بر همين اساس امام باقر عليهالسلام زمينه سازیبسيار عميق و خوبی در اين راستا نمود و پس از ايشان، فرزند برومندش امام صادق عليه السلام با تشكيل حوزه علميه با چهار هزار نفر شاگرد، آن را به ثمر رسانيد و يک دانشگاه عظيم اسلامی در تاريخ اسلام آشكار و ماندگار شد. بنابراين، میتوان گفت؛ امام باقر عليه السلام مؤسس و بنيانگذار حوزه علميه شيعه و نهضت فرهنگی انقلاب فرهنگی با وجود تمام سختگيریهای بنیاميه، به تبيين معارف اهل بیت میپرداخت و از تبيين جايگاه امامت و ولايت در اسلام كه به معنای زعامت و تصدی امر است، دست بر نمیداشت.
امام باقر (ع) در دورهای امامت خویش را آغاز کرد که جامعه اسلامی در وضع فرهنگی نابسامانی به سر میبرد و عرصۀ فرهنگیِ جامعه گرفتار چالشهای عمیق عقیدتی و درگیریهای مختلف فقهی میان فرق اسلامی شده بود. فروکش کردن تنشهای سیاسی پس از واقعۀ عاشورای سال 61 هجری، همچنین شکست برخی احزاب سیاسی مانند «عبداللّه بن زبیر» سبب یکپارچگی حاکمیت بنی امیه شده بود و ناگزیر، بسیاری از دانشمندان از صحنه سیاسی دور شده بودند و حرکت گستردهای در زمینههای مختلف علمی با بحث و بررسی درباره مسایل گوناگون آغاز شده بود.
این رویکرد گسترده به مسایل فقهی و بحث تبادل نظرهای علمی در این برهه و پیدایش مکتبها و سبکهای مختلف علمی پس از مدتها رکود، رونق فراوانی به بازار علم بخشید و به واقع نقش درخشان امام در این دوره در روشنسازی افکار عمومی دانشمندان اسلامی و به ویژه خرَدورزان شیعه بسیار دارای اهمیت و برتری است. با ظهور امام باقر (ع)، گام مهم و بسزایی در راستای تبیین آرای شیعه برداشته شد و جنبش تحسین برانگیزی در میان دانشمندان شیعی پدید آمد.
از سوی دیگر، خطر افکار آلودۀ یهود و سیطرۀ نظریات فرقۀ مرجئه، جبریه، قدریه، غلات و حیات فکری شیعه را با خطر روبرو کرده بود که به راستی مرجعیت علمی شایستهای چون امام باقر (ع)، تفکرات خطرناک این فرقهها را تا حد قابل توجهی منزوی ساخت که
امام به سان خورشیدی گیتیفروز، بر سپهر دانش پرتو افکن بود و در بیان برتری و بزرگی این جایگاه، همین بس که بیشترین حدیث در بین جوامع حدیثی شیعه، از آن امام همام و فرزند برومند و خردمندش امام صادق (ع) است و این خود بزرگترین گواه در برجستگی شخصیت علمی ایشان به شمار میرود.
بسیاری از دانشمندان بزرگ اسلامی درباره جایگاه و خدمات علمی امام باقر (ع)، جملات بسیار زیبایی بر زبان رانده و یا نگاشتهاند که تاریخ، آن را همچنان در خاطر خود نگاهداری کرده است. دانشمندان بسیاری چون ابن مبارک، زهری، اوزاعی، مالک، شافعی، زیاد بن منذر نهدی و دیگران دربارۀ برجستگی علمیِ آن امام سخن راندهاند.
دامنۀ گستردۀ روایات امام در زمینههای گوناگون علمی، اندیشوران اهل سنت و محدثین آنان را بر آن داشت تا از ایشان روایت کنند و سخنان وی را درج و نقل نمایند که از جمله آنها «ابوحنیفه» را میتوان نام برد.
پایهگذاری نهضت بزرگ و پویای علمی
امام باقر (ع) در دوران امامت خویش، با وجود شرایط نامساعدی که بر عرصۀ فرهنگ اسلامی سایه افکنده بود، با تلاشی جدّی و گسترده نهضتی بزرگ را در زمینه علم و پیشرفتهای آن طراحی کرد. تا جایی که این جنبش دامنهدار به بنیانگذاری و تأسیس یک دانشگاه بزرگ و برجستۀ اسلامی انجامید که پویایی و عظمت آن در دوران امام صادق (ع)، به اوج خود رسید.
امام با برقراری حوزۀ درس، با کجاندیشیها، زدودن چالشهای علمی، تحکیم مبانی معارف و اصول ناب اسلامی با تکیه بر آیات رهنمونگر قرآن مبارزه کرد و تمام ابواب فقهی و اعتقادی را از دیدگاه قرآن بررسی کرد و به پرورش دانشمندان و فرهیختگان عصر خود و جنبش بزرگ علمی کمر بست؛ به گونهای که دانشمندی چون «جابر بن یزید جعفی» هرگاه میخواست سخنی در باب علم به میان آورد ـبا آن توشهای که از دانش داشتـ می ت: «جانشین خدا و میراثدار دانش پیامبران محمد بن علی (ع) برایم اینگونه گفت» و به دلیل ناچیز دیدن موقعیت علمی خود در برابر جایگاه امام، از خود نظری به میان نمیآورد.
«ابو اسحاق سبیعی» از دیگر فرهیختگان این دوره، آن قدر نظرات علمی امام را درست میپندارد که وقتی از او در مورد مسئلهای میپرسند، پاسخ را از زبان امام میگوید و میافزاید: «او دانشمندی است که هرگز کسی به سان او در علم ندیده ام»
امام با تکیه بر قرآن، رهبری شیعه و تقویت مبانی پیروی از آن را معرفی میکرد و میکوشید تا امامت را نیز مانند نبوت، امری الهی و مبتنی بر قرآن تبیین کند. بازتاب دیدگاه امام در مورد رهبری شیعه بر احادیث نبوی که بر شباهت و قرابت میان پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) تأکید میکرد در بحثهای کلامی ایشان انعکاس فراوانی دارد.
او با بیان اینکه امام، دارای صفاتی ذاتی ـمانند عصمت و علمـ است، در نظر داشت رویکرد جدّیتری به موضوع امامت داشته باشد. دیدگاههای ایشان دربارۀ این موضوع، تأثیر ویژهای بر مردم گذاشت و بسیاری از تهدیدها و خطرات را از تفکر شیعی دور کرد و سبب شد با وجود عقاید گوناگونی که در آن زمان دربارۀ مرجعیت وجود داشت، تعداد گرایندگان به این مکتب رو به فزونی گذارد.
امام باقر (ع)، دانشمندان برجستهای را در رشتههای گوناگون معارف چون فقه، حدیث، تفسیر و دیگر شاخههای علوم اسلامی تربیت کرد که هر یک وزنهای در دانش به شمار میرفتند. امام با درایت و هوشیاری تمام توانست شکافی را که در گذر سالهای متمادی بین قرآن و عترت در باورهای دینیِ بخش عظیمی از مردم پدید آمده بود، از میان بردارد. پیش از دوران امامت امام باقر (ع)، خفقان سیاسی به اندازهای بود که در برخی از ادوار انتقال آموزههای ناب اسلامی فقط از طریق دعا و نیایش و یا در قالب آموزشهای دینی به چند پیشکار و خدمتگزار که با امام حشر و نشر داشتند، صورت میگرفت.
در این میان، عصر امام باقر (ع) به دلیل وجود شرایط سیاسی خاصِ اوضاع حاکم، تا اندازهای به امام اجازه برقراری مجامع علمی داد تا ایشان بتواند استعدادهای نهفتهای را که در جامعۀ اسلامی وجود داشت تربیت کند؛ با این همه، نباید تصور کرد که امام هیچ گونه محدودیتی در این راستا نداشته؛ بلکه با رعایت تقیه و پنهان کاری و عدم برانگیختن حساسیّت دستگاه، این معنا را عملی کرده و با وجود تنگناهای خاصِ سیاسی و فرهنگی توانست افراد زیادی ـبالغ بر ۴۶۲ نفرـ را با آموزشها و تعالیم ناب خویش پرورش دهد که نام یکایک آنها در دست است. برجستهترین آنها عبارت بودند از زرارة بن اعین که از بزرگترین راویان احادیث اهلبیت علیهمالسلام و همچنین محمد بن مسلم ثقفی که از بزرگان و راویان احادیث ائمه علیهمالسلام بود و احادیث بسیاری از امام باقر (ع) روایت کرده که در کتابهای معتبر موجود است.
نویسنده: محمد امین زاهدی