حضرت زینب کبری در قرنی برخاست و به دستگاه ستمِ تاریخ حمله نمود که ستم، قرنهای بسیاری بالای بشر حاکم بود و به صورت مستمر و تاریخی، چنان حرکت ددمنشانه، وحشیانه و مستبدانهای بالای بشر روا داشته بود که آزادیخواهان و عدالتطلبان و مصلحان و ستمستیزان و منتقدانِ جبر و جورِ زیادی به خاطر آزادیخواهی و عزتطلبی، روانهی قتلگاه و سپس قبرستان گردیده بودند، که یکی از آنها برادرش و آن مصلح بزرگ و انقلابی پرآوازه و احیاگر شهیر اسلامِ اصیل و پیشوای آزادگان جهان است که قربانی این راه شد.
تاریخ شاهد این ادعای حیرتآور تاریخی است که دست ستم، پناهگاهها و دستگاهها و کاخهای فراوانی برای نیرومندی خویش ساختند تا بتوانند قرن اندر قرن، مستضعفین و نسلهای محکوم و مظلوم و تودههای بیزبان را در مسلخگاه بکَشند که کشیدند.
باری، قیام امام حسین (ع) به جهت سرکوب این دستگاه ستم و تعطیل قتلعامها و پایان مظلومیت مستضعفین و رهایی دربندانِ در بند به وقوع پیوست و در این مسیر، بزرگ بانویی در قرنی و در شرایطی مسؤولیت پیامبری بزرگترین انقلاب تاریخ را بر دوش کشید که جانسوزترین حادثه و سنگینترین مصیبت تحمیلشده را نیز حمل مینمود و در این چنین فضایی، با شجاعتِ تمام و صبر نیکو و قهرمانانه برخاست تا صدای پیام این انقلاب بزرگ تاریخ، در میدان جنگ و میان خون خاموش نگردد و اینگونه بود که در مسیر اسارت و در بند زنجیر ستم، صدای رسای زینب کبری در فضای پر ظلمت کوفه پیچید و همچون صاعقهای پر رونق، آسمان ظلمانی کوفه و شام را درنوردید.
هیچ زنی در تاریخ بشر ظهور نکرده که همچون زینب کبری در صحنهی داغ نبرد، رو در روی جبههی مقتدر ستمگر که پیشهاش جز قتلعام و غارتگری و ویرانگری نبود، ایستاده باشد. و اما زینب کبری، با ایمان محمدی و شجاعت علویوار در مقابل بزرگترین دستگاه تباهگر جهان آن روز قرار گرفت و قدرتمندانه به افشای چهرهی خشن و شوم و شنیع آن پرداخت که به زودترین هنگام، کاخ مقتدر و مستحکم دستگاه ستم از درون به لرزش در آمد و کسی نبود که در داخل این کاخِ مجهز با امکانات قتل و غارت طاقت بیاورد و احساس راحتی کند و بلکه همه کاخنشینان بیشرمانه فرار نمودند.
حضرت زینب کبری، با نطق پدر گونهاش وحشتی بر جبین ستمگران انداخت که تاریخ تا هنوز نتوانسته این چنین جلوهی آزادی خواهانه و بیدارگرانه و قهرمانانه را از سوی یک زن در خود ثبت نماید و به تماشای مخاطباناش بگذارد.
حضرت زینب کبری، برادرش امام حسین را به دشت سوز و پرگداز کربلا قطعه قطعه دید و تنها گذاشت و اما خودش با مسؤولیتی سنگین روانهی میدان آشوب شد و با بر دوشداشتن رسالت خطیر و مصیبت طاقتفرسا، به پیامرسانی قیامی پرداخت که آن قیام، صف حق را از باطل و مرگ با عزت را از زندگی با ذلت جدا ساخت.
حضرت زینب کبری؛ تحت اسارت و زنجیر، حامل پیام قیامی در شهرهای پر آشوب و ظلمت بود که آن قیام به جهت دعوت به عزت و نفرت از ذلت و رهایی از بند سلطهی ستمگران ذلیل رخ داد و امام حسین میخواست که با قیامش به جریان ویرانگری اموی که کارش قتل عام و به زنجیر کشیدن بشریت و غارت اموال مردم بود، نقطهی پایان بگذارد و یا حداقل بنمایاند که اگر جنایتگر و غارتگر هست، ستمگر و ویرانگر هست، به زندان کشاندن افراد آزاده هست، به قبرستان بردن مردم ستمدیده هست، تجاوز و چپاول هست، توهین و تحقیر هست، دین ستیزی هست، انسانیت گریزی هست، بی ایمانی و بی وفایی هست و...؛ در چنین فضای ظلمانی هنوز ارادهی انسانی وجود دارد، آزادی خواهی خفه نشده است، انسانیت از میان رخت بر نبسته است، روح عدالتطلبی خاموش نگردیده است، دعوت زیستن همراه با عزت صدا میزند، صدای انزجار از ذلت بلند است، وفاداری و تعهد و صداقت و محبت و صمیمیت نمرده است.
اینگونه بود که زینب کبری با رسالت سنگین خویش به پا خاست تا به جهانیان بفهماند که اگر عالم و روشنفکر و قاری قرآن و مفسر دین و هر تیپی به جنگ امام حسین به کربلا شتافتند، آنها مفسر مفسد و روشنفکر اجیر و عالم و قاری و قاضی و روحانی درباری بودند که به راحتی به جای عزت، ذلت و به جای آزادی، سرسپردگی و به جای شرافت، ذلالت و ضلالت را انتخاب کردند.
زینب کبری، در مسیر کوفه و شام و آنهم تحت اسارت، چنان پیام انقلاب کربلا را جهانی ساخت تا جهانیان بدانند که مکتب آزادی و انسانیت و عزت و عدالت و شرف و ایمان و تعهد و صداقت و محبت و منطق و عقلانیت، برای همیشه زنده است و از همهی نسلهای آینده میخواهد که هرگز و هیچگاه، جور جباران و ظلم ظالمان و جنایت جانیان و خیانت خائنان و بی وفایی پیمان شکنان و ستم مستبدان و بغض و کینه و نفرت کوته اندیشان تبعیض پیشه را نپذیرند و بلکه همواره زندگی آزادانه و با عزت و سربلندی و مرگ سرخ شهادت را انتخاب نمایند تا رستگار شوند.
زینب کبری با حضورش در کوفه و شام؛ همچون برادرش که در روز عاشورا نسلهای آیندهی تاریخ را مخاطب قرار داد و فریاد زد (هل من ناصر ینصرنی)، تاریخ را مخاطب قرار داد و علیوار فریاد برآورد که اگر میخواهید به آزادی و استقلال و انسانیت و عزت و عدالت برسید، در راهی قدم بزنید که برادرم امام حسین انتخاب نمود.
امروز که ما نسل مخاطب پیام انقلاب طَف و صدای رسای زینب کبری هستیم، تنها وقتی از شر شوم اندیشان و ظلم آفرینان و جنایت پیشگان و خیانت ورزان و جنگ افروزان نجات پیدا میکنیم و به آزادی و آرامش و آسایش و عزت و عدالت و صلح میرسیم که پیام انقلاب کربلا را سرمشق زندگی خویش قرار دهیم و همانند امام حسین، به وحدت طلبی آزادی خواهان و امت اسلامی و اصلاح جامعه و سرکوب ستم برخیزیم.
اگر ما نتوانیم پیام قیام امام حسین را الگوی حیات و حرکت خویش قرار دهیم، نمیتوانیم به آزادی و استقلال و عزت و عظمت و قدرت برسیم. زیرا تاکنون پیام کربلا نبوده و عملی نشده که اقتصاد ما پاشیده و مدیریت جامعهی ما فروخته شده و فکر ما تسلیم و فرهنگ ما مبتذل و تکیهگاه اقتصادی و سیاسی و فرهنگی ما، بیگانگان هستند.
پیامی که برای ما آزادی و استقلال بیاورد و ابهت و عظمت و قدرت و عزت و سربلندی و شکوفایی بیاورد، تنها پیام انقلاب کربلاست. انقلاب کربلا به وقوع پیوست و زینب کبری به حرکت افتاد تا بشریت را از شر شرارت و بند اسارت و استبداد نجات بدهد.
نویسنده: محمدعظیم فکوری
تاریخ شاهد این ادعای حیرتآور تاریخی است که دست ستم، پناهگاهها و دستگاهها و کاخهای فراوانی برای نیرومندی خویش ساختند تا بتوانند قرن اندر قرن، مستضعفین و نسلهای محکوم و مظلوم و تودههای بیزبان را در مسلخگاه بکَشند که کشیدند.
باری، قیام امام حسین (ع) به جهت سرکوب این دستگاه ستم و تعطیل قتلعامها و پایان مظلومیت مستضعفین و رهایی دربندانِ در بند به وقوع پیوست و در این مسیر، بزرگ بانویی در قرنی و در شرایطی مسؤولیت پیامبری بزرگترین انقلاب تاریخ را بر دوش کشید که جانسوزترین حادثه و سنگینترین مصیبت تحمیلشده را نیز حمل مینمود و در این چنین فضایی، با شجاعتِ تمام و صبر نیکو و قهرمانانه برخاست تا صدای پیام این انقلاب بزرگ تاریخ، در میدان جنگ و میان خون خاموش نگردد و اینگونه بود که در مسیر اسارت و در بند زنجیر ستم، صدای رسای زینب کبری در فضای پر ظلمت کوفه پیچید و همچون صاعقهای پر رونق، آسمان ظلمانی کوفه و شام را درنوردید.
هیچ زنی در تاریخ بشر ظهور نکرده که همچون زینب کبری در صحنهی داغ نبرد، رو در روی جبههی مقتدر ستمگر که پیشهاش جز قتلعام و غارتگری و ویرانگری نبود، ایستاده باشد. و اما زینب کبری، با ایمان محمدی و شجاعت علویوار در مقابل بزرگترین دستگاه تباهگر جهان آن روز قرار گرفت و قدرتمندانه به افشای چهرهی خشن و شوم و شنیع آن پرداخت که به زودترین هنگام، کاخ مقتدر و مستحکم دستگاه ستم از درون به لرزش در آمد و کسی نبود که در داخل این کاخِ مجهز با امکانات قتل و غارت طاقت بیاورد و احساس راحتی کند و بلکه همه کاخنشینان بیشرمانه فرار نمودند.
حضرت زینب کبری، با نطق پدر گونهاش وحشتی بر جبین ستمگران انداخت که تاریخ تا هنوز نتوانسته این چنین جلوهی آزادی خواهانه و بیدارگرانه و قهرمانانه را از سوی یک زن در خود ثبت نماید و به تماشای مخاطباناش بگذارد.
حضرت زینب کبری، برادرش امام حسین را به دشت سوز و پرگداز کربلا قطعه قطعه دید و تنها گذاشت و اما خودش با مسؤولیتی سنگین روانهی میدان آشوب شد و با بر دوشداشتن رسالت خطیر و مصیبت طاقتفرسا، به پیامرسانی قیامی پرداخت که آن قیام، صف حق را از باطل و مرگ با عزت را از زندگی با ذلت جدا ساخت.
حضرت زینب کبری؛ تحت اسارت و زنجیر، حامل پیام قیامی در شهرهای پر آشوب و ظلمت بود که آن قیام به جهت دعوت به عزت و نفرت از ذلت و رهایی از بند سلطهی ستمگران ذلیل رخ داد و امام حسین میخواست که با قیامش به جریان ویرانگری اموی که کارش قتل عام و به زنجیر کشیدن بشریت و غارت اموال مردم بود، نقطهی پایان بگذارد و یا حداقل بنمایاند که اگر جنایتگر و غارتگر هست، ستمگر و ویرانگر هست، به زندان کشاندن افراد آزاده هست، به قبرستان بردن مردم ستمدیده هست، تجاوز و چپاول هست، توهین و تحقیر هست، دین ستیزی هست، انسانیت گریزی هست، بی ایمانی و بی وفایی هست و...؛ در چنین فضای ظلمانی هنوز ارادهی انسانی وجود دارد، آزادی خواهی خفه نشده است، انسانیت از میان رخت بر نبسته است، روح عدالتطلبی خاموش نگردیده است، دعوت زیستن همراه با عزت صدا میزند، صدای انزجار از ذلت بلند است، وفاداری و تعهد و صداقت و محبت و صمیمیت نمرده است.
اینگونه بود که زینب کبری با رسالت سنگین خویش به پا خاست تا به جهانیان بفهماند که اگر عالم و روشنفکر و قاری قرآن و مفسر دین و هر تیپی به جنگ امام حسین به کربلا شتافتند، آنها مفسر مفسد و روشنفکر اجیر و عالم و قاری و قاضی و روحانی درباری بودند که به راحتی به جای عزت، ذلت و به جای آزادی، سرسپردگی و به جای شرافت، ذلالت و ضلالت را انتخاب کردند.
زینب کبری، در مسیر کوفه و شام و آنهم تحت اسارت، چنان پیام انقلاب کربلا را جهانی ساخت تا جهانیان بدانند که مکتب آزادی و انسانیت و عزت و عدالت و شرف و ایمان و تعهد و صداقت و محبت و منطق و عقلانیت، برای همیشه زنده است و از همهی نسلهای آینده میخواهد که هرگز و هیچگاه، جور جباران و ظلم ظالمان و جنایت جانیان و خیانت خائنان و بی وفایی پیمان شکنان و ستم مستبدان و بغض و کینه و نفرت کوته اندیشان تبعیض پیشه را نپذیرند و بلکه همواره زندگی آزادانه و با عزت و سربلندی و مرگ سرخ شهادت را انتخاب نمایند تا رستگار شوند.
زینب کبری با حضورش در کوفه و شام؛ همچون برادرش که در روز عاشورا نسلهای آیندهی تاریخ را مخاطب قرار داد و فریاد زد (هل من ناصر ینصرنی)، تاریخ را مخاطب قرار داد و علیوار فریاد برآورد که اگر میخواهید به آزادی و استقلال و انسانیت و عزت و عدالت برسید، در راهی قدم بزنید که برادرم امام حسین انتخاب نمود.
امروز که ما نسل مخاطب پیام انقلاب طَف و صدای رسای زینب کبری هستیم، تنها وقتی از شر شوم اندیشان و ظلم آفرینان و جنایت پیشگان و خیانت ورزان و جنگ افروزان نجات پیدا میکنیم و به آزادی و آرامش و آسایش و عزت و عدالت و صلح میرسیم که پیام انقلاب کربلا را سرمشق زندگی خویش قرار دهیم و همانند امام حسین، به وحدت طلبی آزادی خواهان و امت اسلامی و اصلاح جامعه و سرکوب ستم برخیزیم.
اگر ما نتوانیم پیام قیام امام حسین را الگوی حیات و حرکت خویش قرار دهیم، نمیتوانیم به آزادی و استقلال و عزت و عظمت و قدرت برسیم. زیرا تاکنون پیام کربلا نبوده و عملی نشده که اقتصاد ما پاشیده و مدیریت جامعهی ما فروخته شده و فکر ما تسلیم و فرهنگ ما مبتذل و تکیهگاه اقتصادی و سیاسی و فرهنگی ما، بیگانگان هستند.
پیامی که برای ما آزادی و استقلال بیاورد و ابهت و عظمت و قدرت و عزت و سربلندی و شکوفایی بیاورد، تنها پیام انقلاب کربلاست. انقلاب کربلا به وقوع پیوست و زینب کبری به حرکت افتاد تا بشریت را از شر شرارت و بند اسارت و استبداد نجات بدهد.
نویسنده: محمدعظیم فکوری