تاریخ انتشار :شنبه ۵ اسد ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۳۹
کد مطلب : 188998
دین اسلام و علم روانشناسیِ نوین
در بحث‌های روان‌شناختی بخصوص در بخش مهارت‌های رفتاری که در دانشگاه‌ها و کارگاه‌های مهارت زندگی مطرح می‌شود، عموما بُعد روحی انسان‌ها نادیده گرفته‌شده و اساسا در تعریف انسان از نگاه روان‌شناسان خطای راهبردی وجود دارد. همین مهم باعث می‌شود که در تنظیم روابط انسان‌ها بهره‌وری کاملی حاصل نشود.
اگرچه انسان یک موجود ناشناخته است، ولی رفتارهای وی تا حدودی از این ابهام پرده برمی‌دارد. لذا روان‌شناسان معاصر در مورد رفتارهای اجتماعی نظرات متفاوتی دارند. با اینکه غالبا در تئوری‌های موجود، نسبت به زدودن ناهنجاری‌ها و معضلات اجتماعی تأکید شده است ولی خروجی آن و آنچه که در عمل مشاهده می‌گردد به هیچ عنوان رضایت‌بخش و قانع‌کننده نیست‌‌.

اگر مهم‌ترین علت این ناخوشایندی را جستجو کنیم متوجه خواهیم شد که در بحث‌های روان‌شناختی بخصوص در بخش مهارت‌های رفتاری که در دانشگاه‌ها و کارگاه‌های مهارت زندگی مطرح می‌شود، عموما بُعد روحی انسان‌ها نادیده گرفته‌شده و اساسا در تعریف انسان از نگاه روان‌شناسان خطای راهبردی وجود دارد. همین مهم باعث می‌شود که در تنظیم روابط انسان‌ها بهره‌وری کاملی حاصل نشود!

اگر این موضوع را با توجه به اینکه دین اسلام یک دین پویا و فراگیر است از منابع دینی پیگیری کنیم معمای موجود به‌سادگی حل گردیده و برتری این مکتب باز هم خودنمایی می‌کند. از آنجایی که خالق انسان‌ها، به نحوه‌ی شکل‌گیریِ وجود انسان، دانای مطلق است؛ انسان را یک موجود دو بعدی و توجه به هر دو ابعاد را به صورت توأمان ضروری می‌داند: «جسم و روح».

پروردگار عالم روح را به خودش نسبت می‌دهد «ونفخت فیه من روحی»، البته باید دانست‌ که ارزش روح از نفس به مراتب بیشتر است. لذا پر واضح است که اگر در مباحث تربیتیِ انسان جنبه‌های روحانی وی در نظر گرفته نشود؛ انسان همواره در رفتارهای خود نقص خواهد داشت و اصولا قادر نخواهد بود که راه و روش کامل را در رفتارهای خویش اعمال نماید، ولو اینکه دستورالعمل‌های روان‌شناسان را نیز مو‌به‌مو اجرا نماید. برای اثبات این مدعا و اینکه اسلامِ عزیز بهترین ایدئولوژی‌های روان‌شناختی را ارائه کرده است موضوع را در قالب دو مثال دنبال می‌کنیم:

۱- وقتی که مشکلات زن و شوهر بخاطر یک موضوعِ خیلی جزئی حاد می‌شود؛ مثلا زن می‌گوید: من باید روزی چهار ساعت در خانه مادرم باشم ولی شوهر می‌گوید نخیر این کار تو اشتباه است!. در این چالش، شاید دستور‌العمل روان‌شناس این باشد که بایستی هر دو از موضع خود کوتاه آمده و توقع‌ها را کاهش دهند و در نهایت به یک نقطه تعادل برسند! اما واقعیت قضیه این است که این دستورات فقط لقلقه زبان بوده و در عمل اجرائی نمی‌گردد، در نتیجه این مشکل حل نخواهد شد.

در حالی‌که اگر پای دین به میان بیاید، مسئله زود‌تر و بنیادی‌تر حل خواهد شد؛ مثلا روان‌شناش بگوید: به هر حال ما مسلمانیم و نسبت به برخی از مسائل بخصوص موضوعاتی که مستقیما زندگی ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد باید حساس و پای‌بند باشیم، واقعیت این است که در همان روز اول وقتی‌که دختر و پسر با هم عقد می‌شوند، دختر خانم با اختیار تام و چه بسا با علاقه رومانتیک و در حالی که از سلامت عقل برخوردار است، خودش را به زوجیت آقا پسر در می‌آورد و حتی این زوجیت نیاز به قبول دارد، یعنی تا آقا پسر قبول نکند زوجیت شرعی اتفاق نمی‌افتد، چه اینکه اصولا فلسفه زوجیت این است که زن در حیازت (رضایت) شوهر قرار می‌گیرد.

این حقیقت بیان می‌دارد، تا زمانی که زوجیت باقی است حیازت هم با آن هست، زمانی حیازت از بین خواهد رفت که علقهٔ زوجیت منتفی گردد، بنابراین طبق دستور دین، زن هر کاری -کارهایی که مربوط به طرفین باشد نه کارهای شخصی- که انجام می‌دهد آزاد است و اشکالی ندارد اما باید شوهر هم از کارش راضی باشد. به هر حال وظیفه زن این نیست که چند بار باید منزل مادرش برود یا اصلا نرود، بلکه وظیفه‌اش این است که از هر طریق ممکن شوهرش را راضی نگه‌ دارد. ضمن اینکه یاید به خانم گفت که اگه شوهرت را دوست داری حتما رضایتش را بگیر. البته برای حالت عکس این موضوع هم اسلام دستورات مؤثری دارد که فعلا مورد بحث نیست.

۲- در بحث کنترل شهوت هم اگر دستورات دین و همان بُعد معنوی انسان ملاحظه نگردد بازهم راهکارهای صرفا علمی روان‌شناسان مشکل را به شکل بنیادی حل نمی‌کند، بدون دستور دین اساسا مشکل حل‌شدنی نیست، دیدگاهی روان‌شناسانه نسبت به شهوت این است که شهوت تابع عقل نیست! بلکه برعکس است؛!

اگر بگوئیم که واقعیات زندگی همین است یقینا در تعریف کلمات خطای راهبردی خواهیم داشت، چرا که واقعیات از دیدگاه دین غیر از واقعیاتی است که روان‌شناسان ارائه می‌‌کنند، دین عقل را یکی از مهم‌ترین منابع شناخت و یک نیروی کنترل‌کننده‌ی قوی معرفی کرده و مدام انسان‌ها را به شیوه درست تفکر کردن و تعقل کردن فرا می‌خواند.

با توجه به این مطلب، اگر ماهیت شهوت را از طریق عقل نشناسیم، هیجگاه قادر به کنترل آن نخواهیم بود. به هر حال به نظر می‌رسد که اگر بخواهیم تا حدودی می‌توانیم شهوت را کنترل نمائیم و تابع عقل قرار دهیم؛ ولی برای نحوه صحیح آموزش تفکر و تعقل ناگزیر هستیم که دستورات دین را اعمال نمائیم؛ در غیر این صورت مددکاران اجتماعی قادر نیستند وضع موجود را به سمت یک وضع مطلوب هدایت نمایند.

نویسنده: سید صادق حسینی
https://avapress.net/vdcaoan6a49nao1.k5k4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما