بیش از چهار سال از تجاوز و حملات وحشیانهی عربستان و امارات به یمن میگذرد. در طول این مدت، هزاران یمنی شهید و زخمی شده و صدهزار نفر دیگر بیخانمان و آواره گردیدهاند. با این وجود یمنیها هنوز هم شرایطی سختی را در اوج فقر، قحطی و گرسنگی شدید و در سایهی سکوت مرگبار مجامع به اصطلاح بینالمللی و حقوقبشری تجربه میکنند.
تصور حاکمان سعودی ابتدا بر این مبنا استوار بود که با حملات چندروزهی هوایی میشود بساط گستره حوثیها و کمیتههای مردمی یمن را برچید و به فریاد آزادی و انقلاب ملیونها یمنی در میادین صنعا و صعده و سایر مناطق با بم و خمپاره نقطه پایان گذاشت. اما مقاومت مردمی، ایستادگی و پاسخ قاطع یمنیها با ندای عدالت و آزادی، عربستان و متجاوزین را در مضیقه و منجلابی فرو برد که کمتر کسی تصورش را میکرد.
عربستان با حملات وحشیانه هوایی که همهروزه انجام میدهد و مصارف گزاف مالی که متقبل میشود، بعد از چهار سال هنوز نتوانسته کوچکترین پیروزی و دستآوردی را کسب کند. منصور هادی رئیسجمهور مستعفی و فراری یمن نیز نه از مجرای قانون راه بازگشت داشت و نه زیر سایه بم و خمپاره سعودی توانسته به قدرت و حاکمیت برگردد.
امروز جنبش حوثیها با محوریت عدالت و شعار آزادی و اینکه ملتها میتوانند تصمیمگیر سرنوشت خویش باشند، عربستان را در تنگنای سختی قرار دادهاند. حتی از نگاه حیثیتی هم عربستان و نیروهای وفادارش طی این مدت نتوانستند بنادر صعده حدیده و مناطق مهم را تصرف کرده و پیشروی قابل ملاحظهای داشته باشند، در حالیکه جنبش حوثیها و کمیته انقلابی یمن با پرتاب موشک و نفوذ در عمق خاک عربستان توسط هواپیماهای بیسرنشین، عملیاتهای مهمی انجام میدهند و دود آتش و هراس را در میادین نفتی و آسمان نقاط مختلف عربستان بلند میکنند.
این نکته خیلی واضح و مبرهن است که عربستان در منجلاب یمن گیر افتاده، باتلاقی که در آن نه راه پیروزی وجود دارد و نه میتوان راه گریز و عقبگرد آبرومندانه را برایش جستجو کرد.
البته تنها شکست در یمن نیست که برای عربستان مایهی سرافگندگی به شمار آید، بلکه شکستهای مضاعف منطقوی از لبنان و سوریه تا تقابل با قطر و قتل جمال خاشقچی، بازداشتهای درون خانوادگی و مصارف سنگین پولهای بادآورده نفتی در تأسیس ائتلاف عربی، همگی جزء شکستهای غیرقابل جبران عربستان و مایهی شرمساری سیاسی برای این کشور بوده است. تکاپو و تلاش بیرویه شاه پیر و ولیعهد جوان رژیم سعودی با عملکردهای دیکتاتورانه و وحشیانه نتوانست به وجههی منحوط عربستان اعتبار منطقوی ببخشد.
عمر البشیر دیکتاتور سودان، شاخهای از نظامیان سودان، دولتهای سومالی و چاد جزء متحدین عربستان در جنگ یمن به شمار میروند. پاکستان نیز صرفا در نام و اسم متحد است و نه در رسم و عمل؛ مهمتر آنکه سالانه ملیونها دالر را از خزانه عربستان به جیب میزند. امارات نیز که در تجاوز به یمن شریک و متحد استراتژیک عربستان به شمار میرود اخیرأ شکست مفتضحانهاش را پذیرفته و تلاش دارد تا راهی برای برونرفت از بحران و سیاهچال یمن برای خود بیابد. بقیه کشورهای عربی هم فراتر از اسم و نام، فعالیت دیگری در ائتلاف شوم دستساخته عربستان نداشته و ندارند.
اکنون پایان تجاوز به یمن در خوشبینانهترین حالت ممکن به مثابه شرمساری، افتضاح و خودکشی سیاسی برای حاکمان دگماندیش سعودی و سیاستمدار زبونی چون بنسلمان در برابر رقبای منطقویاش خواهد بود. این در حالی است که دوام این جنگ نیز موجب افزایش روزافزون بدنامی وجههی عربستان خواهد شد.
بدون شک رفتارهای غیرانسانی و دیکتاتورانه بنسلمان و حاکمان سعودی در معادلات و معاملات منطقوی در سراشیبی سقوط قرار دارند. پایان رژیم منحط عربستان با چنین رفتارهای ستیزهجویانه و ددمنشانهای دور از انتظار نیست. رژیم نامشروعی که حیات نامبارکش را تاکنون با پولهای بادآوردهی نفتی و خوشخدمتی و حراج سرمایهی کشورش به نفع استکبار ادامه داده است.
نویسنده: سیدغلامرضا سادات