یکی از عوامل بوجود آمدن استکبار انکار واقعیتها است. یکی از لغزشگاهها در دیدنِ واقعیت به درون خود ما برمیگردد، گاهی دلبستگیهای ما موجب میشوند که چیزهایی را واقعیت بپنداریم که در حقیقت واقعیت ندارند.
ما در عالم واقع واژهای به نام حق داریم که میشود همان واقعیتها و واژهای به نام باطل داریم که همان غیر واقعیتها است.
کلمات حق و باطل مانند کلمات ایمان و کفر و خیر و شر با هم مترادفاند. واژهی حق در قرآن کریم ۲۸۷ بار و واژهی باطل ۳۵ بار بکار رفته است.
حق آن چیزیست که پایدار و برخوردار از واقعیت اتقان، استواری و حقیقت است. اما باطل لرزان و ناپایدار است. چنانچه خداوند متعال در قرآن کریم میفرمایند: "أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَّابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ"
خداوند از آسمان آب فروفرستاد و از هر دره و رودخانهای به اندازه آنها سیلابی جاری شد سپس بر روی کف حمل کرد-همچنین- از آنچه در -کرهها- برای بدست آوردن زینتآلات یا وسایل زندگی آتش بر آن میافروزند کفهایی مانند آن بوجود میآید. خداوند برای حق و باطل چنین مثال میزند سرانجام کفها بر بیرون پرتاب میشوند آنچه به مردم سود میرساند -آب و فلز خالص- در زمین میماند خداوند اینچنین مثال میزند.
واقعیت به آب و فلز مصفی تشبیه شده که در زمین باقی میماند. حق پایدار و باطل پندار است. برای حق دولتی پایدار است و باطل جولان دارد ولی پس از مدت زمانی از بین میرود. حق توانمند ولی باطل مضر است. حق آرام و باطل جنجالی است. حق درخشنده و باطل حجاب است. باطل مدیون حق و در پرتو آن است.
امروز نمادهای باطل و انکارگرایانِ واقعیت دنیا را پر کردهاند. اگر انسانهای مومن متدین در مسیر حرکت خود لرزه به خود راه ندهند پیروزی از آن حقمداران خواهد بود."والعاقبة للمتقین".
هرچند حرکت در مسیر حق و واقعیتها کار آسانی نیست و ایمان و باورمندی خاصی میخواهد و اگر به تاریخ نیز نگاه کنیم میبینیم که چه شخصیتهای بزرگی نبودند که در برابر مشکلات خم شده و زانو زدند. اما آنهایی که ایمان کامل داشتند و دارند این آیه شریفه را شعار زندگی خویش ساختند "کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیره باذن الله" چه گروههای کوچکی که به اذن پروردگار به جمعیت بزرگی غلبه پیدا کردند. باطلگرایان هر اندازه که مانورهای نظامی خود را به نمایش بگذارند نتیجه نهایی برای آنان شکست مفتضحآوریست که تعجب همگان را بر خواهد انگیخت. هر چند انسانهای بیایمان دیروز شرق را خدای خود میدانستند و امروز غرب را اما سنت الهی و وعده الهی تخلفناپذیر است.
نویسنده: یار محمد رحمتی
ما در عالم واقع واژهای به نام حق داریم که میشود همان واقعیتها و واژهای به نام باطل داریم که همان غیر واقعیتها است.
کلمات حق و باطل مانند کلمات ایمان و کفر و خیر و شر با هم مترادفاند. واژهی حق در قرآن کریم ۲۸۷ بار و واژهی باطل ۳۵ بار بکار رفته است.
حق آن چیزیست که پایدار و برخوردار از واقعیت اتقان، استواری و حقیقت است. اما باطل لرزان و ناپایدار است. چنانچه خداوند متعال در قرآن کریم میفرمایند: "أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَّابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ"
خداوند از آسمان آب فروفرستاد و از هر دره و رودخانهای به اندازه آنها سیلابی جاری شد سپس بر روی کف حمل کرد-همچنین- از آنچه در -کرهها- برای بدست آوردن زینتآلات یا وسایل زندگی آتش بر آن میافروزند کفهایی مانند آن بوجود میآید. خداوند برای حق و باطل چنین مثال میزند سرانجام کفها بر بیرون پرتاب میشوند آنچه به مردم سود میرساند -آب و فلز خالص- در زمین میماند خداوند اینچنین مثال میزند.
واقعیت به آب و فلز مصفی تشبیه شده که در زمین باقی میماند. حق پایدار و باطل پندار است. برای حق دولتی پایدار است و باطل جولان دارد ولی پس از مدت زمانی از بین میرود. حق توانمند ولی باطل مضر است. حق آرام و باطل جنجالی است. حق درخشنده و باطل حجاب است. باطل مدیون حق و در پرتو آن است.
امروز نمادهای باطل و انکارگرایانِ واقعیت دنیا را پر کردهاند. اگر انسانهای مومن متدین در مسیر حرکت خود لرزه به خود راه ندهند پیروزی از آن حقمداران خواهد بود."والعاقبة للمتقین".
هرچند حرکت در مسیر حق و واقعیتها کار آسانی نیست و ایمان و باورمندی خاصی میخواهد و اگر به تاریخ نیز نگاه کنیم میبینیم که چه شخصیتهای بزرگی نبودند که در برابر مشکلات خم شده و زانو زدند. اما آنهایی که ایمان کامل داشتند و دارند این آیه شریفه را شعار زندگی خویش ساختند "کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیره باذن الله" چه گروههای کوچکی که به اذن پروردگار به جمعیت بزرگی غلبه پیدا کردند. باطلگرایان هر اندازه که مانورهای نظامی خود را به نمایش بگذارند نتیجه نهایی برای آنان شکست مفتضحآوریست که تعجب همگان را بر خواهد انگیخت. هر چند انسانهای بیایمان دیروز شرق را خدای خود میدانستند و امروز غرب را اما سنت الهی و وعده الهی تخلفناپذیر است.
نویسنده: یار محمد رحمتی