انتخابات با اینکه رسیدن به حقوق شهروندی است، اما امروزه برای تعدادی از افراد به یک کابوس شبانه تبدیل شده است. این افراد همیشه ترس دارند که در انتخابات پیشرو چگونه عمل کنند؟ آیا میشود رأی داد و زنده ماند؟ آیا میشود رأی داد و مطمئن بود که با این رأی معامله صورت نخواهد گرفت؟ آیا میشود رأی داد و دستهایی پشت پرده نباشد؟ آیا میشود رأی داد و از نتیجه این رأی مطمئن بود؟ و آیا میشود بدون کدام ترس و واهمه و نگرانی رأی داد؟ آیا میشود بر حکومت اعتماد کرد و از برگزاری انتخابات سالم و شفاف مطمئن بود؟ و یا هم میشود هیچ رأی نداد و ترسی هم از کشته شدن نداشت؟ آیا میشود رأی نداد و شهروند محسوب شد؟ چگونه میشود رأی نداد و سخن از آزادی زد؟ چگونه خواهد شد که رأی نداد و دم از دموکراسی و حق انتخاب کردن و انتخاب شدن زد؟ و....
هزاران سوال روزانه پیرامون برگزاری انتخابات در ذهن رأیدهندگان مرور میشود. ذهن دکانداران و کارگران به جای این که حساب دخل و خرج و مصرف و درآمد و کار و کارگری خود را کند، روزانه پیرامون مسأله انتخابات درگیر است. حرفهای روزانهی کارگران سرچوک، دکانداران منتظر مشتری، تجمع مردم عامه و بیکار و دانشجویان مسافر و دور از خانه، حتی گفتمان نهادها، انجمنها و سازمانها، مقوله انتخابات است. اما بیش از همه این نگرانی در میان کسانی دیده میشود که با اشتراک در انتخابات، مصئونیت جانی ندارند و یا هم میترسند که با آرایشان معامله صورت گیرد. اینجاست که ترس، شک و تردید نسبت به پروسه انتخابات پیدا میشود؛ مخصوصا در شرایط فعلی که باید تذکره تمام شهروندان برای شرکت در پروسه انتخابات برچسب بخورد و این باعث نگرانی تعدادی از شهروندان گردیده است.
اما این نگرانیها از کجا نشأت میگیرد؟
1ـ تهدیدات گروههای مخالف دولت
سالها تجربه در پروسه انتخابات و سر بریدن و قطع ناخن و تهدیدات جانی دیگر، این امر را کاملا واضح ساخته که شرکت در انتخابات خالی از خطر نیست. مخصوصا با مورد حمله قرار گرفتن چندین سایت انتخاباتی در کابل و غور که نشاندهنده تهدید برای کسانی است که در پروسه انتخابات سهم میگیرند. مردم حتی از این میترسند که تذکرههایشان را برچسب بزنند و این مسأله برایشان مشکلساز گردد؛ مخصوصا آن کسانی که مسافر اند و مجبور هستند برای کارشان هم که شده، از یک ولایت به ولایت دیگر سفر کنند. این ترس را دارند که در مسیر راهها ناخواسته مورد شلیک گلولههای گروههای مخالف دولت قرار گیرند. و یا هم مردم میترسند که دولت در روز رأیگیری نتواند امنیت مردم را بگیرد و مورد حملات انتحاری قرار گیرند. اینها همه حدس و گمانهایی است که ترس را در دل مردم ایجاد کرده و آنها را نسبت به پروسه انتخابات بیمیل ساخته است.
2ـ شفافیت پروسه انتخابات از طرف حکومت
روشن نیست که انتخاباتی پیشرو را چه کسانی مدیریت نموده و ساختاری که روی این پروسه سرنوشتساز مردمی نظارت خواهد کرد، تا چه اندازه از اعتبار و مشروعیت برخوردار است؟ زیرا برگزاری انتخابات در نظامهای دموکراتیک به منظور ایجاد اعتماد و یا هم بازگشت اعتماد از دست رفته به نظام سیاسی است. بسیاری از نظامهای دموکراتیک وقتی به لحاظ مشروعیت دچار بحران میشوند، دست به برگزاری انتخابات زودهنگام زده و از این طریق راه را برای ادامه مسیر مردمسالاری باز میکنند، اما این اصل زمانی محقق خواهد شد که ساختار برگزارکننده و دستگاههای نظارتی این پروسه، خود از سلامت و اعتبار لازم برخوردار باشند؛ چرا که اگر انتخابات، آزاد و رقابتی باشد، اما ساختار سالم نداشته و نظارت دقیق روی آن صورت نگیرد، دستآورد انتخابات آزاد بیاثر شده و نتیجه نخواهد داد.
بر این اساس، موضوع شفافیت و انتخابات سالم نیز نگرانیهایی را در میان مردم به وجود آورده و مردم را از آمدن در پای صندوقهای رأی دور نگهداشته است؛ چون تجربههای پیشین از انتخابات در افغانستان و نبود دستگاههای سالم جهت برگزاری و نظارت دقیق و شفاف از این پروسه، ثابت ساخته که انتخابات در افغانستان نه سالم بوده، نه آزاد و نه هم به معنای واقعی آن رقابتی.
در نتیجه باید گفت که مردم با تمام سختیهایی که در پیش دارند، در پروسه انتخابات سهم خواهد گرفت، اما این نیاز به وقت و آگاهی بیشتر از طرف دولت و قشر آگاه جامعه دارد. برای مردم باید فهمانده شود که انتخابات برایشان سرنوشتساز است و سهمگیری در این پروسه، نشاندهنده رسیدن به حقوقشان است. از طرف دولت نیز باید این تضمین داده شود که رأی مردم هدر نمیرود، با آرای آنها معامله صورت نگرفته و از شفافیت و سلامت انتخابات مطمئن باشند. باید این اطمینان برای مردم حاصل گردد که زورمندان و زرداران با استفاده از زر و زورشان پیروز نشده و اشخاص ضعیف به شکل ظالمانه و خائنانه از گردونهی رقابت نخواهند افتاد. زمانی که میان ملت و دولت رابطه اعتماد و اعتبار مستحکم شد، آن وقت مردم حتی با خون خود بازی کرده و در این پروسه شرکت خواهند کرد.
به هر حال پیشنهاد بنده به عنوان یک جوان و دانشجو به تمام هموطنانم این است که فعالانه در پروسه انتخابات سهم بگیرند و با اشتراک در پروسه انتخابات، در مقابل دشمنان وطن ایستادگی نماید.؛ در غیر این صورت، اگر نگویم همکاری با گروه مخالف دولت، بلکه کمتر از همکاری با آنها هم نیست؛ چون آنها که هدفشان پراکندگی بین ملت و دولت است، با شرکت نکردن شهروندان در پروسه انتخابات به این هدف خود میرسند.
نویسنده: زینب افتخاری
هزاران سوال روزانه پیرامون برگزاری انتخابات در ذهن رأیدهندگان مرور میشود. ذهن دکانداران و کارگران به جای این که حساب دخل و خرج و مصرف و درآمد و کار و کارگری خود را کند، روزانه پیرامون مسأله انتخابات درگیر است. حرفهای روزانهی کارگران سرچوک، دکانداران منتظر مشتری، تجمع مردم عامه و بیکار و دانشجویان مسافر و دور از خانه، حتی گفتمان نهادها، انجمنها و سازمانها، مقوله انتخابات است. اما بیش از همه این نگرانی در میان کسانی دیده میشود که با اشتراک در انتخابات، مصئونیت جانی ندارند و یا هم میترسند که با آرایشان معامله صورت گیرد. اینجاست که ترس، شک و تردید نسبت به پروسه انتخابات پیدا میشود؛ مخصوصا در شرایط فعلی که باید تذکره تمام شهروندان برای شرکت در پروسه انتخابات برچسب بخورد و این باعث نگرانی تعدادی از شهروندان گردیده است.
اما این نگرانیها از کجا نشأت میگیرد؟
1ـ تهدیدات گروههای مخالف دولت
سالها تجربه در پروسه انتخابات و سر بریدن و قطع ناخن و تهدیدات جانی دیگر، این امر را کاملا واضح ساخته که شرکت در انتخابات خالی از خطر نیست. مخصوصا با مورد حمله قرار گرفتن چندین سایت انتخاباتی در کابل و غور که نشاندهنده تهدید برای کسانی است که در پروسه انتخابات سهم میگیرند. مردم حتی از این میترسند که تذکرههایشان را برچسب بزنند و این مسأله برایشان مشکلساز گردد؛ مخصوصا آن کسانی که مسافر اند و مجبور هستند برای کارشان هم که شده، از یک ولایت به ولایت دیگر سفر کنند. این ترس را دارند که در مسیر راهها ناخواسته مورد شلیک گلولههای گروههای مخالف دولت قرار گیرند. و یا هم مردم میترسند که دولت در روز رأیگیری نتواند امنیت مردم را بگیرد و مورد حملات انتحاری قرار گیرند. اینها همه حدس و گمانهایی است که ترس را در دل مردم ایجاد کرده و آنها را نسبت به پروسه انتخابات بیمیل ساخته است.
2ـ شفافیت پروسه انتخابات از طرف حکومت
روشن نیست که انتخاباتی پیشرو را چه کسانی مدیریت نموده و ساختاری که روی این پروسه سرنوشتساز مردمی نظارت خواهد کرد، تا چه اندازه از اعتبار و مشروعیت برخوردار است؟ زیرا برگزاری انتخابات در نظامهای دموکراتیک به منظور ایجاد اعتماد و یا هم بازگشت اعتماد از دست رفته به نظام سیاسی است. بسیاری از نظامهای دموکراتیک وقتی به لحاظ مشروعیت دچار بحران میشوند، دست به برگزاری انتخابات زودهنگام زده و از این طریق راه را برای ادامه مسیر مردمسالاری باز میکنند، اما این اصل زمانی محقق خواهد شد که ساختار برگزارکننده و دستگاههای نظارتی این پروسه، خود از سلامت و اعتبار لازم برخوردار باشند؛ چرا که اگر انتخابات، آزاد و رقابتی باشد، اما ساختار سالم نداشته و نظارت دقیق روی آن صورت نگیرد، دستآورد انتخابات آزاد بیاثر شده و نتیجه نخواهد داد.
بر این اساس، موضوع شفافیت و انتخابات سالم نیز نگرانیهایی را در میان مردم به وجود آورده و مردم را از آمدن در پای صندوقهای رأی دور نگهداشته است؛ چون تجربههای پیشین از انتخابات در افغانستان و نبود دستگاههای سالم جهت برگزاری و نظارت دقیق و شفاف از این پروسه، ثابت ساخته که انتخابات در افغانستان نه سالم بوده، نه آزاد و نه هم به معنای واقعی آن رقابتی.
در نتیجه باید گفت که مردم با تمام سختیهایی که در پیش دارند، در پروسه انتخابات سهم خواهد گرفت، اما این نیاز به وقت و آگاهی بیشتر از طرف دولت و قشر آگاه جامعه دارد. برای مردم باید فهمانده شود که انتخابات برایشان سرنوشتساز است و سهمگیری در این پروسه، نشاندهنده رسیدن به حقوقشان است. از طرف دولت نیز باید این تضمین داده شود که رأی مردم هدر نمیرود، با آرای آنها معامله صورت نگرفته و از شفافیت و سلامت انتخابات مطمئن باشند. باید این اطمینان برای مردم حاصل گردد که زورمندان و زرداران با استفاده از زر و زورشان پیروز نشده و اشخاص ضعیف به شکل ظالمانه و خائنانه از گردونهی رقابت نخواهند افتاد. زمانی که میان ملت و دولت رابطه اعتماد و اعتبار مستحکم شد، آن وقت مردم حتی با خون خود بازی کرده و در این پروسه شرکت خواهند کرد.
به هر حال پیشنهاد بنده به عنوان یک جوان و دانشجو به تمام هموطنانم این است که فعالانه در پروسه انتخابات سهم بگیرند و با اشتراک در پروسه انتخابات، در مقابل دشمنان وطن ایستادگی نماید.؛ در غیر این صورت، اگر نگویم همکاری با گروه مخالف دولت، بلکه کمتر از همکاری با آنها هم نیست؛ چون آنها که هدفشان پراکندگی بین ملت و دولت است، با شرکت نکردن شهروندان در پروسه انتخابات به این هدف خود میرسند.
نویسنده: زینب افتخاری