کمی درنگ و یک سوال؛ شاید این شروع خوبی باشد برای پیدا کردن نشانیِ دوستی که در هجوم سایهها او را گم کردهایم. ما جایی میان خواب و بیداری، میان وهم و حقیقت، میان قوانین عبوس روزمرگی و میان سایهها آنقدر ماندهایم که حالا حتی به بودنمان هم مشکوکیم. راستی رسم دوستی با کسی که حتی وقتی تو او را فراموش میکنی، باز او لحظهای از تو غافل نمیشود، چیست؟ شاید به جا آوردن آداب چنین رفاقتی را باید از بزرگانی بیاموزیم که بنا به گفته خودشان از رهگذر شاگردی قرآن، به جوهر حقیقت و دولت عشق رسیدهاند.
و هم آنان بودند که با الهام از قرآن، هویت تاریخی ما را رقم زدند؛ هویتی که امروز تحت سیطره مناسبات جدید دنیای کنونی، به تدریج زیر غبار فراموشی رنگ میبازد. آن هم نه به دلیل اینکه حرف تازهای نداشته یا آفت زمان به آن آسیب زده باشد، بلکه تنها به این علت که به غفلت، نگاه از آن گرفتهایم و آنچنان که باید همچون گذشتگان در آن تعمق نداشته، با آن انس نگرفته، قرآن را در مهجوریت قرار داده و از آن دور شدهایم.
مهمترین نشانههای مهجوریت قرآن:
تلاوت نکردن قرآن: تلاوت قرآن از امور مهمی است که بر شکلگیری ایمان شخص تاثیر میگذارد. به صورتی که انسان با خواندن قرآن، لطافت و قوت را با هم میآموزد. در مسایل عاطفی و احساسی نرمدل و در دشواریها و برخورد با مشکلات و رنج و دردها محکم و قوی میشود.
تدبر نکردن در آیات و کلمات قرآن: در حالی که قرآن کتاب تدبر است؛ عدم اهتمام به درک آموزههای قرآن در هنگام تلاوت و بیتوجهی به ترویج فرهنگ تدبر در مراکز علمی و آموزشی از نمونههای آشکار مهجوریت تدبر در قرآن میباشد.
عدم اهتمام به عمل: تمام مراحل و مراتب ارتباط با قرآن اعم از آموزش، قرائت، تدبر و آشنایی با معارف الهی این کتاب آسمانی مقدمهای برای عمل کردن است. اگر قرآن در عمل، رفتار، گفتار و شخصیت انسان و جامعه تجلی نیابد، هرگز به قرآنی شدن انسان و جامعه نخواهد انجامید. اینجاست که میبینیم قدرتهای مسلط بر جوامع اسلامی از ارزشهای دین اسلام بیگانهشده و قرآن را که ناطق به حق و فرقان حق و باطل بود، مزاحم یافتند.
به دنبال چنین نگاهی، جدایی دنیا و آخرت و تقابل دینداران واقعی با دنیاطلبان قدرتمند به وجود آمد. امروز به صحنه زندگی مسلمانان نگاهی بیاندازید ببینید قرآن در کجاست؟ در دستگاههای حکومتی؟ در نظامهای اقتصادی؟ در تنظیم روابط و مناسبات مردم با یگدیگر؟ در سیاست خارجی و روابط با دولتها؟ در رفتار فردی حکام اسلامی؟ در کدام جلوهی اصلی حیات؟ از این همه میدانهای زندگی، تنها باید مساجد و مأذنها مستثناء باشد؟ آیا قرآن برای همین است؟ برای هدیه دادن، زینت کردن و خواندن بر مقبرهها و نهادن بر طاقچههاست؟
انتظار میرود همه ما به یاد داشته باشیم که اگرچه به عنوان یک انسان عادی قادر نیستیم به بطن قرآن برسیم اما به مصداق تعبیر خود قرآن میتوانیم به این دعوت پاسخ دهیم و به قدر وسع خودمان از نور آن برخوردار شویم. چنانچه در قرآن آمده "و هر آینه قرآن را برای یادآوری و پند گرفتن آسان ساختیم، پس آیا پندگیرندهای هست؟"
زینب افتخاری
و هم آنان بودند که با الهام از قرآن، هویت تاریخی ما را رقم زدند؛ هویتی که امروز تحت سیطره مناسبات جدید دنیای کنونی، به تدریج زیر غبار فراموشی رنگ میبازد. آن هم نه به دلیل اینکه حرف تازهای نداشته یا آفت زمان به آن آسیب زده باشد، بلکه تنها به این علت که به غفلت، نگاه از آن گرفتهایم و آنچنان که باید همچون گذشتگان در آن تعمق نداشته، با آن انس نگرفته، قرآن را در مهجوریت قرار داده و از آن دور شدهایم.
مهمترین نشانههای مهجوریت قرآن:
تلاوت نکردن قرآن: تلاوت قرآن از امور مهمی است که بر شکلگیری ایمان شخص تاثیر میگذارد. به صورتی که انسان با خواندن قرآن، لطافت و قوت را با هم میآموزد. در مسایل عاطفی و احساسی نرمدل و در دشواریها و برخورد با مشکلات و رنج و دردها محکم و قوی میشود.
تدبر نکردن در آیات و کلمات قرآن: در حالی که قرآن کتاب تدبر است؛ عدم اهتمام به درک آموزههای قرآن در هنگام تلاوت و بیتوجهی به ترویج فرهنگ تدبر در مراکز علمی و آموزشی از نمونههای آشکار مهجوریت تدبر در قرآن میباشد.
عدم اهتمام به عمل: تمام مراحل و مراتب ارتباط با قرآن اعم از آموزش، قرائت، تدبر و آشنایی با معارف الهی این کتاب آسمانی مقدمهای برای عمل کردن است. اگر قرآن در عمل، رفتار، گفتار و شخصیت انسان و جامعه تجلی نیابد، هرگز به قرآنی شدن انسان و جامعه نخواهد انجامید. اینجاست که میبینیم قدرتهای مسلط بر جوامع اسلامی از ارزشهای دین اسلام بیگانهشده و قرآن را که ناطق به حق و فرقان حق و باطل بود، مزاحم یافتند.
به دنبال چنین نگاهی، جدایی دنیا و آخرت و تقابل دینداران واقعی با دنیاطلبان قدرتمند به وجود آمد. امروز به صحنه زندگی مسلمانان نگاهی بیاندازید ببینید قرآن در کجاست؟ در دستگاههای حکومتی؟ در نظامهای اقتصادی؟ در تنظیم روابط و مناسبات مردم با یگدیگر؟ در سیاست خارجی و روابط با دولتها؟ در رفتار فردی حکام اسلامی؟ در کدام جلوهی اصلی حیات؟ از این همه میدانهای زندگی، تنها باید مساجد و مأذنها مستثناء باشد؟ آیا قرآن برای همین است؟ برای هدیه دادن، زینت کردن و خواندن بر مقبرهها و نهادن بر طاقچههاست؟
انتظار میرود همه ما به یاد داشته باشیم که اگرچه به عنوان یک انسان عادی قادر نیستیم به بطن قرآن برسیم اما به مصداق تعبیر خود قرآن میتوانیم به این دعوت پاسخ دهیم و به قدر وسع خودمان از نور آن برخوردار شویم. چنانچه در قرآن آمده "و هر آینه قرآن را برای یادآوری و پند گرفتن آسان ساختیم، پس آیا پندگیرندهای هست؟"
زینب افتخاری