با استناد تاریخی و استشهاد مورخین، بیست و هفتم رجب روز مبعث حضرت محمد(ص) به عنوان آخرین سفیر و پیامآور عزت و سعادت برای بشریت است. گذشته از روایت و جریان تاریخی این رویداد مهم و مسأله اختلاف زمانی در مذاهب مختلف که در خور یادآوری و حکایت نیست، آنچه مهم و قابل یادآوری میباشد، توفیق نظر و اشتراک فکری مورخین و پژوهشگران اسلامی و حتی غیراسلامی در بزرگی و عظمت و تأیید این روز به عنوان آغاز حرکت اساسی برای تعیین سرنوشت جامعه انسانی است.
هیچ مورخ و پژوهشگر واقعبین، متعهد و مسئول را نمیتوان یافت که در رسالتمندی الهی، امانتداری، صداقت رأی، اخلاق حسنه، رابطه معبودی ـ الهی، حضرت محمد(ص) را انکار نموده و یا شک داشته باشد. برعکس، پژوهندگان متعهد و متحرک و غیراسلامی، صفات و خصوصیات ویژه پیامبر اسلام را برجسته و واقعبینانه بیان داشتهاند که قابل یادآوری است:
ـ گوته شاعر نامآور آلمانی بعد از آشنایی با اسلام در وصف پیامبر شعر ویژهای را به نام نغمهی محمدی میسراید و محمد مصطفی(ص) را شبیه چشمهی جوشانی میداند که از دل کوهساران بر طبیعت جاری گردیده است.
ـ همینطور علما، مورخین و پژوهشگران دیگر شرق و غرب بر رسالت الهی پیامبر ایمان آورده و این را درک کردهاند که او کاری کرد بس عمیق، گسترده و سعادتمند برای بشریت که حتی آنان را که هیچ تعهدی به مکتب و مذهب آسمانی نداشتند، به وجد آورده که در تعریف و تمجید حضرت محمد(ص) زبان بگشایند!
ـ کارل مارکس، سردمدار مکتب الحادی کمونیسم در جمله معروف خودش در تمجید پیامبر اسلام بیان میکند: "حقیقت انکارناپذیر این است که محمد مبعوث شد تا رسالتی را که خلاصه رسالات سابق و ما فوق آنها بود، برای عالم بیاورد."
ـ و یا تولستوی در حقانیت رسالت پیامبر میگوید: "شکی نیست که محمد از مردان بزرگ و مصلحانی است که به حقیقت خدمت بزرگی به بشریت کرده است."
اگر از نگاه تاریخی و پژوهش پژوهشگران عبور کنیم، نیاز است تا نکته مهمتری مورد بررسی قرار گیرد. شاید هم نکتهای که کمتر مورد توجه قرار گرفته است و آن، اینکه حضرت محمد(ص) در جامعه عرب جاهلی برگزیده شد و با آغاز رسالتاش و دعوت و تلاش او برای هدایت انسانهای آنروز، با سرسختانهترین و سنگینترین مخالفتهای سران عرب وقت مواجه گردید و در اقدام بعدی، برای پیامبر پیشنهادهای وزین و قابل توجه اقتصادی و سیاسی نمودند و حتی سروری و بزرگی جامعه قبیلهسالار مکه را پیشنهاد نمودند تا پیامبر از دعوت و رسالتاش دست بکشد.
اما محمد(ص) برگزیده شد و رسالت داشت تا پیام الهی را برای سعادت انسانها در سراسر پهنه گیتی برساند؛ نه محدود، بلکه همه شمول و جهانی برای همه و در همه عصرها و نسلها. در عین حال پیامبر باید زجر رسالت را برای سعادت بشریت به دوش میکشید و او با سختیهای تمام، سنگینی و ثقلی تبلیغ رسالت پیامبری را به دوش کشید و عظمتاش را بر همگان مبرهن ساخت.
اینجاست که حتی کوردلترین پژوهشگر و متعصبترین مورخ هم نمیتواند علیه حقانیت رسالت پیامبر موضع بگیرد و توجیه و استدلال نماید و ناگزیر باید سر تعظیم، تکریم و تقبل فرود آورد؛ چون پیامبر نه یک فرد معمولی و شترچران عادی صحرا بود، بلکه او انسان مافوق، عظیم و رسالتمند بود.
پیامبر برگزیده شد تا پایگاه و مکتب ناتمام ابراهیمی را سنگ تمام بگذارد و طرح جامع و جدید اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مکتب بزرگ اسلام را پایه گذاری کند که در متن آن سعادت، پویایی و بالندگی بشر نهفته باشد. پیامبر اسلام رسالت پایهگذاری اسلام معتدل و همه شمول را داشت و بدوش کشید، بر تمام آئین و رسوم جاهلی گذشته خط بطلان کشید و به همه کردارهای ناپسند اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و قبیلوی گذشته نقطه پایان گذاشت.
البته امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز مبرم و اساسی به بازخوانی و تجدید میثاق با رسالت و برنامهی بعثت پیامبر(ص) احساس میشود؛ چرا که جامعه سوخته، کوفته و گرفتار هنجارهای منفی ما نیاز به تجدید میثاق با رسالت و قرائت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی محمد مصطفی(ص) دارد. در این زمینه همه مسئولیت دارند و آنان که تسلیم اسلام واقعی شدند و هستند، خود وارث رسالت حضرت محمد(ص) اند و وظیفه دارند گامهای عملی بردارند، چرا که جامعه بیمار و زخمی ما تاب زخمهای بیشتر سیاسی، فرهنگی و... را ندارد و بیشتر از این نباید افراطی مرتجع و تفریطی پوچ ما را به نام اسلام سلفی و لیبرالیسم نقابدار بفشارد. نیاز است تا آموزههای بعثت پیامبر در واقعیت امر عمل شود تا توطیه و مداخلات مستکبرین شرق و غرب با استفاده از ابزار متعدد و مختلف، بیشتر از این ما را غارت سیاسی و اقتصادی و از همه مهمتر فرهنگی نکند و اینها زمانی میسر است که ما با درک از رسالت رسول اکرم(ص) در نهادینه و عملی ساختن دستورات الهی پیامبر کوتاهی و سهلانگاری نکنیم! چرا که تمام رسالت پیامبر و در واقع گزینش او برای هدایت بشر، سعادت جاودانه ی جامعه بشری بوده است.
نویسنده: غلامرضا سادات
هیچ مورخ و پژوهشگر واقعبین، متعهد و مسئول را نمیتوان یافت که در رسالتمندی الهی، امانتداری، صداقت رأی، اخلاق حسنه، رابطه معبودی ـ الهی، حضرت محمد(ص) را انکار نموده و یا شک داشته باشد. برعکس، پژوهندگان متعهد و متحرک و غیراسلامی، صفات و خصوصیات ویژه پیامبر اسلام را برجسته و واقعبینانه بیان داشتهاند که قابل یادآوری است:
ـ گوته شاعر نامآور آلمانی بعد از آشنایی با اسلام در وصف پیامبر شعر ویژهای را به نام نغمهی محمدی میسراید و محمد مصطفی(ص) را شبیه چشمهی جوشانی میداند که از دل کوهساران بر طبیعت جاری گردیده است.
ـ همینطور علما، مورخین و پژوهشگران دیگر شرق و غرب بر رسالت الهی پیامبر ایمان آورده و این را درک کردهاند که او کاری کرد بس عمیق، گسترده و سعادتمند برای بشریت که حتی آنان را که هیچ تعهدی به مکتب و مذهب آسمانی نداشتند، به وجد آورده که در تعریف و تمجید حضرت محمد(ص) زبان بگشایند!
ـ کارل مارکس، سردمدار مکتب الحادی کمونیسم در جمله معروف خودش در تمجید پیامبر اسلام بیان میکند: "حقیقت انکارناپذیر این است که محمد مبعوث شد تا رسالتی را که خلاصه رسالات سابق و ما فوق آنها بود، برای عالم بیاورد."
ـ و یا تولستوی در حقانیت رسالت پیامبر میگوید: "شکی نیست که محمد از مردان بزرگ و مصلحانی است که به حقیقت خدمت بزرگی به بشریت کرده است."
اگر از نگاه تاریخی و پژوهش پژوهشگران عبور کنیم، نیاز است تا نکته مهمتری مورد بررسی قرار گیرد. شاید هم نکتهای که کمتر مورد توجه قرار گرفته است و آن، اینکه حضرت محمد(ص) در جامعه عرب جاهلی برگزیده شد و با آغاز رسالتاش و دعوت و تلاش او برای هدایت انسانهای آنروز، با سرسختانهترین و سنگینترین مخالفتهای سران عرب وقت مواجه گردید و در اقدام بعدی، برای پیامبر پیشنهادهای وزین و قابل توجه اقتصادی و سیاسی نمودند و حتی سروری و بزرگی جامعه قبیلهسالار مکه را پیشنهاد نمودند تا پیامبر از دعوت و رسالتاش دست بکشد.
اما محمد(ص) برگزیده شد و رسالت داشت تا پیام الهی را برای سعادت انسانها در سراسر پهنه گیتی برساند؛ نه محدود، بلکه همه شمول و جهانی برای همه و در همه عصرها و نسلها. در عین حال پیامبر باید زجر رسالت را برای سعادت بشریت به دوش میکشید و او با سختیهای تمام، سنگینی و ثقلی تبلیغ رسالت پیامبری را به دوش کشید و عظمتاش را بر همگان مبرهن ساخت.
اینجاست که حتی کوردلترین پژوهشگر و متعصبترین مورخ هم نمیتواند علیه حقانیت رسالت پیامبر موضع بگیرد و توجیه و استدلال نماید و ناگزیر باید سر تعظیم، تکریم و تقبل فرود آورد؛ چون پیامبر نه یک فرد معمولی و شترچران عادی صحرا بود، بلکه او انسان مافوق، عظیم و رسالتمند بود.
پیامبر برگزیده شد تا پایگاه و مکتب ناتمام ابراهیمی را سنگ تمام بگذارد و طرح جامع و جدید اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مکتب بزرگ اسلام را پایه گذاری کند که در متن آن سعادت، پویایی و بالندگی بشر نهفته باشد. پیامبر اسلام رسالت پایهگذاری اسلام معتدل و همه شمول را داشت و بدوش کشید، بر تمام آئین و رسوم جاهلی گذشته خط بطلان کشید و به همه کردارهای ناپسند اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و قبیلوی گذشته نقطه پایان گذاشت.
البته امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز مبرم و اساسی به بازخوانی و تجدید میثاق با رسالت و برنامهی بعثت پیامبر(ص) احساس میشود؛ چرا که جامعه سوخته، کوفته و گرفتار هنجارهای منفی ما نیاز به تجدید میثاق با رسالت و قرائت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی محمد مصطفی(ص) دارد. در این زمینه همه مسئولیت دارند و آنان که تسلیم اسلام واقعی شدند و هستند، خود وارث رسالت حضرت محمد(ص) اند و وظیفه دارند گامهای عملی بردارند، چرا که جامعه بیمار و زخمی ما تاب زخمهای بیشتر سیاسی، فرهنگی و... را ندارد و بیشتر از این نباید افراطی مرتجع و تفریطی پوچ ما را به نام اسلام سلفی و لیبرالیسم نقابدار بفشارد. نیاز است تا آموزههای بعثت پیامبر در واقعیت امر عمل شود تا توطیه و مداخلات مستکبرین شرق و غرب با استفاده از ابزار متعدد و مختلف، بیشتر از این ما را غارت سیاسی و اقتصادی و از همه مهمتر فرهنگی نکند و اینها زمانی میسر است که ما با درک از رسالت رسول اکرم(ص) در نهادینه و عملی ساختن دستورات الهی پیامبر کوتاهی و سهلانگاری نکنیم! چرا که تمام رسالت پیامبر و در واقع گزینش او برای هدایت بشر، سعادت جاودانه ی جامعه بشری بوده است.
نویسنده: غلامرضا سادات