سالروز بعثت پیامبر اکرم (ص)، بزرگترین روز برای تمامی بشریت است. عید سعید مبعث از اعیاد مهم اسلام بوده و از جایگاه ویژهای در فرهنگ مسلمانان برخوردار است. بعثت در حقیقت، نقطه آغازین اسلام است؛ چرا که دین اسلام که در سالهای نخستین خود با پیروانی اندک و در شرایطی سخت جوانه زد، بعدها در سراسر جهان انتشار یافت و دلهای فراوانی را به سوی خود جذب کرد.
جهان در آستانه بعثت حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله در انحطاط و بحران شگفتانگیزی قرار داشت. جهالت، غارتگری، ظلم و ستم، تضییع حقوق ضعیفان و محرومان، فساد و بی بند و باری، تبعیض و ناعدالتی، نگرانی و دلهره و دوری از اخلاق و انسانیت، تمام جوامع بشری را در آن روزگار فرا گرفته بود.
در این میان منطقة جزیرةالعرب و به ویژه شهر مکه از منظر فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، پایینترین و بدترین وضع را تحمل میکرد. خضوع اعراب جاهل در مقابل چوبهای خشکی که به صورت بت درست شده بود و اهالی مکه که در مقابل آن اجسام بیجان قربانیها کرده و استمداد میطلبیدند، هر انسان فهمیده و عاقلی را به تعجب و تأسف وا میداشت. زنان نه تنها از حقوق اساسی خود محروم بودند، بلکه همانند کالایی بیجان خرید و فروش میشدند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به خاطر حالات معنوی و طهارت روحی خاص خویش، ناگزیر از وضع نابسامان مردم و از جهل و فسادی که بر جامعهی آن روز و به ویژه در شهر مکه حاکم بود، رنج میبردند. همچنین به منظور تفکر و عبادت در مکانی خلوت، مدتی محدود در سال را از آنها کناره میگرفتند و به کوه حرا -که در شمال شرقی مکه واقع است- میرفتند. این کنارهگیری برای حُنَفا و برخی یکتاپرستانِ قبل از پیامبر نیز وجود داشته است. گفته میشود که عبدالمطلب، جد بزرگوار پیامبر (ص) پایهگذار این رسم بوده است. او به هنگام ماه رمضان برای خلوت و عبادت به کوه میرفت و مستمندانی را که از آنجا میگذشتند، اطعام مینمود.
در واقع میتوان گفت که این خلوتگزینی، زمینهای برای تقویت هرچه بیشتر حیات روحانی رسول اکرم (ص) و مقدمهای برای بعثت و نزول وحی به آن حضرت به شمار میرفته است.
در دوران این خلوتگزینیها نیز همچون سایر مراحل گوناگون زندگی رسول اکرم (ص)، حضرت علی (ع) -که پرورشیافته در خانه پیامبر و در دامان ایشان است- رسول خدا را همراهی مینمود و گاهی اوقات برای ایشان آذوقه و آب و غذا میبرد. پس از سپری شدن ایام عبادت، پیامبر (ص) به مکه برگشته و پیش از اینکه به خانه خویش بازگردند، خانه خدا را طواف مینمودند.
این حالات همچنان ادامه یافت تا اینکه سن آن حضرت به چهل سالگی رسید و خداوند که دل ایشان را برترین و مطیعترین و خاضع و خاشعترین دلها در برابر خویش یافت، ایشان را مبعوث کرد و به پیامبری گرامی داشت، تا به وسیلهی قرآنی که آن را روشن و استوار گردانیده، بندگانش را از پرستش بر بتها خارج ساخته و به پرستش خویش هدایت کند.
نزول اولین وحی
به عقیده اکثر علمای شیعه، بعثت پیامبر (ص) در روز 27 ماه رجب، پنج سال پس از تجدید بنای کعبه، اتفاق افتاد و رسول خدا در این هنگام، چهل سال داشتند. پیامبر اکرم (ص)، طبق رسم خویش چند روزی بود که برای عبادت و تفکر به غار حرا آمده بودند. در روز بیست و هفتم ماه رجب بود که جبرئیل امین به سوی ایشان نازل شد. او بازوی پیامبر را گرفت و تکان داد و گفت: ای محمد بخوان. پیامبر فرمود: چه بخوانم؟ جبرئیل آیات آغازین سوره علق را از جانب خداوند نازل نمود:
"بسم الله الرحمن الرحیم. اقرأ باسم ربک الذی خلق. خلق الانسان من علق. اقرأ و ربک الاکرم. الذی علم بالقلم. علم الانسان مالم یعلم. به نام خداوند بخشنده مهربان. بخوان به نام پروردگارت که بیافرید. آدمی را از علق بیافرید. بخوان و پروردگار تو ارجمندترین است. خدایی که بهوسیله قلم آموزش داد و به آدمی آنچه را که نمیدانست، آموخت."
همراه اولین نزول وحی و در لحظه بعثت، حوادثی بزرگ اتفاق افتاد که از آن جمله میتوان به شنیده شدن صدای نالهای اشاره نمود. حضرت علی (ع) در این باره میفرماید: "صدای ناله شیطان را در هنگام نزول اولین وحی به آن حضرت شنیدم. عرضه داشتم: "یا رسول الله این ناله چیست؟" فرمود: "این شیطان است که از اطاعت شدن مأیوس و ناامید شده و چنین به ناله در آمده است." سپس رسول خدا اضافه فرمود: "تو میشنوی آنچه را من میشنوم و میبینی آنچه را که من میبینم الا اینکه تو مقام نبوت نداری و فقط وزیر و کمککار من هستی و از راه خیر جدا نمیشوی."
حضرت علی (ع) در مواقع مختلف از جمله در دوران خلوتگزینیهای پیامبر (ص) همراه حضرت بودهاند و سخن امام علی (ع) در نهجالبلاغه نیز به طور خاصی بیان میدارد که ایشان در لحظه نزول اولین وحی، در کنار پیامبر حضور داشتهاند. البته مطالعات تاریخی نیز بیان مینماید که تنها شخصی که در آن لحظات، پیامبر را همراهی نموده، امام علی (ع) بود و هیچ کسی جز ایشان، ادعای همراهی رسول اکرم (ص) در آن لحظات را ننموده است. جبرئیل پس از انجام وظیفه خود و ابلاغ آیات الهی، بار دیگر به آسمان بازگشت.
اعمال روز عید سعید مبعث:
این عید از جمله اعیاد عظیمه است و روزى است که حضرت رسول صل الله علیه و آله در آن روز به رسالت مبعوث گردید و جبرئیل به پیغمبرى بر آن حضرت نازل شد. براى این روز انجام چند عمل سفارش شده است که در ادامه مطالعه میکنید:
1- غسل.
2- روزه و که آن یکى از چهار روزى است که در تمام سال امتیاز دارد براى روزه گرفتن و برابر است با روزه هفتاد سال.
3- بسیار صلوات فرستادن.
4- زیارت حضرت رسول و امیرالمؤمنین علیهما السلام.
5- در مصباح از رَیّان بن الصّلت روایت است که حضرت امام جواد علیه السلام در زمانی که در بغداد بود روز نیمه رجب و روز بیست و هفتم را روزه گرفت و جمیع اطرافیان آن حضرت روزه گرفتند و ما را امر فرمود که بجا آوریم دوازده رکعت نماز که خوانده شود در هر رکعت حمد و سوره و بعد از فراغ از نمازها خوانده شود هر یک از حمد و توحید و مُعَوَّذَتین چهار مرتبه و لا اِلهَ اِلا اللّهُ واللّهُ اَکْبَرُ وَسُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُلِلّهِ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّبِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ چهار مرتبه اللّهُ اللّهُ رَبِّى لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئا چهار مرتبه لا اُشْرِکُ بِرَبِّى اَحَدا چهار مرتبه.
6- از جناب ابوالقاسم حسین بن رُوح رَحَمهُاللّهُ روایت شده که در این روز دوازده رکعت نماز مىخوانى که در هر رکعت حمد و سورهاى که آسان باشد میخوانی و تشهّد مىخوانى و سلام مىدهى و مىنشینى و بین هر دو رکعت میگویی:
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى الْمُلْکِ ؛
ستایش خاص خدایى است که فرزندى براى خود نگرفته و شریکى در فرمانروایى ندارد.
وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَکَبِّرْهُ تَکْبیراً یا عُدَّتى فى مُدَّتىیا؛
و یاورى از خوار شدن ندارد (چون خوارى ندارد) و به کمال بزرگى او را یاد کن اى توشه من در دوران عمرم.
صاحِبى فى شِدَّتى یا وَلیّى فى نِعْمَتى یا غِیاثى فى رَغْبَتى؛
رفیق من در سختیم اى سرپرست من در نعمتم اى فریادرس من در آنچه خواهم.
یا نَجاحى فى حاجَتى یا حافِظى فى غَیْبَتى یا کافِىَّ فى وَحْدَتى؛
ای بر آرنده حاجتم اى نگهبان من در غیابم اى کفایتکنندهام در گوشه تنهایى.
یا اُنْسى فى وَحْشَتى اَنْتَ السّاتِرُ عَوْرَتى فَلَکَ الْحَمْدُ واَنْتَ الْمُقیلُ عثرتی؛
ای همدمم در وحشتم تویى پردهپوش عیبهاى من پس ستایش تو را است و تویى نادیده گیرندهی لغزشم.
فَلَکَ الْحَمْدُ وَاَنْتَ الْمُنْعِشُ صَرْعَتى فَلَکَ الْحَمْدُ؛
پس ستایش تو را است و تویى برخیزاننده من هنگام افتادنم پس ستایش تو را است.
صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاسْتُرْ عَوْرَتى وَآمِنْ رَوْعَتى وَاَقِلْنى عَثْرَتى؛
درود فرست بر محمد و آل محمد و بپوشان عیبم را و ایمنى بخش هراسم را و نادیده گیر لغزشم را.
وَاصْفَحْ عَنْ جُرْمى وَتَجاوَزْ عَنْ سَیِّئاتى فى اَصْحابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ؛
و چشم بپوش از جرمم و بگذر از گناهانم در زمره بهشتیان بدان.
الصِّدْقِ الَّذى کانُوا یُوَعَدُونَ .
وعده راستى که بدانها داده شده.
پس چون از نماز و دعا فارغ شدى هر یک از حمد و توحید و مُعَوَّذَتَیْن و قُلْ یا اَیُّهَا الْکافِرُونَ و اِنا اَنْزَلناهُ و آیة الکرسى را هفت مرتبه بخوان و بعد هفت مرتبه بگو لا اِلهَ اِلا اللّهُ واللّهُ اَکْبَرُ وَ سُبْحانَ اللّهِ وَ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ و بعد هفت مرتبه میگویی اللّهُ اللّهُ رَبَّى لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئا و سپس از آن هر دعایی که خواستی بخوان.
جهان در آستانه بعثت حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله در انحطاط و بحران شگفتانگیزی قرار داشت. جهالت، غارتگری، ظلم و ستم، تضییع حقوق ضعیفان و محرومان، فساد و بی بند و باری، تبعیض و ناعدالتی، نگرانی و دلهره و دوری از اخلاق و انسانیت، تمام جوامع بشری را در آن روزگار فرا گرفته بود.
در این میان منطقة جزیرةالعرب و به ویژه شهر مکه از منظر فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، پایینترین و بدترین وضع را تحمل میکرد. خضوع اعراب جاهل در مقابل چوبهای خشکی که به صورت بت درست شده بود و اهالی مکه که در مقابل آن اجسام بیجان قربانیها کرده و استمداد میطلبیدند، هر انسان فهمیده و عاقلی را به تعجب و تأسف وا میداشت. زنان نه تنها از حقوق اساسی خود محروم بودند، بلکه همانند کالایی بیجان خرید و فروش میشدند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به خاطر حالات معنوی و طهارت روحی خاص خویش، ناگزیر از وضع نابسامان مردم و از جهل و فسادی که بر جامعهی آن روز و به ویژه در شهر مکه حاکم بود، رنج میبردند. همچنین به منظور تفکر و عبادت در مکانی خلوت، مدتی محدود در سال را از آنها کناره میگرفتند و به کوه حرا -که در شمال شرقی مکه واقع است- میرفتند. این کنارهگیری برای حُنَفا و برخی یکتاپرستانِ قبل از پیامبر نیز وجود داشته است. گفته میشود که عبدالمطلب، جد بزرگوار پیامبر (ص) پایهگذار این رسم بوده است. او به هنگام ماه رمضان برای خلوت و عبادت به کوه میرفت و مستمندانی را که از آنجا میگذشتند، اطعام مینمود.
در واقع میتوان گفت که این خلوتگزینی، زمینهای برای تقویت هرچه بیشتر حیات روحانی رسول اکرم (ص) و مقدمهای برای بعثت و نزول وحی به آن حضرت به شمار میرفته است.
در دوران این خلوتگزینیها نیز همچون سایر مراحل گوناگون زندگی رسول اکرم (ص)، حضرت علی (ع) -که پرورشیافته در خانه پیامبر و در دامان ایشان است- رسول خدا را همراهی مینمود و گاهی اوقات برای ایشان آذوقه و آب و غذا میبرد. پس از سپری شدن ایام عبادت، پیامبر (ص) به مکه برگشته و پیش از اینکه به خانه خویش بازگردند، خانه خدا را طواف مینمودند.
این حالات همچنان ادامه یافت تا اینکه سن آن حضرت به چهل سالگی رسید و خداوند که دل ایشان را برترین و مطیعترین و خاضع و خاشعترین دلها در برابر خویش یافت، ایشان را مبعوث کرد و به پیامبری گرامی داشت، تا به وسیلهی قرآنی که آن را روشن و استوار گردانیده، بندگانش را از پرستش بر بتها خارج ساخته و به پرستش خویش هدایت کند.
نزول اولین وحی
به عقیده اکثر علمای شیعه، بعثت پیامبر (ص) در روز 27 ماه رجب، پنج سال پس از تجدید بنای کعبه، اتفاق افتاد و رسول خدا در این هنگام، چهل سال داشتند. پیامبر اکرم (ص)، طبق رسم خویش چند روزی بود که برای عبادت و تفکر به غار حرا آمده بودند. در روز بیست و هفتم ماه رجب بود که جبرئیل امین به سوی ایشان نازل شد. او بازوی پیامبر را گرفت و تکان داد و گفت: ای محمد بخوان. پیامبر فرمود: چه بخوانم؟ جبرئیل آیات آغازین سوره علق را از جانب خداوند نازل نمود:
"بسم الله الرحمن الرحیم. اقرأ باسم ربک الذی خلق. خلق الانسان من علق. اقرأ و ربک الاکرم. الذی علم بالقلم. علم الانسان مالم یعلم. به نام خداوند بخشنده مهربان. بخوان به نام پروردگارت که بیافرید. آدمی را از علق بیافرید. بخوان و پروردگار تو ارجمندترین است. خدایی که بهوسیله قلم آموزش داد و به آدمی آنچه را که نمیدانست، آموخت."
همراه اولین نزول وحی و در لحظه بعثت، حوادثی بزرگ اتفاق افتاد که از آن جمله میتوان به شنیده شدن صدای نالهای اشاره نمود. حضرت علی (ع) در این باره میفرماید: "صدای ناله شیطان را در هنگام نزول اولین وحی به آن حضرت شنیدم. عرضه داشتم: "یا رسول الله این ناله چیست؟" فرمود: "این شیطان است که از اطاعت شدن مأیوس و ناامید شده و چنین به ناله در آمده است." سپس رسول خدا اضافه فرمود: "تو میشنوی آنچه را من میشنوم و میبینی آنچه را که من میبینم الا اینکه تو مقام نبوت نداری و فقط وزیر و کمککار من هستی و از راه خیر جدا نمیشوی."
حضرت علی (ع) در مواقع مختلف از جمله در دوران خلوتگزینیهای پیامبر (ص) همراه حضرت بودهاند و سخن امام علی (ع) در نهجالبلاغه نیز به طور خاصی بیان میدارد که ایشان در لحظه نزول اولین وحی، در کنار پیامبر حضور داشتهاند. البته مطالعات تاریخی نیز بیان مینماید که تنها شخصی که در آن لحظات، پیامبر را همراهی نموده، امام علی (ع) بود و هیچ کسی جز ایشان، ادعای همراهی رسول اکرم (ص) در آن لحظات را ننموده است. جبرئیل پس از انجام وظیفه خود و ابلاغ آیات الهی، بار دیگر به آسمان بازگشت.
اعمال روز عید سعید مبعث:
این عید از جمله اعیاد عظیمه است و روزى است که حضرت رسول صل الله علیه و آله در آن روز به رسالت مبعوث گردید و جبرئیل به پیغمبرى بر آن حضرت نازل شد. براى این روز انجام چند عمل سفارش شده است که در ادامه مطالعه میکنید:
1- غسل.
2- روزه و که آن یکى از چهار روزى است که در تمام سال امتیاز دارد براى روزه گرفتن و برابر است با روزه هفتاد سال.
3- بسیار صلوات فرستادن.
4- زیارت حضرت رسول و امیرالمؤمنین علیهما السلام.
5- در مصباح از رَیّان بن الصّلت روایت است که حضرت امام جواد علیه السلام در زمانی که در بغداد بود روز نیمه رجب و روز بیست و هفتم را روزه گرفت و جمیع اطرافیان آن حضرت روزه گرفتند و ما را امر فرمود که بجا آوریم دوازده رکعت نماز که خوانده شود در هر رکعت حمد و سوره و بعد از فراغ از نمازها خوانده شود هر یک از حمد و توحید و مُعَوَّذَتین چهار مرتبه و لا اِلهَ اِلا اللّهُ واللّهُ اَکْبَرُ وَسُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُلِلّهِ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّبِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ چهار مرتبه اللّهُ اللّهُ رَبِّى لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئا چهار مرتبه لا اُشْرِکُ بِرَبِّى اَحَدا چهار مرتبه.
6- از جناب ابوالقاسم حسین بن رُوح رَحَمهُاللّهُ روایت شده که در این روز دوازده رکعت نماز مىخوانى که در هر رکعت حمد و سورهاى که آسان باشد میخوانی و تشهّد مىخوانى و سلام مىدهى و مىنشینى و بین هر دو رکعت میگویی:
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى الْمُلْکِ ؛
ستایش خاص خدایى است که فرزندى براى خود نگرفته و شریکى در فرمانروایى ندارد.
وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَکَبِّرْهُ تَکْبیراً یا عُدَّتى فى مُدَّتىیا؛
و یاورى از خوار شدن ندارد (چون خوارى ندارد) و به کمال بزرگى او را یاد کن اى توشه من در دوران عمرم.
صاحِبى فى شِدَّتى یا وَلیّى فى نِعْمَتى یا غِیاثى فى رَغْبَتى؛
رفیق من در سختیم اى سرپرست من در نعمتم اى فریادرس من در آنچه خواهم.
یا نَجاحى فى حاجَتى یا حافِظى فى غَیْبَتى یا کافِىَّ فى وَحْدَتى؛
ای بر آرنده حاجتم اى نگهبان من در غیابم اى کفایتکنندهام در گوشه تنهایى.
یا اُنْسى فى وَحْشَتى اَنْتَ السّاتِرُ عَوْرَتى فَلَکَ الْحَمْدُ واَنْتَ الْمُقیلُ عثرتی؛
ای همدمم در وحشتم تویى پردهپوش عیبهاى من پس ستایش تو را است و تویى نادیده گیرندهی لغزشم.
فَلَکَ الْحَمْدُ وَاَنْتَ الْمُنْعِشُ صَرْعَتى فَلَکَ الْحَمْدُ؛
پس ستایش تو را است و تویى برخیزاننده من هنگام افتادنم پس ستایش تو را است.
صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاسْتُرْ عَوْرَتى وَآمِنْ رَوْعَتى وَاَقِلْنى عَثْرَتى؛
درود فرست بر محمد و آل محمد و بپوشان عیبم را و ایمنى بخش هراسم را و نادیده گیر لغزشم را.
وَاصْفَحْ عَنْ جُرْمى وَتَجاوَزْ عَنْ سَیِّئاتى فى اَصْحابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ؛
و چشم بپوش از جرمم و بگذر از گناهانم در زمره بهشتیان بدان.
الصِّدْقِ الَّذى کانُوا یُوَعَدُونَ .
وعده راستى که بدانها داده شده.
پس چون از نماز و دعا فارغ شدى هر یک از حمد و توحید و مُعَوَّذَتَیْن و قُلْ یا اَیُّهَا الْکافِرُونَ و اِنا اَنْزَلناهُ و آیة الکرسى را هفت مرتبه بخوان و بعد هفت مرتبه بگو لا اِلهَ اِلا اللّهُ واللّهُ اَکْبَرُ وَ سُبْحانَ اللّهِ وَ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ و بعد هفت مرتبه میگویی اللّهُ اللّهُ رَبَّى لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئا و سپس از آن هر دعایی که خواستی بخوان.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) قم