مسابقه طراحی کارتون برای توهین سرور کائنات ﷺ واکنشهای گوناگونی را در میان مسلمانان و جهانیان به بار آورده است. در حالیکه مسلمانان با شدیدترین الفاظ آن را تقبیح میکنند و اسلامستیزان علناً یا بهصورت پنهانی رقص شادی به راه میاندازند، دید من نسبت به این عمل کاملاً متفاوت است.
به نظر من نشر توهینها به اسلام و شعائر اسلامی هیچ زیانی به حالت صعودی اسلام رسانده نمیتواند؛ بلکه برعکس، نشاندهنده ضعف، بیچارگی و زوال کسانی است که چنین برنامههایی را دایر میکنند.
وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا. ترجمه: و اینگونه براى هر پيامبرى دشمنى از گناهكاران قراردادیم و همين بس كه پروردگارت راهبر و ياور توست.
تاریخ نشان میدهد که هر فکر و عقیدهای که در حال پیشرفت و صعود باشد، تحقیرها، توهینها و شبهههای مخالفین را ناچیز پنداشته و جوابهای دلنشین و مبرهن برای همه میدهد و برعکس هر فکر و عقیده در حال زوال و یا رکود در مقابل عقیدههای در حال پیشرفت از رفتارهای احساساتی و غیر حسابشده کار میگیرد. در صدر اسلام زمانی که فکر و عقیده اسلامی در حال تهاجمی قرار داشت و حضرت محمد ﷺ با دلایل و براهین روشن ثابت میکرد آنانیکه بتها را پرستیده و آنها را وسیلۀ میان خود و خداوند میشمارند، بهوضوح گمراهاند. (الرحیق المختوم؛ ترجمه عبدالله خاموش هروی؛ ص 107).
مشرکان برای چارهاندیشی گفتند: "برای مردم میگوییم او ساحری است که کلامی سحرآمیز آورده که میان آدمی و پدر و برادرش و بین مرد و همسرش و عشیرهاش جدایی میافگند. (همان؛ ص 109).
این حیله مشرکین کارگر نیفتاد و فکر و عقیده تهاجمی اسلام همچنان به پیشرفت ادامه داد که منجر به واکنش مشرکین در مرحله بعدی (تعذیب و جلوگیری از عبادت مسلمانان) شد. در زمانیکه فکر و عقیده اسلامی در حال پیشرفت بود، هر شبهه و استهزایی را بدون ترسیدن از سرایت آن با دلایل و براهین قانعکننده پاسخ داده و به پیشرفت ادامه میداد.
بعدها در زمان انحطاط مسلمانان، غربیان در حال صعود شدند و فکر و عقیده غربی شکل تهاجمی گرفت. در آنزمان افکار اسلامی را تهدیدی برای فکر غربی نمیدانستند؛ زیرا بالای فکر خویش اعتماد کامل داشتند و از اشاعه اسلام در غرب نمیترسیدند. فکر خویش را برتر و مبرهنتر از اسلام میپنداشتند. به همین خاطر متفکرین و نوشتههای اسلامی را با جبین باز میپذیرفتند و روزنامهها و نشریات شهرهایی چون پاریس را با مقالات از متفکرین اسلامی چون سید جمالالدین افغانی رنگین میکردند. پیشرفت خطی و صعودی مادی (نظر به فلسفه فرانسیس بیکن: منفی نمودن اخلاقیات و معنویات و تسخیر طبیعت بهحیث یگانه هدف زندگی)، غربیان را مسلح به خیال باطل لایتغیری در پیشرفت خود و پسرفت اسلام و سایر رقیبان کرد؛ اما این خیال باطل زودگذر بود؛ زیرا بهزودی زمانی از خواب بیدار شدند که عوام غربی را گرسنه معنویات و اخلاقیات یافتند و دیدند که این گرسنهها بهشتاب بهسوی اسلام برای ارضاء گرسنگی معنوی و اخلاقی خویش میدوند. در عینحالی که انحطاط فکر و عقیده بیکنی غربی را تماشاگر بودند، با کمال تأسف میدیدند که مبارزات صدساله فکری مسلمانان ثمردهی خویش را آغاز کرده و فکر اسلامی در حال صعود است؛ زیرا این مبارزان اکنون با فکر تهاجمی بهنقد مبرهن افکار غربی پرداخته و بدیل مناسب برای جهانیان ارائه میکنند.
غربیان در کمال بیچارگی رو به همان حیلههای ناکارآمد تاریخی آورده و برای مبارزه با افکار اسلامی از استهزاء و مرحله بعدی تعذیب استفاده کردند. نشر کارتونها، استهزاهای رسانهای، تروریست خطاب کردن تمام مسلمانان و مبارزه منظم رسانهای و آکادمیک برای بد جلوه دادن اسلام آغاز کاری بود که کارگر تمام نشد و گسترش اسلام را نتوانستند مانع شوند؛ بناءً مانند صدر اسلام به تعذیب و آزار و اذیت آغاز کردند. منع نمودن حجاب، ویران نمودن مساجد، گوشت خوک انداختن در مراسم عبادی، جستجوهای غیرعادی مسلمانان توسط نهادهای امنیتی، ممنوع الورود نمودن مبلغین و تبعید آنها و انواع و اقسام آزارهای فزیکی و روحی مرحله دوم جلوگیری از گسترش اسلام در غرب است.
این مسابقه کارتون نیز یک واکنش سابقه و ناکارآمدی است در مقابل گسترش و صعود اسلام. پس واکنش مسلمانان نباید احساساتی باشد (خصوصاً کسانیکه با تقلید از مبارزین زمان انحطاط واکنش نشان میدهند)؛ بلکه بهترین واکنشی که مسلمانان (به نظر من) باید از خویش ابراز کنند، صبر و مبارزه با افکار و تاروپود فکر مادهگرا و بیخدای غربی بوده و با عزم راسخ کارآیی وبرتری فکر و عقیده اسلامی در مقابل فکر غربی را در جوامع اسلامی و غربی به تصویر بکشند؛ چون در اینصورت مسلمانان میتوانند به نزول فکر مادهگرا و بیخدای غربی فائق آیند. مبارزات گسترده غربی علیه اسلام و مسلمانان بهخاطر پدیده کشفشده توسط غربیان بهنام تروریزم اسلامی نیست. نهخیر! اینهمه لفاظیهای رسانهای است که فقط کسانی بدان باور میکنند که تنها منبع معلومات آنها رسانهها باشد. اگر به آمارها نگاه کنیم تعداد قربانیانی که به تروریزم اسلامی در غرب نسبت داده میشود در مقابل قربانیانی که توسط مشکلات داخلی غرب (خودکشی، کشتارها در محضر عام توسط روانیها، استفاده از مواد مخدر و ...) جان خویش را از دست میدهند ناچیز است. غربیان از گسترش فکر اسلامی و صعود دوباره تمدن اسلام در هراس اند. پس باید دقیق و سنجیده واکنش نشان داد.
غربیان توسط مستشرقین برای یک هدف شیطانی توانستند در جوامع اسلامی رخنه کرده و به انحطاط مسلمانان کمک کنند، اکنونکه زوال تمدن غرب را هر بیننده هوشیاری میتواند ببیند، چه ایرادی دارد که مسلمانان از مستغربین برای اهداف الهی استفاده کنند؟
به امید بیداری امت اسلام!
به نظر من نشر توهینها به اسلام و شعائر اسلامی هیچ زیانی به حالت صعودی اسلام رسانده نمیتواند؛ بلکه برعکس، نشاندهنده ضعف، بیچارگی و زوال کسانی است که چنین برنامههایی را دایر میکنند.
وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا. ترجمه: و اینگونه براى هر پيامبرى دشمنى از گناهكاران قراردادیم و همين بس كه پروردگارت راهبر و ياور توست.
تاریخ نشان میدهد که هر فکر و عقیدهای که در حال پیشرفت و صعود باشد، تحقیرها، توهینها و شبهههای مخالفین را ناچیز پنداشته و جوابهای دلنشین و مبرهن برای همه میدهد و برعکس هر فکر و عقیده در حال زوال و یا رکود در مقابل عقیدههای در حال پیشرفت از رفتارهای احساساتی و غیر حسابشده کار میگیرد. در صدر اسلام زمانی که فکر و عقیده اسلامی در حال تهاجمی قرار داشت و حضرت محمد ﷺ با دلایل و براهین روشن ثابت میکرد آنانیکه بتها را پرستیده و آنها را وسیلۀ میان خود و خداوند میشمارند، بهوضوح گمراهاند. (الرحیق المختوم؛ ترجمه عبدالله خاموش هروی؛ ص 107).
مشرکان برای چارهاندیشی گفتند: "برای مردم میگوییم او ساحری است که کلامی سحرآمیز آورده که میان آدمی و پدر و برادرش و بین مرد و همسرش و عشیرهاش جدایی میافگند. (همان؛ ص 109).
این حیله مشرکین کارگر نیفتاد و فکر و عقیده تهاجمی اسلام همچنان به پیشرفت ادامه داد که منجر به واکنش مشرکین در مرحله بعدی (تعذیب و جلوگیری از عبادت مسلمانان) شد. در زمانیکه فکر و عقیده اسلامی در حال پیشرفت بود، هر شبهه و استهزایی را بدون ترسیدن از سرایت آن با دلایل و براهین قانعکننده پاسخ داده و به پیشرفت ادامه میداد.
بعدها در زمان انحطاط مسلمانان، غربیان در حال صعود شدند و فکر و عقیده غربی شکل تهاجمی گرفت. در آنزمان افکار اسلامی را تهدیدی برای فکر غربی نمیدانستند؛ زیرا بالای فکر خویش اعتماد کامل داشتند و از اشاعه اسلام در غرب نمیترسیدند. فکر خویش را برتر و مبرهنتر از اسلام میپنداشتند. به همین خاطر متفکرین و نوشتههای اسلامی را با جبین باز میپذیرفتند و روزنامهها و نشریات شهرهایی چون پاریس را با مقالات از متفکرین اسلامی چون سید جمالالدین افغانی رنگین میکردند. پیشرفت خطی و صعودی مادی (نظر به فلسفه فرانسیس بیکن: منفی نمودن اخلاقیات و معنویات و تسخیر طبیعت بهحیث یگانه هدف زندگی)، غربیان را مسلح به خیال باطل لایتغیری در پیشرفت خود و پسرفت اسلام و سایر رقیبان کرد؛ اما این خیال باطل زودگذر بود؛ زیرا بهزودی زمانی از خواب بیدار شدند که عوام غربی را گرسنه معنویات و اخلاقیات یافتند و دیدند که این گرسنهها بهشتاب بهسوی اسلام برای ارضاء گرسنگی معنوی و اخلاقی خویش میدوند. در عینحالی که انحطاط فکر و عقیده بیکنی غربی را تماشاگر بودند، با کمال تأسف میدیدند که مبارزات صدساله فکری مسلمانان ثمردهی خویش را آغاز کرده و فکر اسلامی در حال صعود است؛ زیرا این مبارزان اکنون با فکر تهاجمی بهنقد مبرهن افکار غربی پرداخته و بدیل مناسب برای جهانیان ارائه میکنند.
غربیان در کمال بیچارگی رو به همان حیلههای ناکارآمد تاریخی آورده و برای مبارزه با افکار اسلامی از استهزاء و مرحله بعدی تعذیب استفاده کردند. نشر کارتونها، استهزاهای رسانهای، تروریست خطاب کردن تمام مسلمانان و مبارزه منظم رسانهای و آکادمیک برای بد جلوه دادن اسلام آغاز کاری بود که کارگر تمام نشد و گسترش اسلام را نتوانستند مانع شوند؛ بناءً مانند صدر اسلام به تعذیب و آزار و اذیت آغاز کردند. منع نمودن حجاب، ویران نمودن مساجد، گوشت خوک انداختن در مراسم عبادی، جستجوهای غیرعادی مسلمانان توسط نهادهای امنیتی، ممنوع الورود نمودن مبلغین و تبعید آنها و انواع و اقسام آزارهای فزیکی و روحی مرحله دوم جلوگیری از گسترش اسلام در غرب است.
این مسابقه کارتون نیز یک واکنش سابقه و ناکارآمدی است در مقابل گسترش و صعود اسلام. پس واکنش مسلمانان نباید احساساتی باشد (خصوصاً کسانیکه با تقلید از مبارزین زمان انحطاط واکنش نشان میدهند)؛ بلکه بهترین واکنشی که مسلمانان (به نظر من) باید از خویش ابراز کنند، صبر و مبارزه با افکار و تاروپود فکر مادهگرا و بیخدای غربی بوده و با عزم راسخ کارآیی وبرتری فکر و عقیده اسلامی در مقابل فکر غربی را در جوامع اسلامی و غربی به تصویر بکشند؛ چون در اینصورت مسلمانان میتوانند به نزول فکر مادهگرا و بیخدای غربی فائق آیند. مبارزات گسترده غربی علیه اسلام و مسلمانان بهخاطر پدیده کشفشده توسط غربیان بهنام تروریزم اسلامی نیست. نهخیر! اینهمه لفاظیهای رسانهای است که فقط کسانی بدان باور میکنند که تنها منبع معلومات آنها رسانهها باشد. اگر به آمارها نگاه کنیم تعداد قربانیانی که به تروریزم اسلامی در غرب نسبت داده میشود در مقابل قربانیانی که توسط مشکلات داخلی غرب (خودکشی، کشتارها در محضر عام توسط روانیها، استفاده از مواد مخدر و ...) جان خویش را از دست میدهند ناچیز است. غربیان از گسترش فکر اسلامی و صعود دوباره تمدن اسلام در هراس اند. پس باید دقیق و سنجیده واکنش نشان داد.
غربیان توسط مستشرقین برای یک هدف شیطانی توانستند در جوامع اسلامی رخنه کرده و به انحطاط مسلمانان کمک کنند، اکنونکه زوال تمدن غرب را هر بیننده هوشیاری میتواند ببیند، چه ایرادی دارد که مسلمانان از مستغربین برای اهداف الهی استفاده کنند؟
به امید بیداری امت اسلام!