برای پاسخ به این پرسش ابتدا لازم است که چهار مطلب روشن گردد تا قضاوت کنیم که آیا استمداد واستغاثه از ارواح اولیا جایز است یا نه؟ با آگاهی صحیح از آن چهار مطلب، میتوان به صحت چنین استمداد واستغاثهها اذعان پیدا کرد.
و آن چهار مطلب عبارتند از:
1- بقای روح و روان انسان پس از مرگ؛
2- واقعیت انسان همان روح و روان او است؛
3- ارتباط با جهان ارواح امکانپذیر است؛
4- احادیث صحیحی که محدثان اسلامی نقل کردهاند، شاهدی گویا بر صحت و استواری چنین استمدادی است.
اینک تشریح هر یک از نقاط چهارگانه:
1ـ مرگ؛ فنا و نابودی انسان نیست
مرگ دریچهای است برای یک زندگی نوین و انسانها با عبور از این رهگذر به حیات جدید و عالمی کاملا نو گام مینهد. تنها مادیگراها معتقدند که با مرگ همه چیز از بین میرود. اینک به آیاتی که گواه بر بقای روح پس از جدایی از بدن میدهند، میپردازیم:
الف ـ «وَ لَا تَقُولُواْ لِمَن يُقْتَلُ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتُ بَلْ أَحْيَاءٌ وَ لَاكِن لَّا تَشْعُرُون».
و به آنان كه در راه خدا كشته مىشوند، مرده نگوييد، بلكه [در عالم برزخ] داراى حياتاند، ولى شما [كيفيت آن حيات را] درك نمىكنيد. بقره/ 154
ب - «وَ لَا تحسبنالَّذِينَ قُتِلُواْ فىِ سَبِيلِاللَّهِ أَمْوَاتَا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون».
و هرگز گمان مبر آنان كه در راه خدا كشته شدند، مردهاند، بلكه زندهاند و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند. آل عمران/169
ج - «يَسْتَبْشرِونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِين».
به نعمت و فضلى از سوى خدا و اينكه خدا پاداش مؤمنان را تباه نمىكند، شادمان و مسرورند. همان/ 171
د - «انی ءَامَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ(25) «قِيلَ ادْخُلِ الجَنَّةَ قَالَ يَالَيْتَ قَوْمِى يَعْلَمُونَ»(26) «بِمَا غَفَرَ لىِ ربی وَ جَعَلَنىِ مِنَ الْمُكْرَمِينَ»(27)
بىترديد به پروردگار شما ايمان آوردهام، بنابراين از من بشنويد(25) سرانجام به دست آن مشركان شهيد شد، و به او گفته شد: به بهشت درآى. گفت: اى كاش قوم من معرفت و آگاهى داشتند(26) به اينكه پروردگارم مرا آمرزيد و از كرامت يافتگان قرارم داد(27) سوره یس
2ـ واقعیت انسان همان روح اوست
انسان در بدو نظر، ترکیبی از جسم و روح است، ولی واقعیت انسان همان روح او میباشد که با بدن همراه است. این واقعیت به خوبی از آیات قرآن کریم قابل استفاده است.
الف - «قُلْ يَتَوَفَّئكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِى وُكل بِكُمْ ثُمَّ إِلىَ رَبِّكُمْ تُرْجَعُون».
بگو: فرشته مرگ كه بر شما گماشته شده است [روح] شما را مىگيرد، سپس به سوى پروردگارتان باز گردانده مىشويد. سجده/ 11
لفظ «توفی» بر خلاف آنچه معروف است، به معنای میراندن نیست، بلکه به معنای اخذ و گرفتن است. جمله «یتوفاکم» معنایش این است که: شماها را میگیرد. آنی را که فرشته مرگ از انسان میگیرد، روح است؛ چون وقتی که روح از بدن خارج میشود، جسد همچنان باقی است.
با توجه با آیه فوق، قرآن مرگ را فنای انسانیت و پایان زندگی بشر نمیداند، بلکه برای شهیدان و صالحان و جنایتکاران، حیاتی پیش از فرا رسیدن روز رستاخیز معتقد است.
3ـ قرآن و امکان ارتباط با جهان دیگر
اثبات بقای روح مجرد از ماده، برای تجویز و مفید بودن استغاثه کافی نیست، بلکه باید علاوه بر بقای آن، امکان وجود از نظر علمی و قرآنی ثابت گردد.
اینک به طور اجمال متذکر میشویم که آیاتی چند از قرآن کریم گواهی میدهند که ارتباط بشر با گذشتگان باقی است وهنوز این پیوند قطع نشده است:
الف- حضرت صالح با ارواح قوم خود سخن میگوید:
«فَعَقَرُواْ النَّاقَةَ وَ عَتَوْاْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قَالُواْ يَاصَلِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الْمُرْسَلِين».
پس آن ماده شتر را پى كردند، و از فرمان پروردگارشان سرپيچى نمودند و به صالح گفتند: اگر از پيامبران هستى، عذابى كه همواره به ما وعده مىدهى، بياور(اعراف /77)
«فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فىِ دَارِهِمْ جَاثِمِين»
پس زلزلهاى سخت آنان را فرا گرفت، و در خانههايشان [به رو درافتاده] جسمى بىجان شدند.(اعراف /78)
«فَتَوَلىَ عَنهْمْ وَ قَالَ يَاقَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبىّ وَ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ لَكِن لَّا تحُبُّونَ النَّاصِحِين».
پس صالح از آنان روى گرداند و گفت: اى قوم من! قطعاً من پيام پروردگارم را به شما رساندم، و برايتان خيرخواهى كردم، ولى شما خيرخواهان را دوست نداريد(اعراف /79)
آیه اول، حاکی از این است که آنان هنگامی که زنده بودند، درخواست عذاب کردند. آیه دوم حاکی از آن است که عذاب الهی فرا رسید و آنها را نابود کرد، و آیه سوم، بیانگر این مطلب است که حضرت صالح پس از مرگ با آنها سخن میگوید و میفرماید: «من پيام پروردگارم را به شما رساندم، و برايتان خيرخواهى كردم، ولى شما خيرخواهان را دوست نداريد».
ب- حضرت شعیب با ارواح گذشتگان سخن میگوید:
«فَأَخَذَتهْمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فىِ دَارِهِمْ جَثِمِين»
پس زلزلهاى سخت آنان را فراگرفت و در خانههايشان [به رو درافتاده] جسمى بىجان شدند(اعراف/ 78)
ج- پیامبر اسلام با ارواح انبیا سخن میگوید:
«وَ سْلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَ جَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَانِ ءَالِهَةً يُعْبَدُون»
و از پيامبرانى كه پيش از تو فرستادهايم بپرس كه: آيا به جاى [خداىِ] رحمان معبودانى كه پرستش شوند، قرار دادهايم.(زخرف /45)
ظاهر این آیه، این است که پیامبر میتواند از همین نشأت طبیعی، با پیامبرانی که در نشأت دیگر به سر میبرند، تماس بگیرند تا روشن شود که دستور خداوند در تمامی اعصار به تمامی پیامبران این بوده که جز خدای یگانه را نپرستید.
د- قرآن به پیامبران درود میفرستد:
«سَلَامٌ عَلىَ نُوحٍ فىِ الْعَالَمِين»؛ سلام بر نوح در ميان جهانيان؛
«سَلَامٌ عَلىَ إِبْرَاهِيم»؛ سلام بر ابراهيم؛
«سَلَامٌ عَلىَ مُوسىَ وَ هَرُون»؛ سلام بر موسی و هارون؛
«سَلَامٌ عَلىَ إِلْيَاسِين»؛ سلام بر آل ياسين؛
«وَ سَلَامٌ عَلىَ الْمُرْسَلِين»؛ و سلام بر پيامبران
(صافات آیات، 79، 109، 120، 130، 181)
تمامی مسلمانان جهان با اختلافهایی که در فروع فقهی دارند، هرصبح و شام در تشهد نماز، پیامبر خدا(ص) را مورد خطاب قرار داده و می فرماید:«السلام علیک ایهاالنبی و رحمة الله و برکاته»؛ خطابی که مذهب شافعی و برخی دیگر آن را در تشهد نماز واجب و پیروان مذاهب دیگر، مستحب میدانند.
4ـ مسلمانان و درخواست حاجت از ارواح مقدس
الف - سمهودی از حافظ ابوعبدالله محمد بن موسی بن النعمان، با سند منتهی به علی بن ابی طالب نقل میکند که سه روز از دفن پیامبر گذشته بود که عربی از خارج مدینه آمد، خاک قبر پیامبر را بر سر پاشید و گفت: «یا رسول الله قلت فسمعنا
قولك و وعيت عن الله سبحانه ما وعينا عنك، و كان فيما أنزل عليك، (و لو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوك فاستغفروا الله ...)» (السلفیه بین اهل السنه والامامه، ص569 محمد کثیری)
ای رسول خدا، تو گفتی و ما گفتار تو را شنیدیم، از خدا اخذ کردی، آنچه ما از تو اخذ نمودیم، از چیزهایی که بر تو نازل شده است، این آیه است که «هرگاه آنان بر نفس خویش ستم کردند، نزد تو بیایند و از خدا طلب آمرزش کنند، تو نیز دربارۀ آنان طلب امرزش نمایی، خدا را آمرزنده مییابند» من بر نفس خویش ستم کرده و پیش تو آمدهام، برایم طلب آمرزش بنما و...)
در این قسمت، روایاتی فراوانی وجود دارد که جهت اختصار مطلب، از نقل آنها صرف نظر میکنم. همین مقدار اگر کسی به دنبال حق و حقیقت باشد، برای اثبات حقیقت کافی است.
نتیجه
با توجه به روشن شدن چهار مطلب فوق، به خوبی روشن شد که توسل جستن به ارواح اولیای الهی، هیچ اشکالی ندارد.
گردآورنده: سید اسدالله حسینی
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) قم