زیارت قبور مؤمنان از نظر «کتاب» و«سنت»
علما و دانشمندان اسلام، به پروی از آیات و روایات، زیارت قبور به خصوص زیارت قبور صالحان و پیامبران را تجویز کردهاند و برای آن فضیلت و کرامتی قائل شدهاند. در این میان، گروه وهابی اصل زیارت قبور را برحسب ظاهر حرام نمیداند، ولی سفر برای زیارت را حرام و ممنوع میداند.
روشن است که زیارت قبور، اثرات اخلاقی و تربیتی فراوانی دارد، از جمله؛ مشاهدۀ آن وادی آرام، که چراغ زندگی همۀ افراد، از غنی و فقیر و نیرومند و توانا به خاموشی گراییده و ساکنان آن با سه قطعه لباس، زیر خاک آرمیدهاند، دل و جان را تکان میدهد و از آز و طمع انسان به شدت میکاهد.
البته صحت و استواری زیارت قبور، بسیار روشن است، ولی برای گروه دیر باور برخی از دلایل را گوشزد میکنیم:
1ـ قرآن و زیارت قبور
خداوند به پیامبرش دستور میدهد که بر جنازۀ منافق نماز نگزارد، نباید بر کنار قبر او بایستد، میفرماید: «وَ لَا تُصَل عَلىَ أَحَدٍ مِّنهُم مَّاتَ أَبَدًا وَ لَا تَقُمْ عَلىَ قَبرِهِ إِنهُّمْ كَفَرُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ مَاتُواْ وَ هُمْ فَاسِقُون»
(و هيچگاه به نماز ميت آن منافقان حاضر مشو و بر (جنازه و) قبر آنها (به دعا) مايست، كه آنها به خدا و رسولش كافر شدند و در حال فسق و بدكارى مردند).
در آیه شریفه برای هدم شخصیت منافق، خداوند به پیامبرش دستور میدهد که بر جنازۀ احد از آنان نماز مگزار، و بر قبر آنان نایست؛ یعنی درباره منافق این دو کار را انجام نده، مفهومش این است که این کار درباره غیرمنافق خوب و شایسته است.
در موردی دیگر، فرزندان یعقوب و حتی خود او با همسرش در برابر عظمت یوسف سجده کردند، چنانکه میفرماید: « وَ خَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا وَ قَالَ يَأَبَتِ هَاذَا تَأْوِيلُ رُءْيَاىَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا ربی حَقًّا»
(همه آنها در برابر او به سجده افتادند و يوسف گفت: اى پدر! اين تعبير خوابى است كه قبلا ديده بودم... یوسف/100).
2ـ احادیث و زیارت قبور
ابن ماجه در صحیح خود ج1، (باب ماجاء فی زیارة القبور، ص113) میفرماید: «قبرها را زیارت کنید؛ زیرا زیارت آنها، مایه یادآوری سرای دیگر میگردد».
ابن ماجه در سنن خود در باب (باب ماجاء فی زیارة القبورج1، ص114، صحیح ترمذی ابواب الجنائز، ج3 ص274) از پیامبر اکرم(ص) نقل میکند: «من شما را از زیارت قبور نهی کرده بودم، از این به بعد زیارت کنید، زیرا زیار قبور، شما را نسبت به دنیا بیاعتنا میسازد و آخرت را به یاد میآورد».
روی همین اساس، پیامبر گرامی اسلام(ص) قبر مادرش را زیارت میکرد و مردم را به زیارت قبور سفارش میفرمود، زیرا زیارت قبور مایۀ یادآوری آخرت است.
ابن ماجه، در سنن خود ج1، ص114 از عایشه نقل میکند که پیامبر(ص) کیفیت زیارت قبور را این چنین برایم آموخت: «پروردگارم دستور داد که به بقیع بیایم و بر خفتگان در آن طلب آمرزش کنم. (عایشه) میگوید: گفتم ای رسول خدا چگونه بگویم؟ فرمود: بگو سلام بر اهل این دیار؛ از مؤمنان و مسلمانان. خداوند پیشینیان از ما و آنان که به دنبال ما میآیند رحمت کند، ما به همین زودی به شما ملحق میشویم».
برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به منابع ذیل: صحیح مسلم، ج3 باب استئذان النبی ربه فی زیارة قبر امه، ص 65 و صحیح ابو داود ج2، باب زیارة القبور، ص195
در مثالی دیگر، همه مسلمانان سنگ حجرالاسود را به پیروی از پشوای موحدان، پیامبر گرامی اسلام(ص)، میبوسند و بر آن دست میمالند، همانند کاری که بتپرستان با بتهای خود انجام میدادند، با این وصف، کار ما عین توحید و کار آنان عین شرک است.
با توجه به این اصل، نباید واقعیت عبادت را تنها در صورت عمل و در تذللها و خضوعهای مطلق جستجو کرد، بلکه باید خضوع و تذلل با عقیده خاصی نیز توأم باشد و در حقیقت، اگر خضوع خواه به صورت بینهایت یا به صورت کمرنگ تر از آن، از عقیده خاصی سرجشمه بگیرد، «عبادت» شمرده میشود. در حقیقت عقیده است که به عمل رنگ عبادت میبخشد و عمل بدون عقیده، عبادت نیست.
گردآورنده: سید اسدالله حسینی
علما و دانشمندان اسلام، به پروی از آیات و روایات، زیارت قبور به خصوص زیارت قبور صالحان و پیامبران را تجویز کردهاند و برای آن فضیلت و کرامتی قائل شدهاند. در این میان، گروه وهابی اصل زیارت قبور را برحسب ظاهر حرام نمیداند، ولی سفر برای زیارت را حرام و ممنوع میداند.
روشن است که زیارت قبور، اثرات اخلاقی و تربیتی فراوانی دارد، از جمله؛ مشاهدۀ آن وادی آرام، که چراغ زندگی همۀ افراد، از غنی و فقیر و نیرومند و توانا به خاموشی گراییده و ساکنان آن با سه قطعه لباس، زیر خاک آرمیدهاند، دل و جان را تکان میدهد و از آز و طمع انسان به شدت میکاهد.
البته صحت و استواری زیارت قبور، بسیار روشن است، ولی برای گروه دیر باور برخی از دلایل را گوشزد میکنیم:
1ـ قرآن و زیارت قبور
خداوند به پیامبرش دستور میدهد که بر جنازۀ منافق نماز نگزارد، نباید بر کنار قبر او بایستد، میفرماید: «وَ لَا تُصَل عَلىَ أَحَدٍ مِّنهُم مَّاتَ أَبَدًا وَ لَا تَقُمْ عَلىَ قَبرِهِ إِنهُّمْ كَفَرُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ مَاتُواْ وَ هُمْ فَاسِقُون»
(و هيچگاه به نماز ميت آن منافقان حاضر مشو و بر (جنازه و) قبر آنها (به دعا) مايست، كه آنها به خدا و رسولش كافر شدند و در حال فسق و بدكارى مردند).
در آیه شریفه برای هدم شخصیت منافق، خداوند به پیامبرش دستور میدهد که بر جنازۀ احد از آنان نماز مگزار، و بر قبر آنان نایست؛ یعنی درباره منافق این دو کار را انجام نده، مفهومش این است که این کار درباره غیرمنافق خوب و شایسته است.
در موردی دیگر، فرزندان یعقوب و حتی خود او با همسرش در برابر عظمت یوسف سجده کردند، چنانکه میفرماید: « وَ خَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا وَ قَالَ يَأَبَتِ هَاذَا تَأْوِيلُ رُءْيَاىَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا ربی حَقًّا»
(همه آنها در برابر او به سجده افتادند و يوسف گفت: اى پدر! اين تعبير خوابى است كه قبلا ديده بودم... یوسف/100).
2ـ احادیث و زیارت قبور
ابن ماجه در صحیح خود ج1، (باب ماجاء فی زیارة القبور، ص113) میفرماید: «قبرها را زیارت کنید؛ زیرا زیارت آنها، مایه یادآوری سرای دیگر میگردد».
ابن ماجه در سنن خود در باب (باب ماجاء فی زیارة القبورج1، ص114، صحیح ترمذی ابواب الجنائز، ج3 ص274) از پیامبر اکرم(ص) نقل میکند: «من شما را از زیارت قبور نهی کرده بودم، از این به بعد زیارت کنید، زیرا زیار قبور، شما را نسبت به دنیا بیاعتنا میسازد و آخرت را به یاد میآورد».
روی همین اساس، پیامبر گرامی اسلام(ص) قبر مادرش را زیارت میکرد و مردم را به زیارت قبور سفارش میفرمود، زیرا زیارت قبور مایۀ یادآوری آخرت است.
ابن ماجه، در سنن خود ج1، ص114 از عایشه نقل میکند که پیامبر(ص) کیفیت زیارت قبور را این چنین برایم آموخت: «پروردگارم دستور داد که به بقیع بیایم و بر خفتگان در آن طلب آمرزش کنم. (عایشه) میگوید: گفتم ای رسول خدا چگونه بگویم؟ فرمود: بگو سلام بر اهل این دیار؛ از مؤمنان و مسلمانان. خداوند پیشینیان از ما و آنان که به دنبال ما میآیند رحمت کند، ما به همین زودی به شما ملحق میشویم».
برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به منابع ذیل: صحیح مسلم، ج3 باب استئذان النبی ربه فی زیارة قبر امه، ص 65 و صحیح ابو داود ج2، باب زیارة القبور، ص195
در مثالی دیگر، همه مسلمانان سنگ حجرالاسود را به پیروی از پشوای موحدان، پیامبر گرامی اسلام(ص)، میبوسند و بر آن دست میمالند، همانند کاری که بتپرستان با بتهای خود انجام میدادند، با این وصف، کار ما عین توحید و کار آنان عین شرک است.
با توجه به این اصل، نباید واقعیت عبادت را تنها در صورت عمل و در تذللها و خضوعهای مطلق جستجو کرد، بلکه باید خضوع و تذلل با عقیده خاصی نیز توأم باشد و در حقیقت، اگر خضوع خواه به صورت بینهایت یا به صورت کمرنگ تر از آن، از عقیده خاصی سرجشمه بگیرد، «عبادت» شمرده میشود. در حقیقت عقیده است که به عمل رنگ عبادت میبخشد و عمل بدون عقیده، عبادت نیست.
گردآورنده: سید اسدالله حسینی
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) قم