آیا توسل به اولیای الهی شرک است؟
توسل به عزیزان و مقربان درگاه خداوندی، از جمله مسائلی است که در میان امت اسلامی رواج داشته و از همان ابتدای ابلاغ رسالت توسط پیامبر(ص)، مشروعیتش از طریق احادیث اعلام گردید. تنها کسی که این امر مسلم اسلامی را مورد انکار قرار داد، «ابن تیمیه» در قرن هشتم بود، و چهار قرن و اندی بعد از آن، این تفکر توسط «محمد بن عبدالوهاب» احیا و تشدید شد، و توسل به اولیای الهی، «نامشروع و بدعت» معرفی گردید و احیانا «عبادت اولیا» خوانده شد.
توسل به اولیای الهی به دو صورت انجام میگیرد؛
1ـ توسل به ذات آنان، مثل اینکه بگویم «اللهم انی اتوسل الیک بنبیک محمد(صلیالله علیه و آله) ان تقضی حاجتی»
بار الها! توسل به تو می جویم، به وسیله پیامبرت محمد(صلیالله علیه و آله) که حاجت مرا روا فرما.
2ـ توسل به مقام و قرب آنان در درگاه الهی و حقوق آنها: مثل اینکه بگوییم: «اللهم این اتوسل الیک بجاه محمد(صلیالله علیه و آله) و حرمته و حقه ان تقضی حاجتی»
بارالها! مقام و احترام آنان را، که نزد تو دارند، وسیلۀ خود قرار میدهم که حاجت مرا ادا فرمایی.
از دیدگاه وهابیها، هر دو صورت ممنوع است؛ در حالیکه احادیث و سیره مسلمین، بر خلاف نظریه وهابیها است و توسل به اولیای الهی را جایز میدانند.
در این قسمت به بررسی احادیث میپردازیم و در قسمت بعد، به بیان سیره مسلمین خواهیم پرداخت.
احادیث فراوانی در کتب حدیث و تاریخ آمده که گواهاند بر صحت و استواری توسل به ذوات و یا مقامات اولیای الهی و اینکه بخش کوچکی از آنرا نقل میکنیم؛
«إنّ رجلا ضريرا أتى إلى النّبيّ(ص) فقال ادع الله أن يعافيني فقال إن شئت دعوت و إن شئت صبرت و هو خير قال فادعه، فأمره أن يتوضأ فيحسن وضوءه و يصلَّي ركعتين و يدعوا بهذا الدعاء :
اللَّهم إنّي أسألك، و أتوجّه إليك بنبيّك محمّد نبيّ الرّحمة يا محمّد إنّي أتوجّه بك إلى ربّي في حاجتي لتقضي، اللَّهمّ شفّعه فيّ .
قال ابن حنيف فوالله ما تفرقنا وطال بنا الحديث حتّى دخل علينا كأن لم يكن به ضرّ».
مرد نابینایی محضر پیامبر(ص) آمد و گفت: از خداوند بخواه، به من عافیت بخشد، پیامبر فرمود: اگر مایل هستی دعا کنم، و اگر مایل هستی، صبر کن که این بهتر است. مرد نابینا گفت: دعا بفرمایید. پیامبر به او دستور داد وضو بگیرد و در وضوی خود دقت کند و دو رکعت نماز بگذارد و این چنین دعا کند: پروردگارا! من از تو درخواست میکنم به وسیله پیامبرت محمد، پیامبر رحمت، به تو متوجه میشوم. ای محمد، من دربارۀ حاجتم، به وسیلۀ تو به خدایم متوجه میشوم تا خدا حاجتم را برآورد، پروردگارا! شفاعت او را دربارۀ من بپذیر....
سند این حدیث را خود ابن تیمیه صحیح دانسته، رفاعی نویسنده معاصر وهابی در کتاب التوصل الی حقیقة التوسل، ص 158 نیز این حدیث را صحیح دانسته است. این حدیث در کتب ذیل هم ذکر شده؛ سنن ابن ماجه؛ ج1 ص441، مسند احمد بن حنبل؛ ج4، ص138، مستدرک حاکم؛ ج1، ص 313، الجامع الصغیر؛ نگارش سیوطی، نقل از ترمذی و مستدرک حاکم، ص 59.
احادیث فراون دیگری نیز وجود دارد که در کتب علمای اهل سنت نقل شده که افرادی به حضرت پیامبر(ص) متوسل میشدهاند. پس چرا امروزه کسانی که توسل میجویند، از ناحیه وهابیت متهم به کفر میشوند وفتوا بر قتل آنها داده میشود؟!
گردآورنده: سید اسدالله حسینی
توسل به عزیزان و مقربان درگاه خداوندی، از جمله مسائلی است که در میان امت اسلامی رواج داشته و از همان ابتدای ابلاغ رسالت توسط پیامبر(ص)، مشروعیتش از طریق احادیث اعلام گردید. تنها کسی که این امر مسلم اسلامی را مورد انکار قرار داد، «ابن تیمیه» در قرن هشتم بود، و چهار قرن و اندی بعد از آن، این تفکر توسط «محمد بن عبدالوهاب» احیا و تشدید شد، و توسل به اولیای الهی، «نامشروع و بدعت» معرفی گردید و احیانا «عبادت اولیا» خوانده شد.
توسل به اولیای الهی به دو صورت انجام میگیرد؛
1ـ توسل به ذات آنان، مثل اینکه بگویم «اللهم انی اتوسل الیک بنبیک محمد(صلیالله علیه و آله) ان تقضی حاجتی»
بار الها! توسل به تو می جویم، به وسیله پیامبرت محمد(صلیالله علیه و آله) که حاجت مرا روا فرما.
2ـ توسل به مقام و قرب آنان در درگاه الهی و حقوق آنها: مثل اینکه بگوییم: «اللهم این اتوسل الیک بجاه محمد(صلیالله علیه و آله) و حرمته و حقه ان تقضی حاجتی»
بارالها! مقام و احترام آنان را، که نزد تو دارند، وسیلۀ خود قرار میدهم که حاجت مرا ادا فرمایی.
از دیدگاه وهابیها، هر دو صورت ممنوع است؛ در حالیکه احادیث و سیره مسلمین، بر خلاف نظریه وهابیها است و توسل به اولیای الهی را جایز میدانند.
در این قسمت به بررسی احادیث میپردازیم و در قسمت بعد، به بیان سیره مسلمین خواهیم پرداخت.
احادیث فراوانی در کتب حدیث و تاریخ آمده که گواهاند بر صحت و استواری توسل به ذوات و یا مقامات اولیای الهی و اینکه بخش کوچکی از آنرا نقل میکنیم؛
«إنّ رجلا ضريرا أتى إلى النّبيّ(ص) فقال ادع الله أن يعافيني فقال إن شئت دعوت و إن شئت صبرت و هو خير قال فادعه، فأمره أن يتوضأ فيحسن وضوءه و يصلَّي ركعتين و يدعوا بهذا الدعاء :
اللَّهم إنّي أسألك، و أتوجّه إليك بنبيّك محمّد نبيّ الرّحمة يا محمّد إنّي أتوجّه بك إلى ربّي في حاجتي لتقضي، اللَّهمّ شفّعه فيّ .
قال ابن حنيف فوالله ما تفرقنا وطال بنا الحديث حتّى دخل علينا كأن لم يكن به ضرّ».
مرد نابینایی محضر پیامبر(ص) آمد و گفت: از خداوند بخواه، به من عافیت بخشد، پیامبر فرمود: اگر مایل هستی دعا کنم، و اگر مایل هستی، صبر کن که این بهتر است. مرد نابینا گفت: دعا بفرمایید. پیامبر به او دستور داد وضو بگیرد و در وضوی خود دقت کند و دو رکعت نماز بگذارد و این چنین دعا کند: پروردگارا! من از تو درخواست میکنم به وسیله پیامبرت محمد، پیامبر رحمت، به تو متوجه میشوم. ای محمد، من دربارۀ حاجتم، به وسیلۀ تو به خدایم متوجه میشوم تا خدا حاجتم را برآورد، پروردگارا! شفاعت او را دربارۀ من بپذیر....
سند این حدیث را خود ابن تیمیه صحیح دانسته، رفاعی نویسنده معاصر وهابی در کتاب التوصل الی حقیقة التوسل، ص 158 نیز این حدیث را صحیح دانسته است. این حدیث در کتب ذیل هم ذکر شده؛ سنن ابن ماجه؛ ج1 ص441، مسند احمد بن حنبل؛ ج4، ص138، مستدرک حاکم؛ ج1، ص 313، الجامع الصغیر؛ نگارش سیوطی، نقل از ترمذی و مستدرک حاکم، ص 59.
احادیث فراون دیگری نیز وجود دارد که در کتب علمای اهل سنت نقل شده که افرادی به حضرت پیامبر(ص) متوسل میشدهاند. پس چرا امروزه کسانی که توسل میجویند، از ناحیه وهابیت متهم به کفر میشوند وفتوا بر قتل آنها داده میشود؟!
گردآورنده: سید اسدالله حسینی
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) قم