آنچه در میرزاولنگ اتفاق افتاد، هنوز هم به طور کامل رمزگشایی نشده است. طالبان یا داعش یا هردو یا هیچکدام؟ نسل کشی غیر نظامیان شیعه یا تیرباران نیروهای پولیس و خیزش مردمی؟ اینها پرسش ها و ابهام هایی است که هنوز به درستی روشن نشده است.
در حالی که در روزهای نخست پس از سقوط منطقه، نوعی سکوت رسانهای را شاهد بودیم؛ اما به یکباره خبرهایی از نسل کشی شیعیان، بردهکشی جنسی از زنان، سلاخی و از کوه پرتاب کردن مردان از سوی گروه طالبان به سرعت در رسانهها منتشر شد.
با این حال طالبان از همان ساعات اولیه انتشار این اخبار، با نشر بیانیههای متعددی ضمن تکذیب شدید تمامی این اخبار آنها را نوعی تبلیغ حکومت و دشمنان مردم برای ایجاد تفرقه قومی و مذهبی دانست.
«ملا عطاالله»؛ والی خودخوانده طالبان برای ولایت سرپل نیز همین موضوع را تکرار و اعلام کرد که گروه طالبان آماده است از کمیته حقیقت یاب برای روشن شدن این موضوع پذیرایی کند.
از جانب دیگر، عکس های منتشر شده در فضای مجازی و نیز مصاحبه هایی که از غیر نظامیان متواری شده از منطقه میرزاولنگ به صورت گسترده در برخی رسانه ها و شبکه های اجتماعی دست به دست شدند، حکایت از آن داشتند که در میرزاولنگ، جنایت هولناکی صورت گرفته است.
با این حال، هنوز به نظر می رسد که همه این شواهد و قراین، برای هواداران طالبان، قانع کننده نبوده است. آنها استدلال می کنند که آنچه در میرزاولنگ صورت گرفته، نه یک نسل کشی سازمان یافته و سیستماتیک مبتنی بر نفرت قومی و مذهبی؛ بلکه تیرباران نیروهای وابسته به پولیس و خیزش مردمی از سوی گروه طالبان بوده است.
یکی دیگر از استدلال ها در تکذیب ادعاهای مطرح شده در مورد نسل کشی در میرزاولنگ، جعلی بودن عکس های منسوب به این جنایت در شبکه های اجتماعی است.
هواخواهان این رویکرد ادعا می کنند که عکس های زنان و کودکان کشته شده، مربوط به جنگ های سوریه، عراق و حتی حوادث کامبوج بوده و اساسا به میرزاولنگ ارتباطی نداشته است.
البته این ادعا در برخی موارد، به واقعیت نزدیک بود. بخشی از عکس ها واقعا مربوط به میرزاولنگ نبودند.
با این حال، به جز طالبان و شماری دیگر از مراجع نزدیک به حکومت، هنوز کسی درباره اصل جنایت میرزاولنگ و ماهیت فرقه ای – مذهبی آن به صورت مستند، ابراز تردید نکرده است.
تنها موردی که از همان ابتدا تکذیب شد و مردم نیز سریعا آن را پذیرفتند، ربودن و بهره کشی جنسی از زنان و دختران شیعه میرزاولنگ از سوی طالبان و داعش بود.
با این حال، بعید به نظر می رسد که آنچه در میرزاولنگ صورت گرفت، یک رویداد معمولی در عرصه جنگ بوده و بر بنیاد معیارها و قواعد معمول حقوق جنگ، قابل توجیه و پذیرش باشد.
اینکه طالبان عامل این جنایت بوده است، شاید مهم ترین انگیزه شماری از مراجع، رسانه ها و ناظران در توجیه این جنایت و پرده پوشی بر ابعاد فرقه گرایانه مبتنی بر نفرت و نفاق مذهبی و قومی آن باشد. بی تردید اگر داعش در این جنایت دست می داشت، همان کسانی که امروز آن را توجیه می کنند، بیشتر از هر کس دیگری بر آن می دمیدند و حتی با توسل به عکس های سوریه و عراق و کامبوج هم آن را محکوم و مذمت می کردند.
این برداشت از آنجا ناشی می شود که حتی اشرف غنی؛ رییس جمهوری نیز علیرغم آنکه نفس انجام جنایت در میرزاولنگ را پذیرفت؛ اما آگاهانه از نسبت دادن آن به طالبان، امتناع کرد و صرفا به کلیشه کلی «دشمنان دین و وطن» بسنده نمود!
این در حالی بود که طالبان، رسما مسؤولیت آنچه در میرزاولنگ واقع شد را پذیرفتند؛ هرچند اتهام های مربوط به نسل کشی و کشتار غیر نظامیان را مکررا رد کردند.
نکته اینجاست که حتی اگر عکس های منتشر شده از جنایت میرزاولنگ را انکار کنیم، ویدیوهای منتشرشده از جریان دادخواهی های مظلومانه آوارگان بی پناه میرزاولنگ و ادعای آنها مبنی بر از دست دادن شماری از اعضای خانواده های خود، شامل زنان و مردان و کودکان را چگونه توجیه نماییم؟
در این میان، شماری از کودکان بی سرپرست از جمله «نجیبه» ۱۱ ساله و برادر زخمی خردسالش نیز هستند که به عنوان اسناد زنده جنایت میرزاولنگ، با رسانه ها گفتگو کرده و مدعی شده اند که طالبان به سمت زنان و مردان و کودکان بدون تفکیک، بی رحمانه تیراندازی می کردند.
اینها را چطور می شود انکار کرد؟
ابهام دیگر، ادعای حضور همزمان طالبان و داعش در جریان تصرف میرزاولنگ است. سخنگوی والی سر پل، چندین بار ادعا کرد که در میرزاولنگ طالبان و داعش باهم متحد شده اند. هرچند تصاویر ویدیویی فقط پرچم های سفید طالبان را نشان می داد.
انگیزه شرکت دادن داعش در آن جنگ چه بود؟ آیا از همان ابتدا اراده ای وجود داشت تا نسل کشی میرزاولنگ را به داعش نسبت دهند و طالبان را تبرئه کنند؟ و اکنون که روشن شده است داعش با طالبان متحد نشده و میرزاولنگ فقط کار طالبان بوده است، اصل جنایت را انکار می کنند و با بهم بافتن آسمان و ریسمان، در صدد تبرئه این گروه از جنایت میرزاولنگ اند؟
سکوت و بی تفاوتی و تأخیر دولت در واکنش به جنایت میرزاولنگ هم از دیگر موارد مبهمی است که ابعاد جنایت را پیچیده تر می سازد. در حالی که در میرزاولنگ، جنایت در جریان بود، دولت در کابل، سرگرم تشریفات و تمهیدات اضافی برای تدارک یک ضد حمله دیرهنگام بود که به این ترتیب، تروریست ها وقت کافی برای کامل کردن جنایت، پاک کردن همه اسناد و مدارک موجود در مورد ابعاد فاجعه و در نهایت، فرار از معرکه را داشته باشند.
یا این دلیلی دیگر بر همافزایی همه نیروها و امکان ها برای برائت دادن طالبان از جنایت میرزاولنگ نیست؟