اولين بار بود که به خاطر می آوردم موضع رسمي امام خمینی رهبر فقید انقلاب ایران مقارن با آغاز مبارزات سياسي وي با رژيم پهلوي در آن کشور در ارتباط با عدم همسويي اين رژيم با تحريم نفتي اسرائيل و عدم قطع روابط ديپلماتيك با كشور اسرائيل بود.
از ديدگاه سياسي امام خميني اگر تأسيس حكومت اسلامي، اولويت اول براي ايشان در ايران بود، در خارج از كشور، آزادي بيتالمقدس و سرزمين فلسطين، مهمترين دغدغة فكري و عمل سياسي ايشان را تشكيل ميداد.
از سال ۴۱ شمسي و در پيام مشهور امام، به مناسبت نوروز ۴۲ به كشتهشدن مسلمانان و روحانيت به دست دولت ایران ، براي حفظ منافع اسرائيل اشاره شده است. پس از آن امام به مناسبت وقايع مختلف در داخل و خارج از ايران اين مقوله را به طور جدي طرح كردهاند. از جمله در پيام امام خمینی دربارة لايحه انجمنهاي ايالاتي و ولايتي از سلطه صهيونيستها بر منافع و تأسيسات ايران، انتقاد شديدي به عمل آمده است. در همين سال در پاسخ به پیشه وران/ اصناف ولسوالی /شهرستان قم در خصوص مصوبه دولت براي روابط اقتصادي با اسرائيل، آن را خطري بزرگ براي اسلام و استقلال كشور دانستهاند. در سال ۴۲ در پاسخ به نامة علماي يزد خطر اسرائيل را بسيار جدي دانسته و همه را به اعتراض عليه اسرائيل و دولت پهلوي فراخواندهاند.
يكي از محكمترين و تندترين موضعگيرهاي سياسي امام خمینی در برابر اسرائيل سخنراني مشهور ايشان در مسجد اعظم، پس از آزادي از زندان بود.“اي ملت دين ما اقتضا ميكند كه با دشمن اسلام موافقت نكنيم، قرآن ما اقتضا ميكند كه در مقابل صف مسلمين با دشمن اسلام همپيمان نشويم. ملت ما با همپيماني شاه با اسرائيل مخالف است.”
اکنون قریب به ۶۰ سال از آن بیانات در ایران می گذرد و هر ساله مردم آزادی خواه جهان با استعانت از فرمایشات ایشان در سراسر دنیا بر علیه این رژیم غاصب به پا می خیزند و خشم و انزجار خود را از این رژیم اشغال گر به گوش جهانیان می رساند
اما در این مقاله می طلبد که مجددا این سوال را مطرح کنیم که چرایی طرح این جمله تاریخی امام خمینی چیست؟ چرا اسراییل؟و چرا این مقدار تاکید؟
اگر بخواهیم به پاسخ این سوالات برسیم نه نیاز است تحلیل گر باشیم و نه نخبه بلکه تنها یک ذهن وحدانی و آزاده می خواهد ، اکنون با یک نگاه ساده انگارانه می توان به چرایی طرح این موضوع پی برد ؛ کافیست نگاهی به دور و اطراف جوامع اسلامی بی اندازیم نگاهی که خود هزاران سوال برایش به وجود آید نگاهی که می بیند هر روز هزاران مسلمان در پهنه این زمین خاکی به دلایل پوچ به جان هم افتاده نگاهی که بیننده جنگ مسلمان با مسلمان ، انحطاط مسلمین ، به وجود آمدن گروه های افراطی (القائده ،داعش ،جیش الاحرار ،طالبان و قس علی هذا ...) است ؛ اینکه مسلمانان بتوانند به یک اتفاق نظر برسند و همگی گرد محور الله و تکریم رسالت رسول الله قدم گذارند تنها در یک صورت امکان پذیر است و آن نقشه زیرکانه ایست که رهبر فقید ایران برای مسلمین ترسیم نموده و آن اجماع بر دشمنیِ بر گروهی که خدا نیز آن ها را نهی کرده است می باشد براستی کافیست در خیال خود دنیایی را عاری از اسراییل دید آن زمان است که دیگر مسلمانی نه در یمن و نه افغانستان نه در سوریه ،فلسطین ،لبنان ،عراق ، میانمار و دهها کشور دیگر در خون و جنگ شاهد نیستیم از حواشی بگذریم از دید نویسنده اگر بخواهیم به این موضوع بنگیریم تمامی پیام امام " وحدت " است وحدت گرچه در ادبیات اسلامی کاربرد و نقش اساسی دارد، امّا در ادبیّات سیاسی رایج کمتر مورد بررسی قرار گرفته است و آن چه در این زمینه به کار رفته، بیشتر مفاهیمی است که برتری یک شیوه و یا تفکّر را به دنبال داشته و بیشتر کاربرد خارجی دارد؛ مفاهیمی چون ناسیونالیسم، پان عربیسم، پان ترکیسم و... از این دسته به شمار می رود، اما مفهوم وحدت در اندیشه ی سیاسی اسلام علاوه بر کاربرد در حوزه داخلی و خارجی، در هر مورد نمود مختلفی دارد.
و اما جان کلام : اگر به دنبال امنیت ، آزادی ،رفاه مسلمین ، پایان یافتن جنگ و هزاران آمال و آرزو هستیم می بایست به خاطر داشته باشیم فراموشی آرمان فلسطین برابر است با خط بطلان کشیدن بر تمامی این آرزو ها...
نویسنده: م. خردمردی