روسیه و چین، پیشنویس قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را که خواستار یک آتش بس هفت روزه در شهر حلب سوریه می شود را وتو کردند.
روسیه گفت که این پیشنویس مغایر مقررات شوراست که به اعضا اجازه می دهد برای ۲۴ ساعت عبارت بندی نهایی آن را بررسی کنند.
امریکا این توضیح را "ساختگی" خواند و گفت روسیه می خواهد از دستاوردهای اخیر نظامی دولت سوریه در حلب محافظت کند.
همزمان ارتش سوریه بخش های بیشتری از شرق حلب را به دست گرفته است.
ویتالی چورکین؛ سفیر روسیه گفت که این رأیگیری باید تا زمان دیدار کارشناسان روسیه و امریکا در روز سه شنبه یا چهارشنبه در ژنو عقب می افتاد.
فرانسوا دلاتره؛ فرستاده فرانسه، مسکو را متهم کرد که "تصمیم گرفته حلب را فارغ از هزینه انسانی" یک عملیات نظامی، اشغال کند.
متیو رایکرافت؛ فرستاده انگلیس هم گفت که روسیه و حامیان آن با وتوی این قطعنامه زندگی صدها هزار انسان بی گناه در "حلب جهنمی" را گروگان گرفته اند.
کارشناسان می گویند که به همان اندازه که واکنش اعضای غربی شورای امنیت سازمان ملل متحد نسبت به تحولات اخیر حلب، قابل انتظار و پیش بینی بود، عکس العمل متقابل روسیه و چین نیز کاملا منطقی و طبیعی به نظر می رسد؛ زیرا واکنش شورای امنیت در قبال تحولات سوریه، از همان ابتدا کاملا جانبدارانه و مبتنی بر منافع و اهداف قدرت های بزرگی بوده است که سال هاست بر این شورا و تصمیم گیری های آن، سایه انداخته اند و سیطره دارند.
قدرت های غربی به رهبری امریکا و دنباله روی انگلیس و فرانسه، هر بار که وضعیت در سوریه به نفع دولت و به ضرر گروه های تروریستی مورد حمایت این کشورها تغییر کرده است، دست به دامن شورای امنیت سازمان ملل شده و با استفاده ابزاری از این شورا، سعی کرده اند به بهانه ارائه کمک های انسان دوستانه به مردم سوریه، زمینه کمک رسانی فوری و همه جانبه به تروریست ها را فراهم کنند.
این واکنش به ویژه در خصوص تحولات حلب، باربار مشاهده شده است و این از دید تحلیلگران، نشان دهنده آن است که حلب برای غربی ها، اعراب و ترکیه که از تروریست های ضد سوری حمایت های وسیع و همه جانبه می کنند، اهمیت فوق العاده ای دارد.
از این منظر، حلب ستون فقرات جنگ سوریه محسوب می شود و اگر سد حلب شکسته شود، این امر، پایان بیش از پنج سال شورش و جنگ و ترور در سوریه بوده و تمامی نقشه های سلطه جویانه قدرت های حامی تروریزم در جنگ سوریه را نقش بر آب خواهد کرد.
این در حالی است که به باور بسیاری از منتقدان، این انتظاری نیست که از شورای امنیت سازمان ملل متحد می رود. این شورا بر اساس مسؤولیت هایی که برای آن تعریف شده است، مسؤول تنظیم معادلات مرتبط با صلح و امنیت بین المللی است و در قبال مسایل پیچیده ای مانند جنگ جاری در سوریه که به واقع، جنگ میان تروریزم و ضد تروریزم است، باید جانب دولت های مشروع ملی را بگیرد که هم عضویت سازمان ملل متحد را دارند و هم نسبت به قوانین و قواعد حقوق بین الملل، کاملا مسؤولانه رفتار می کنند.
اما عملکرد شورای امنیت سازمان ملل متاسفانه چنین چیزی را ثابت نمی کند؛ زیرا این شورا از هیچیک از اهرم ها و امکاناتش برای حمایت از دولت ملی سوریه برای سرکوب و انهدام گروه های تروریستی فعال در این کشور، استفاده نکرده است و در مقابل، با محکوم کردن یکجانبه دولت و ارتش سوریه، همواره تلاش کرده است تا به بهانه حمایت از غیر نظامیان، به تروریست ها کمک کند تا از مخمصه نجات پیدا کنند و به این ترتیب، مانع از پاکسازی سرزمین های سوریه از سلطه تروریزم شده است.
این چیزی نیست که به صلح و امنیت بین المللی کمکی بکند. رویارویی شدیدی که میان قدرت های اصلی عضو دایم شورای امنیت بر سر مساله سوریه، شکل گرفته، آشکارا نشان می دهد که عملکرد این شورا در زمینه حمایت از صلح و ثبات در عرصه بین المللی، کاملا مخدوش و ناکام بوده و چه بسا در بسیاری از موارد، برخلاف این هدف، عمل کرده و موجب تشدید صف بندی قطب های اصلی قدرت در برابر همدیگر شده است؛ چیزی که بی تردید، یکی از بزرگترین چالش های موجود و ممکن در صلح و ثبات و امنیت جهانی محسوب می شود.