گروهی جدید به نام«شورای حراست و ثبات افغانستان»در عرصه سیاسی کشور اعلام موجویت کرد .
گفته می شود که اعضای تشکیل دهنده این گروه را سیاست مدارانی تشکیل می دهند که قبلا در کابینه کرزی و مجلس نمایندگان حضور داشتند، و این افراد هر کدام دارای مناصب حکومتی بودند.
این گروه در نخستین نشست خود اظهار داشته اند که قصد و نیت بر انداختن و تخریب نظام سیاسی کشور را ندارند، بلکه می خواهند اصلاحات به وجود آورند.
اصلاحات در دیدگاه این گروه عرصه وسیعی را شامل می شود، از اصلاحات عرصه انتخابات تا مبارزه به فساد اداری و ایجاد حکومت داری خوب،کاستن ازفقر و...!
در بدو امر اعلام چنین اهداف بزرگ و انسانی جاذبه ایجاد می کند و امیدواری های فراوانی بوجود می آورد. مردمی که شرنگ تلخ فساد را در کام جان خود دارند،هر بانگ اصلاح گری را امید بخش دل های به یاس نشسته می بینند. مردمی نا امیدی که سالهای رنج و تعب بی عدالتی و فساد را چشیده اند به شنیدن این گونه سخنان دل خوش می دارند و جوانه های امیدی در دل های شان می روید، و تصور می برند که به آفتاب رسیدیم و غبار آخر شد.
اما در میان سپیده امیدواری ها نمی توان نقطه های تاریک پرسش ها را در نظر نگرفت و از خود نپرسید، اگر این جمع اصلاح گر بودند چرا قبلا دستی نگشودند و اصلاحی در اداره های حکومتی در پیش نگرفتند، و چرا حکومت کرزی از فساد اداری و سیاسی با وجود و حضور این همه اصلاح گر رنج می برد؟
این پرسش را نباید و نشاید که ساده انگاشت و یا بر مبنای سوء ظن و دشمن کیشی و بد طینتی تعبیر و تفسیر کرد .
این سوال اگر مبتنی و خاسته از یک شناخت باشد، مهم ترین و مهیب ترین پرسشی است که می تواند مطرح باشد. گروهی که تازه اعلام موجودیت کرده نیز به این پرسش پاسخی در آستین نخواهند داشت، زیرا تا هنوز سیاست مداران کشور ما باورمند نشده اند که برای اصلاح سیاست و اداره یک کشور نیازمند سیاست اصلاح گری هستند که دارای درون مایه علمی باشد.
در دنیای کنونی شبانی کردن بدون شناخت گوسفند ممکن نیست ، چگونه ممکن است که گروهی سخن از اصلاحات بر زبان آورد اما راه اصلاح گری را نداند.
همین که کسانی خود را مجاهد گفتند تصور میبرند که مجاهد بودن همه صفت ها و ویژگی ها را حایز اند.
در حالی که برای پیمودن این راه پر پیچ و خم هزار نکته باریک تر ز مو است که باید فرا گرفته باشد.
نخست خود را به علوم اصلاح گری مجهز کرده باشد، انگیزه ای درونی لازم را داشته باشد. اگر از گروه جدید پرسیده شود که برای اصلاح گری نخستین قدم چیست، بی تردید نمی دانند که چیست و از کجا باید شروع کنند و از اصلاح چه تعریف و تعبیری دارند و کدام نظام و حکومت را اصلاح شده می دانند و راه اصلاح را کدام ها تلقی می کنند؟
این جمع خارج از حیطه و محدوده جغرافیای فساد حکومت قرار دارند،و طبیعی است که خارج از فساد اداری حکومت نیز هستند و بر رشته های مرئی و نامریی فساد آگاهی ندارند،از ارتباط پیچیدهء فساد در شبکه های وسیع اداری کشور اطلاع ندارند و حتی شیوه یافتن این رشته ها را نیز نمی دانند. تا وقتی این رشته ها و این روابط پیچیده شناخته نشود، زدودن فساد هم دشوار است.
ممکن است برای اصلاح نظام اداری سیاسی کشور تاسیس اداره یا نهادی را پیشنهاد کنند، اما تجربه ثابت کرده است که افزودن یک نهاد در یک ساختار فساد آلود به جای آن که به ریشه کنی فساد بیانجامد خود به فساد تبدیل می گردد.
چنان است که کسی داروی سرطان زایی را به بیمار سرطانی تزریق کرده باشد. دارو به جای آنکه مفید افتد به سرطانی شدن بیشتر بدن بیمار منجر شود و در نتیجه فرد را زود تر از موعد به کام مرگ می برد.
در انتخابات ریاست جمهوری گذشته فساد از جایی برخاست که برای مبارزه با فساد تعبیه شده بود،دقیقا دود فساد از جایی بیرون آمد که تصور می رفت که چراغ اصلاح در آنجا روشن است.
گمان می رفت روشنایی آن چراغ فساد را بهتر نشان خواهد داد و راه مهار را پیشنهاد خواهد کرد .
بنابر این اولین گام در راه محو فساد شناخت روابط پیچیده و سلولهای ریز و در هم تنیده فساد است . کسی که خارج از گود و در گوشه ای نشسته و دستی از نزدیک بر آتش ندارد، نمی تواند این رشته های باریک و ظریف را تشخیص دهد.
وقتی فساد قابل شناسایی است که فرد خود در دستگاه حکومت حضور داشته باشد و برای شناخت فساد تلاش ورزیده باشد، سلول های سرطانی فساد را شناخته باشد، به راه های رخنه و نفوذ فساد پی برده باشد.در آن صورت می تواند مرهمی برای زدودن فساد تهیه کند و در دست رس حکومت قرار دهد.
ممکن است بخشی از فساد در خارج از اداره های حکومتی شکل گیرد و خود را بر اداره های حکومتی تحمیل کند. اما فساد عمده و کانونی در درون حکومت وجود دارد و شناخت آن نیز وقتی میسر است که بتوان درحکومت حضور یافت و در درون فساد رخنه کرد، وقتی می توان در راه اصلاح گری موفق بود که روابط پیچیده قدرت را شناخت و آن گاه برای بیرون رفت از آن طرح و برنامه جامعی را پی ریزی نمود.
کسی که در بیرون از حکومت نشسته و صرف می داند که فسادی وجود دارد، فقط و فقط می تواند به دستگاه حکومت توصیه اخلاقی کند، از مضار فساد نتایج و عواقب آن سخن گوید از شر دنیایی و پی آمد های اخرتی آن سخن گوید.
بیش تر از این کاری نمی تواند انجام دهد و اصلاحی بوجود آورد.لهذاکسانی که بیرون از دوایر حکومت قرار دارند، فساد حکومت را نمی شناسند، بانگی بلند می کنند تا توجهی را به خود معطوف دارند و امتیاز هایی بدست آورند یا آن که کمیته فساد شناسی شان چنان لنگ است که نمی دانند که مبارزه با فساد چگونه و از چه راهی صورت می گیرد.
به هر حال به جای داوری زود هنگام باید به این جماعت این مطلب را پیش نهاد کرد که ممکن است انگیزه های شما مطلوب و ممدوح باشد اما کافی نیست،برای ایجاد اصلاحات نخستین گام آنست که علم اصلاحات دانسته باشید،مجاهد بودن و مبارز بودن هیچ گاه به معنای وقوف داشتن بر رشته های مرئی و نامریی فساد نیست.
اگر گروهی کمر برای اصلاح می بنندند، باید از نام و عنوان بگذرد، علم مبارزه با فساد را در سر و وسیله مناسب را در کف داشته باشد. آنچه این نگارنده را دچار تردید می سازد آنست که جمع فراهم آمده در گذشته نشان داده اند که سلاح برنده ای برای مبارزه با فساد در کف نداشته و نه هم تئوری و دیدگاه واضحی برای زدودن فساد ارایه داده اند. کسانی که حایز این دو ویژگی نباشند سخن از اصلاح بر زبان آوردن جهد بی توفیق کرده و راه به ناکجا آباد برده اند.
گفته می شود که اعضای تشکیل دهنده این گروه را سیاست مدارانی تشکیل می دهند که قبلا در کابینه کرزی و مجلس نمایندگان حضور داشتند، و این افراد هر کدام دارای مناصب حکومتی بودند.
این گروه در نخستین نشست خود اظهار داشته اند که قصد و نیت بر انداختن و تخریب نظام سیاسی کشور را ندارند، بلکه می خواهند اصلاحات به وجود آورند.
اصلاحات در دیدگاه این گروه عرصه وسیعی را شامل می شود، از اصلاحات عرصه انتخابات تا مبارزه به فساد اداری و ایجاد حکومت داری خوب،کاستن ازفقر و...!
در بدو امر اعلام چنین اهداف بزرگ و انسانی جاذبه ایجاد می کند و امیدواری های فراوانی بوجود می آورد. مردمی که شرنگ تلخ فساد را در کام جان خود دارند،هر بانگ اصلاح گری را امید بخش دل های به یاس نشسته می بینند. مردمی نا امیدی که سالهای رنج و تعب بی عدالتی و فساد را چشیده اند به شنیدن این گونه سخنان دل خوش می دارند و جوانه های امیدی در دل های شان می روید، و تصور می برند که به آفتاب رسیدیم و غبار آخر شد.
اما در میان سپیده امیدواری ها نمی توان نقطه های تاریک پرسش ها را در نظر نگرفت و از خود نپرسید، اگر این جمع اصلاح گر بودند چرا قبلا دستی نگشودند و اصلاحی در اداره های حکومتی در پیش نگرفتند، و چرا حکومت کرزی از فساد اداری و سیاسی با وجود و حضور این همه اصلاح گر رنج می برد؟
این پرسش را نباید و نشاید که ساده انگاشت و یا بر مبنای سوء ظن و دشمن کیشی و بد طینتی تعبیر و تفسیر کرد .
این سوال اگر مبتنی و خاسته از یک شناخت باشد، مهم ترین و مهیب ترین پرسشی است که می تواند مطرح باشد. گروهی که تازه اعلام موجودیت کرده نیز به این پرسش پاسخی در آستین نخواهند داشت، زیرا تا هنوز سیاست مداران کشور ما باورمند نشده اند که برای اصلاح سیاست و اداره یک کشور نیازمند سیاست اصلاح گری هستند که دارای درون مایه علمی باشد.
در دنیای کنونی شبانی کردن بدون شناخت گوسفند ممکن نیست ، چگونه ممکن است که گروهی سخن از اصلاحات بر زبان آورد اما راه اصلاح گری را نداند.
همین که کسانی خود را مجاهد گفتند تصور میبرند که مجاهد بودن همه صفت ها و ویژگی ها را حایز اند.
در حالی که برای پیمودن این راه پر پیچ و خم هزار نکته باریک تر ز مو است که باید فرا گرفته باشد.
نخست خود را به علوم اصلاح گری مجهز کرده باشد، انگیزه ای درونی لازم را داشته باشد. اگر از گروه جدید پرسیده شود که برای اصلاح گری نخستین قدم چیست، بی تردید نمی دانند که چیست و از کجا باید شروع کنند و از اصلاح چه تعریف و تعبیری دارند و کدام نظام و حکومت را اصلاح شده می دانند و راه اصلاح را کدام ها تلقی می کنند؟
این جمع خارج از حیطه و محدوده جغرافیای فساد حکومت قرار دارند،و طبیعی است که خارج از فساد اداری حکومت نیز هستند و بر رشته های مرئی و نامریی فساد آگاهی ندارند،از ارتباط پیچیدهء فساد در شبکه های وسیع اداری کشور اطلاع ندارند و حتی شیوه یافتن این رشته ها را نیز نمی دانند. تا وقتی این رشته ها و این روابط پیچیده شناخته نشود، زدودن فساد هم دشوار است.
ممکن است برای اصلاح نظام اداری سیاسی کشور تاسیس اداره یا نهادی را پیشنهاد کنند، اما تجربه ثابت کرده است که افزودن یک نهاد در یک ساختار فساد آلود به جای آن که به ریشه کنی فساد بیانجامد خود به فساد تبدیل می گردد.
چنان است که کسی داروی سرطان زایی را به بیمار سرطانی تزریق کرده باشد. دارو به جای آنکه مفید افتد به سرطانی شدن بیشتر بدن بیمار منجر شود و در نتیجه فرد را زود تر از موعد به کام مرگ می برد.
در انتخابات ریاست جمهوری گذشته فساد از جایی برخاست که برای مبارزه با فساد تعبیه شده بود،دقیقا دود فساد از جایی بیرون آمد که تصور می رفت که چراغ اصلاح در آنجا روشن است.
گمان می رفت روشنایی آن چراغ فساد را بهتر نشان خواهد داد و راه مهار را پیشنهاد خواهد کرد .
بنابر این اولین گام در راه محو فساد شناخت روابط پیچیده و سلولهای ریز و در هم تنیده فساد است . کسی که خارج از گود و در گوشه ای نشسته و دستی از نزدیک بر آتش ندارد، نمی تواند این رشته های باریک و ظریف را تشخیص دهد.
وقتی فساد قابل شناسایی است که فرد خود در دستگاه حکومت حضور داشته باشد و برای شناخت فساد تلاش ورزیده باشد، سلول های سرطانی فساد را شناخته باشد، به راه های رخنه و نفوذ فساد پی برده باشد.در آن صورت می تواند مرهمی برای زدودن فساد تهیه کند و در دست رس حکومت قرار دهد.
ممکن است بخشی از فساد در خارج از اداره های حکومتی شکل گیرد و خود را بر اداره های حکومتی تحمیل کند. اما فساد عمده و کانونی در درون حکومت وجود دارد و شناخت آن نیز وقتی میسر است که بتوان درحکومت حضور یافت و در درون فساد رخنه کرد، وقتی می توان در راه اصلاح گری موفق بود که روابط پیچیده قدرت را شناخت و آن گاه برای بیرون رفت از آن طرح و برنامه جامعی را پی ریزی نمود.
کسی که در بیرون از حکومت نشسته و صرف می داند که فسادی وجود دارد، فقط و فقط می تواند به دستگاه حکومت توصیه اخلاقی کند، از مضار فساد نتایج و عواقب آن سخن گوید از شر دنیایی و پی آمد های اخرتی آن سخن گوید.
بیش تر از این کاری نمی تواند انجام دهد و اصلاحی بوجود آورد.لهذاکسانی که بیرون از دوایر حکومت قرار دارند، فساد حکومت را نمی شناسند، بانگی بلند می کنند تا توجهی را به خود معطوف دارند و امتیاز هایی بدست آورند یا آن که کمیته فساد شناسی شان چنان لنگ است که نمی دانند که مبارزه با فساد چگونه و از چه راهی صورت می گیرد.
به هر حال به جای داوری زود هنگام باید به این جماعت این مطلب را پیش نهاد کرد که ممکن است انگیزه های شما مطلوب و ممدوح باشد اما کافی نیست،برای ایجاد اصلاحات نخستین گام آنست که علم اصلاحات دانسته باشید،مجاهد بودن و مبارز بودن هیچ گاه به معنای وقوف داشتن بر رشته های مرئی و نامریی فساد نیست.
اگر گروهی کمر برای اصلاح می بنندند، باید از نام و عنوان بگذرد، علم مبارزه با فساد را در سر و وسیله مناسب را در کف داشته باشد. آنچه این نگارنده را دچار تردید می سازد آنست که جمع فراهم آمده در گذشته نشان داده اند که سلاح برنده ای برای مبارزه با فساد در کف نداشته و نه هم تئوری و دیدگاه واضحی برای زدودن فساد ارایه داده اند. کسانی که حایز این دو ویژگی نباشند سخن از اصلاح بر زبان آوردن جهد بی توفیق کرده و راه به ناکجا آباد برده اند.
مولف : سید مظفر دره صوفی