هیچکس نمی تواند انکار کند که در شرایط سخت اعمال تحریم های ظالمانه و غیر عادلانه بین المللی علیه ایران، افغانستان همچنان یکی از شرکای ثابت و صادق و همیشگی ایران در عرصه اقتصاد و تجارت و ترانزیت باقی ماند.
مسلم است که هر دو طرف رابطه از این امر، سود برده اند. هم بازار اقتصاد افغانستان نیاز شدیدی به کالاهای باکیفیت و متناسب با قدرت خرید و توان مالی متقاضیان و مصرف کنندگان افغانستان داشت و دارد، و هم ایران به عنوان کشوری که با محدودیت های سنگینی در حوزه داد و ستدهای اقتصادی و تجاری در عرصه بین المللی مواجه بود و پیامدهای تحریم های سنگین اقتصادی، تاثیرات محسوس و مخرب خود را بر اقتصاد و بازار این کشور گذاشته بود، نیاز به کشوری داشت که فارغ از محدودیت های ناشی از تحریم ها، بتواند آزادانه و در شرایط مقتضی وضعیت اقتصاد و تجارت در سایر کشورهای جهان، با آن به داد و ستد اقتصادی و بازرگانی و تجارت و ترانزیت بپردازد.
افغانستان در آن شرایط سخت، این نقش را به خوبی برای ایران ایفا کرد.
قدرت هایی که در رأس جریان تحریم های یکجانبه و چندجانبه جمهوری اسلامی ایران قرار داشتند نیز بنا به هر دلیلی –بیشتر شاید به دلیل ناگزیری هایی که افغانستان با آن روبرو بود- نام افغانستان را از لیست محدودیت های اقتصادی خود با ایران، خط زدند.
با توجه به همین امر بود که افغانستان براساس آماری که منابع رسمی منتشر کرده اند، پنجمین کشوری شد که بیشترین حجم مبادلات تجاری و اقتصادی به ویژه در بخش واردات کالاهای مصرفی ایرانی را داشته است.
این جایگاه کمی نیست.
افزون بر این، ارزش داد و ستدهای اقتصادی میان دو کشور در طول این سال ها نیز به نحو محسوسی همواره رو به رشد بوده است.
با تکیه بر این حقایق، اکنون که توافق هسته ای میان ایران و قدرت های جهانی به امضا رسیده هم انتظار می رود سهم افغانستان از امتیازات ناشی از این توافق بیش از بسیاری از کشورهای منطقه باشد.
این سهم باید به اندازه ای باشد که بتواند شراکت کم نظیر و تقریبا استثنایی دو کشور در شرایط تحریم را در شرایطی که اکنون توافق هسته ای میان ایران و شش قدرت جهانی امضا شده و به تبع آن، دروازه های اقتصاد و تجارت و سرمایه گذاری ایران و جهان به روی همدیگر باز شده است نیز تمثیل کند.
به تعبیر دیگر، افغانستان باید جایگاه شایسته خود را از پیامدهای فراهسته ای توافق هسته ای، پیدا کند.
البته این امری دو جانبه است. یعنی هم ایرانی ها باید نقشی را که افغانستان در شرایط تحریم برای آنها بازی کرد در تفویض و احراز جایگاه شایسته آن در شرایط پس از تحریم، در نظر بگیرند و هم مقام های افغانستان به ویژه در عرصه های اقتصاد و تجارت و ترانزیت و سرمایه گذاری، سهم افغانستان از پیامدهای فراهسته ای توافق هسته ای ایران و جهان را کسب کنند.
آنچه در این میان، هرگز جای تردید و تأمل ندارد، زمینه ها و ظرفیت هایی است که در هردو کشور همسایه برای توسعه روابط اقتصادی و تجاری وجود دارد.
به عنوان نمونه، بندر چابهار یکی از بی بدیل ترین فرصت های اقتصادی و تجاری برای دو کشور است که توسعه آن سود فراوانی را عاید اقتصاد دو کشور همسایه خواهد کرد.
افزون بر اینها نباید از یاد برد که برقراری ارتباطات گسترده و راهبردی در حوزه اقتصادی می تواند پیوندهای عمیق و دیرینه دو کشور را بیش از هر زمان دیگری تحکیم و تثبیت کند و به طرفین رابطه این امکان را می دهد تا در تعامل با همدیگر، در عرصه بین المللی نیز در کنار هم حضور پیدا کنند و به عنوان شرکای یک رابطه راهبردی اقتصادی، سهم عمده ای در توسعه و تجارت و ترانزیت و صادرات و واردات و سرمایه گذاری در سراسر قاره کهن، ایفا کنند.
برای افغانستان، این امر فرصت ها، زمینه ها، راه ها و راهبردهای تازه ای را ایجاد می کند و از وابستگی انحصاری اقتصاد این کشور به یک کشور همسایه می کاهد و در نتیجه، تاثیرات مثبت جانبی فراوانی در دیگر عرصه ها از امنیت تا سیاست در پی خواهد داشت و برای ایران نیز این امکان را فراهم می کند تا هم با توسعه اقتصادی، بر تهدیدهای امنیتی ناشی از ناامنی، فقر و عدم توسعه در افغانستان و سرایت آن به کشورهای همسایه جلوگیری کند و هم در زمینه بکر و دست نخورده سرمایه گذاری و ساخت و توسعه زیرساخت ها و استخراج معادن و دیگر پروژه های حیاتی و بزرگ در افغانستان، نقشی سازنده و درجه یک ایفا کند و از امتیازات و منافع عظیم آن بهره مند شود.
مسلم است که هر دو طرف رابطه از این امر، سود برده اند. هم بازار اقتصاد افغانستان نیاز شدیدی به کالاهای باکیفیت و متناسب با قدرت خرید و توان مالی متقاضیان و مصرف کنندگان افغانستان داشت و دارد، و هم ایران به عنوان کشوری که با محدودیت های سنگینی در حوزه داد و ستدهای اقتصادی و تجاری در عرصه بین المللی مواجه بود و پیامدهای تحریم های سنگین اقتصادی، تاثیرات محسوس و مخرب خود را بر اقتصاد و بازار این کشور گذاشته بود، نیاز به کشوری داشت که فارغ از محدودیت های ناشی از تحریم ها، بتواند آزادانه و در شرایط مقتضی وضعیت اقتصاد و تجارت در سایر کشورهای جهان، با آن به داد و ستد اقتصادی و بازرگانی و تجارت و ترانزیت بپردازد.
افغانستان در آن شرایط سخت، این نقش را به خوبی برای ایران ایفا کرد.
قدرت هایی که در رأس جریان تحریم های یکجانبه و چندجانبه جمهوری اسلامی ایران قرار داشتند نیز بنا به هر دلیلی –بیشتر شاید به دلیل ناگزیری هایی که افغانستان با آن روبرو بود- نام افغانستان را از لیست محدودیت های اقتصادی خود با ایران، خط زدند.
با توجه به همین امر بود که افغانستان براساس آماری که منابع رسمی منتشر کرده اند، پنجمین کشوری شد که بیشترین حجم مبادلات تجاری و اقتصادی به ویژه در بخش واردات کالاهای مصرفی ایرانی را داشته است.
این جایگاه کمی نیست.
افزون بر این، ارزش داد و ستدهای اقتصادی میان دو کشور در طول این سال ها نیز به نحو محسوسی همواره رو به رشد بوده است.
با تکیه بر این حقایق، اکنون که توافق هسته ای میان ایران و قدرت های جهانی به امضا رسیده هم انتظار می رود سهم افغانستان از امتیازات ناشی از این توافق بیش از بسیاری از کشورهای منطقه باشد.
این سهم باید به اندازه ای باشد که بتواند شراکت کم نظیر و تقریبا استثنایی دو کشور در شرایط تحریم را در شرایطی که اکنون توافق هسته ای میان ایران و شش قدرت جهانی امضا شده و به تبع آن، دروازه های اقتصاد و تجارت و سرمایه گذاری ایران و جهان به روی همدیگر باز شده است نیز تمثیل کند.
به تعبیر دیگر، افغانستان باید جایگاه شایسته خود را از پیامدهای فراهسته ای توافق هسته ای، پیدا کند.
البته این امری دو جانبه است. یعنی هم ایرانی ها باید نقشی را که افغانستان در شرایط تحریم برای آنها بازی کرد در تفویض و احراز جایگاه شایسته آن در شرایط پس از تحریم، در نظر بگیرند و هم مقام های افغانستان به ویژه در عرصه های اقتصاد و تجارت و ترانزیت و سرمایه گذاری، سهم افغانستان از پیامدهای فراهسته ای توافق هسته ای ایران و جهان را کسب کنند.
آنچه در این میان، هرگز جای تردید و تأمل ندارد، زمینه ها و ظرفیت هایی است که در هردو کشور همسایه برای توسعه روابط اقتصادی و تجاری وجود دارد.
به عنوان نمونه، بندر چابهار یکی از بی بدیل ترین فرصت های اقتصادی و تجاری برای دو کشور است که توسعه آن سود فراوانی را عاید اقتصاد دو کشور همسایه خواهد کرد.
افزون بر اینها نباید از یاد برد که برقراری ارتباطات گسترده و راهبردی در حوزه اقتصادی می تواند پیوندهای عمیق و دیرینه دو کشور را بیش از هر زمان دیگری تحکیم و تثبیت کند و به طرفین رابطه این امکان را می دهد تا در تعامل با همدیگر، در عرصه بین المللی نیز در کنار هم حضور پیدا کنند و به عنوان شرکای یک رابطه راهبردی اقتصادی، سهم عمده ای در توسعه و تجارت و ترانزیت و صادرات و واردات و سرمایه گذاری در سراسر قاره کهن، ایفا کنند.
برای افغانستان، این امر فرصت ها، زمینه ها، راه ها و راهبردهای تازه ای را ایجاد می کند و از وابستگی انحصاری اقتصاد این کشور به یک کشور همسایه می کاهد و در نتیجه، تاثیرات مثبت جانبی فراوانی در دیگر عرصه ها از امنیت تا سیاست در پی خواهد داشت و برای ایران نیز این امکان را فراهم می کند تا هم با توسعه اقتصادی، بر تهدیدهای امنیتی ناشی از ناامنی، فقر و عدم توسعه در افغانستان و سرایت آن به کشورهای همسایه جلوگیری کند و هم در زمینه بکر و دست نخورده سرمایه گذاری و ساخت و توسعه زیرساخت ها و استخراج معادن و دیگر پروژه های حیاتی و بزرگ در افغانستان، نقشی سازنده و درجه یک ایفا کند و از امتیازات و منافع عظیم آن بهره مند شود.