برخی صاحب نظران ودلسوزان جامعه افغانستان به رسانه ها توصیه می کنند که همیشه نگاه منفی را باز تاب ندهند؛ از میان خطوط سیاه به سفیدی هایی که میان این خطوط وجود دارد نیز بنگرند.
اما دردمندانه باید گفت که آنچه در افغانستان می گذرد و بن بستی که دیده می شود، یک روند غیر ارادی نیست که بتوان به نحوی کتمان کرد یا بر روی آن خاک پاشید، یا کاستی ها را تعمدا برجسته نساخت تا مانعی برای کارکرد مثبت حکومت گران نباشد.
پنهان داشتن کاستی ها وقتی مفید است که حکومت افغانستان و نهادهای مرتبط به آن تلاش ورزند که بحران ها را حل کنند یا آن که اراده ای برای حل آن وجود داشته باشد.
اما اگر حکومت خود به عوامل بحران آفرین تبدیل شده باشد و هر روز دامنه بحران را وسعت ببخشد در این صورت نه از رسانه ها باید امید داشت و نه هم از مردم که کاستی را کتمان کنند و بحران ها را بپوشانند.
اختلافات خود ساخته ای که هر دو تیم انتخاباتی بوجود آورده اند بی تردید بر اساس منافع ملی کشور نیست.
با در نظر گرفتن این اختلاف ها می توان بحران خود ساخته کنونی را بهتر و بیشتر شناخت.
دراین پیوند به موارد بی شماری می توان اشاره داشت که به چند نمونه از آن می توان بسنده کرد:
۱- اختلافی که میان دو تیم حکومتی بر سر تشکیل کمیسیون ویژه اصلاح کمیسیون انتخاباتی بوجود آمد هنوز اذهان بسیاری از مردم را می آزارد.
چند بار رئیس کمیسیون واعضای ان انتخاب شدند ولیکن مورد مخالفت تیم دیگر حکومت قرار گرفت و در نتیجه تشکیل این کمیسیون ماه ها به تعویق و تاخیر مواجه شد و جو و فضای زهر آلودی در کشور حاکم گردید. درنتیجه انتخابات پارلمانی که قرار بود در ماه ثورگذشته برگزار گردد برگزار نشد و امیدی نیز نمی رود که به این زودی ها برگزار گردد.
پرسش این جا است که این بحران ناخواسته و نادانسته ایجاد شد یا آن که خود خواهی و یا فزون خواهی ها،اختلافات را دامن زد و بر سوی ظن ها افزود، فضای بی اعتمادی را فزونی بخشید؟ بی تردید هیچ صاحب وجدانی را نمی توان یافت که بوجود آمدن این وضعیت را ناآگاهانه بداند و یا اراده و تصمیم آگاهانه تیم های حکومتی را دخیل نداند.
۲- ساختار تذکره الکترونیکی از سوی مجلس نمایندگان به تصویب رسید ، توسط رئیس جمهور نیز توشیح شده. توزیع آن توسط یک جناح حکومت اعلام شد، ضرب الاجل نیز تعین گردید ،زمان توزیع مشخص شد؛ اما توزیع متوقف می شود، اعلام می گردد که ملاحظاتی باید مد نظر قرار گیرد.
تاخیر در توزیع تذکره موجی از مخالفت ها را بر انگیخت و احساس بسیار بدی را بوجود آورد، هرکسی با هر وسیله و ابزاری بیان داشت که در عدم توزیع تذکره، جز مصلحت های قومی هیچ مصلحتی مد نظر نیست و رئیس جمهور غنی می خواهد با اعمال دیدگاه های شخصی خود توزیع تذکره را به تعویق اندازد.
بازهم می توان گفت که ایجاد این وضعیت خود به خود و بدون دخالت تیم های انتخاباتی بود و رسانه های کشور موظف و مسئول هستند که این واقعیت هارا بیان نکنند؟
۳- معاون اول ریاست جمهوری، جامه جنگ می پوشد و در میدان نبرد با مخالفان حاضر می شود، با طالبانی می جنگد که تا هنوز هیچ نشانی از انعطاف این گروه مزدور و خود فروخته در دست نیست و نتیجه های ملموس و قابل قدری را نیز به همراه می آورد،اطمینان خاطری نیز بوجود می آید، تعریف و تمجید های فراوانی از سوی اکثریت مردم صورت می گیرد. اما صداهایی از سوی نزدیک ترین افراد به رئیس جمهور بلند می شود که معاون ریاست جمهوری را متهم به پشتون کشی می کند . آیا اشرف غنی قدرت مهار نزدیک ترین افراد به خود را ندارد؛ اگر دارد چرا نباید زبان این جماعت نادان را ببندد که زمینه و ایجاد بستر بحران را در کشور بوجود نیاورد؛ اگر نزدیک به رئیس جمهور نیست چرا باید رئیس جمهور به صراحت و قاطعیت اعلام انزجار نمی کند تا هم مواضع معاون دوم رئیس جمهور تقویت گردد و هم زبان این جماعت بی خرد بسته شود؟
۴ – در روزهای اخیر شاهد ارایه اصلاحیه ای از سوی کمیسیون ویژه اصلاحات انتخاباتی بودیم که مورد تائید جناحی از حکومت قرار گرفت .با آنکه این پیشنهاد دارای نواقص آشکار و نهانی است؛ اما درشرایط موجود کشور، می تواند مسکنی باشد،دامنه بحران را کوتاه تر کند و برخی اختلافات را کاهش دهد.
ولیکن بی تردید این پیشنهاد هم چنان با مخالفت جناح دیگر حکومت قرار خواهد گرفت و اجرائی شدن آن تا ماهها به طول خواهد انجامید.
کمترین بهره مردم از دموکراسی که انتخابات است مورد انکار و یا غفلت تیم های حکومت قرار خواهد گرفت.
در نتیجه دامنه بحران افزایش خواهند یافت و میزان نارضایتی از حکومت بیشتر خواهد شد.
۵- قوم گرایی وخویش خوری میراث شوم حکومت های گذشته افغانستان بوده است. حکومت کرزی براین آتش روغن ریخت و تشدید کرد. وی زیر هر نامی، گاهی زیر نام مخالفت با نیروهای خارجی و گاه با برادر خواندن گروه یاغی طالبان، بر قومی کردن حکومت تلاش کرد.
ذهنیت قبیلوی قدرت را تقویت کرد و نهاد ملی و مدنی را کمرنگ نمود. این حکومت با توجه به این که آسیب های حکومت کرزی را شناخته بود وب ارها بر این گونه کاستی ها انگشت انتقاد نهاده بود؛ ولیکن آنگاه خود بر مسند نشستند نه تنها آسیب های گذشته را جبران نکردند و درصدد الیتام زخم ها برنیامدند که اختلافات میان قومی را رنگ لعاب تازه بخشیدند و حساسیت ها را افرایش دادند و برشکاف های میان قومی افزودند.
بنابراین بحران کنونی در کشور بحرانی است که آگاهانه ایجاد شده است. تمام تلاش حکومت تا اکنون در جهت حل بحران نبوده. بل کوشیده تا بحران جدیدی بیافریند.
بنابر این در شرایط کنونی لازم است رسانه های کشور نه تنها بحران آفرینی ها را کتمان نکنند که خطوط سیاه بوجود آمده از سوی حکومت را چنان برجسته و آشکار سازند که حکومت به کاستی های خود پی ببرد و بداند که چشمان باز و دیدهای نافذی وجود دارد که ناخردمندی آنها را بر نمی تابد و خواهان بر افروختن چراغ خردمندی در حکومت و قدرت هست. بر افروختن این چراغ شاید سب شود که حکومت گران و بازیگران قدرت چشمان خود را بر روی واقعیت های کشور بگشاید و شیوه ممسوخ و منفور گذشته را به یک سو نهند و راه جدید با دید و نگاه نو را در پیش گیرند.
اما دردمندانه باید گفت که آنچه در افغانستان می گذرد و بن بستی که دیده می شود، یک روند غیر ارادی نیست که بتوان به نحوی کتمان کرد یا بر روی آن خاک پاشید، یا کاستی ها را تعمدا برجسته نساخت تا مانعی برای کارکرد مثبت حکومت گران نباشد.
پنهان داشتن کاستی ها وقتی مفید است که حکومت افغانستان و نهادهای مرتبط به آن تلاش ورزند که بحران ها را حل کنند یا آن که اراده ای برای حل آن وجود داشته باشد.
اما اگر حکومت خود به عوامل بحران آفرین تبدیل شده باشد و هر روز دامنه بحران را وسعت ببخشد در این صورت نه از رسانه ها باید امید داشت و نه هم از مردم که کاستی را کتمان کنند و بحران ها را بپوشانند.
اختلافات خود ساخته ای که هر دو تیم انتخاباتی بوجود آورده اند بی تردید بر اساس منافع ملی کشور نیست.
با در نظر گرفتن این اختلاف ها می توان بحران خود ساخته کنونی را بهتر و بیشتر شناخت.
دراین پیوند به موارد بی شماری می توان اشاره داشت که به چند نمونه از آن می توان بسنده کرد:
۱- اختلافی که میان دو تیم حکومتی بر سر تشکیل کمیسیون ویژه اصلاح کمیسیون انتخاباتی بوجود آمد هنوز اذهان بسیاری از مردم را می آزارد.
چند بار رئیس کمیسیون واعضای ان انتخاب شدند ولیکن مورد مخالفت تیم دیگر حکومت قرار گرفت و در نتیجه تشکیل این کمیسیون ماه ها به تعویق و تاخیر مواجه شد و جو و فضای زهر آلودی در کشور حاکم گردید. درنتیجه انتخابات پارلمانی که قرار بود در ماه ثورگذشته برگزار گردد برگزار نشد و امیدی نیز نمی رود که به این زودی ها برگزار گردد.
پرسش این جا است که این بحران ناخواسته و نادانسته ایجاد شد یا آن که خود خواهی و یا فزون خواهی ها،اختلافات را دامن زد و بر سوی ظن ها افزود، فضای بی اعتمادی را فزونی بخشید؟ بی تردید هیچ صاحب وجدانی را نمی توان یافت که بوجود آمدن این وضعیت را ناآگاهانه بداند و یا اراده و تصمیم آگاهانه تیم های حکومتی را دخیل نداند.
۲- ساختار تذکره الکترونیکی از سوی مجلس نمایندگان به تصویب رسید ، توسط رئیس جمهور نیز توشیح شده. توزیع آن توسط یک جناح حکومت اعلام شد، ضرب الاجل نیز تعین گردید ،زمان توزیع مشخص شد؛ اما توزیع متوقف می شود، اعلام می گردد که ملاحظاتی باید مد نظر قرار گیرد.
تاخیر در توزیع تذکره موجی از مخالفت ها را بر انگیخت و احساس بسیار بدی را بوجود آورد، هرکسی با هر وسیله و ابزاری بیان داشت که در عدم توزیع تذکره، جز مصلحت های قومی هیچ مصلحتی مد نظر نیست و رئیس جمهور غنی می خواهد با اعمال دیدگاه های شخصی خود توزیع تذکره را به تعویق اندازد.
بازهم می توان گفت که ایجاد این وضعیت خود به خود و بدون دخالت تیم های انتخاباتی بود و رسانه های کشور موظف و مسئول هستند که این واقعیت هارا بیان نکنند؟
۳- معاون اول ریاست جمهوری، جامه جنگ می پوشد و در میدان نبرد با مخالفان حاضر می شود، با طالبانی می جنگد که تا هنوز هیچ نشانی از انعطاف این گروه مزدور و خود فروخته در دست نیست و نتیجه های ملموس و قابل قدری را نیز به همراه می آورد،اطمینان خاطری نیز بوجود می آید، تعریف و تمجید های فراوانی از سوی اکثریت مردم صورت می گیرد. اما صداهایی از سوی نزدیک ترین افراد به رئیس جمهور بلند می شود که معاون ریاست جمهوری را متهم به پشتون کشی می کند . آیا اشرف غنی قدرت مهار نزدیک ترین افراد به خود را ندارد؛ اگر دارد چرا نباید زبان این جماعت نادان را ببندد که زمینه و ایجاد بستر بحران را در کشور بوجود نیاورد؛ اگر نزدیک به رئیس جمهور نیست چرا باید رئیس جمهور به صراحت و قاطعیت اعلام انزجار نمی کند تا هم مواضع معاون دوم رئیس جمهور تقویت گردد و هم زبان این جماعت بی خرد بسته شود؟
۴ – در روزهای اخیر شاهد ارایه اصلاحیه ای از سوی کمیسیون ویژه اصلاحات انتخاباتی بودیم که مورد تائید جناحی از حکومت قرار گرفت .با آنکه این پیشنهاد دارای نواقص آشکار و نهانی است؛ اما درشرایط موجود کشور، می تواند مسکنی باشد،دامنه بحران را کوتاه تر کند و برخی اختلافات را کاهش دهد.
ولیکن بی تردید این پیشنهاد هم چنان با مخالفت جناح دیگر حکومت قرار خواهد گرفت و اجرائی شدن آن تا ماهها به طول خواهد انجامید.
کمترین بهره مردم از دموکراسی که انتخابات است مورد انکار و یا غفلت تیم های حکومت قرار خواهد گرفت.
در نتیجه دامنه بحران افزایش خواهند یافت و میزان نارضایتی از حکومت بیشتر خواهد شد.
۵- قوم گرایی وخویش خوری میراث شوم حکومت های گذشته افغانستان بوده است. حکومت کرزی براین آتش روغن ریخت و تشدید کرد. وی زیر هر نامی، گاهی زیر نام مخالفت با نیروهای خارجی و گاه با برادر خواندن گروه یاغی طالبان، بر قومی کردن حکومت تلاش کرد.
ذهنیت قبیلوی قدرت را تقویت کرد و نهاد ملی و مدنی را کمرنگ نمود. این حکومت با توجه به این که آسیب های حکومت کرزی را شناخته بود وب ارها بر این گونه کاستی ها انگشت انتقاد نهاده بود؛ ولیکن آنگاه خود بر مسند نشستند نه تنها آسیب های گذشته را جبران نکردند و درصدد الیتام زخم ها برنیامدند که اختلافات میان قومی را رنگ لعاب تازه بخشیدند و حساسیت ها را افرایش دادند و برشکاف های میان قومی افزودند.
بنابراین بحران کنونی در کشور بحرانی است که آگاهانه ایجاد شده است. تمام تلاش حکومت تا اکنون در جهت حل بحران نبوده. بل کوشیده تا بحران جدیدی بیافریند.
بنابر این در شرایط کنونی لازم است رسانه های کشور نه تنها بحران آفرینی ها را کتمان نکنند که خطوط سیاه بوجود آمده از سوی حکومت را چنان برجسته و آشکار سازند که حکومت به کاستی های خود پی ببرد و بداند که چشمان باز و دیدهای نافذی وجود دارد که ناخردمندی آنها را بر نمی تابد و خواهان بر افروختن چراغ خردمندی در حکومت و قدرت هست. بر افروختن این چراغ شاید سب شود که حکومت گران و بازیگران قدرت چشمان خود را بر روی واقعیت های کشور بگشاید و شیوه ممسوخ و منفور گذشته را به یک سو نهند و راه جدید با دید و نگاه نو را در پیش گیرند.
مولف : سید مظفر دره صوفی