تاریخ انتشار :شنبه ۵ ثور ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۰۲
کد مطلب : 110546
شرایط سیاسی منطقه در حال تغییر است. هم گرایی ها و واگرایی های جدیدی نمود یافته است. چقدر می توان این شرایط را جدی گرفت و از این وضعیت به سود کشور استفاده کرد.
آنچه به نام شرایط جدید مد نظر نگارنده است، موضع گیری برخی کشورهای منطقه ای و فرا منطقه ای نسبت به افغانستان است. خبرها حاکی آز آنست که چین کمک هنگفتی به پاکستان داده و هم چنان به سران اسلام آباد گفته است که به ایجاد صلح در افغانستان کمک کند.

دومین مورد را می توان اعلام حمایت روسیه از حکومت افغانستان در مبارزه با تروریزم دانست .حکومت روسیه خواهان مشارکت در جنگ با تروریزم شده است.ازطرفی نیز عدم شرکت پاکستان در جنگ عربستان سعودی علیه یمن، اعراب حاشیه خلیج فارس را سخت بر آشفته کرده هر از گاهی روزنامه های عربی سخنان تندی علیه مقام های پاکستانی برزبان می رانند.

عدم پاسخ گویی مقامات اسلام آباد به در خواست عربستان منجر به تغییر رویکرد سیاسی و اقتصادی آن کشورها نسبت به پاکستان خواهد شد، تاثیر رویکردهای جدید عربها بر پاکستان چه تاثیری بر افغانستان خواهد داشت؟ این ها تحولات جدیدی است که در منطقه ی ما صورت گرفته است.
نخستین پرسشی که ممکن است به ذهن افغان ها خطور کند آنست که کمک چین به پاکستان از چه نوع کمک هایی است؛آیا از نوع کمک هایی است که در گذشته صورت می گرفته و روابط دیرینه و علایق دو طرف باعث شده است که چین کمک هنگفتی به پاکستان بپردازد و هم تاجران چینی در پاکستان سرمایه گذاری کنند یا آن که کمک چین متضمن تغییر رویکردهای سیاسی پاکستان نیز خواهد بود؟.
پاکستان در گذشته یکی از عوامل منطقه ای ایالات متحده امریکا به حساب می آمد، بیشترین کمک های اقتصادی و تسلیحاتی ازطرف امریکا به این کشور صورت گرفته است. این کمک ها گاهی با مشکلات سیاسی نیر همراه بوده ، انتظاراتی که از پاکستانی ها داشته در برخی مواقع برآورده نشده است.گفته می شود کمک چین می تواند پاکستان را از محوریت امریکا و متحدان عرب آن کشور بیرون ببرد و سیاست گریز از امریکا را در حکومت پاکستان تقویت کند.
برخی آگاهان بدین باور هستند که سیاست های منطقه ایالات متحده امریکا نسبت به شبه قاره هند تغییر یافته است. اهمیتی که پاکستان قبل از فرو پاشی اتحاد شوروی سابق برای امریکا داشت، اکنون به هیچ عنوان آن جایگاه گذشته را ندارد . اگر پاکستان تا هنوز بر محوریت ایالات متحده امریکا باقی مانده است نه از آن جهت است که رابطه توام با تحقیر امریکایی ها مورد پسند حکومت پاکستان بوده، بلکه از  این جهت است که راه گریز و گزیری نداشته است.

پاکستان از یک سوی با رقیب قدر قدرتی به نام هند مواجه است که به تدریج به یکی از قدرت های بزرگ منطقه ای آسیا تبدیل می شود،از سوی دیگر اقتصاد ورشکسته پاکستان آن کشور را در معرض تهدید قرار داده و از همه مهمتر وضعیت اجتماعی شکننده پاکستان است که می تواند به ورشکستگی حکومت و جامعه پاکستان منجر شود.
کمک چین می تواند تکیه گاه بدیلی برای پاکستان باشد و سیاست مستقل تر از سیاست های امریکا را در پیش گیرد، یکی از نمودهای این سیاست جدید را می توان در موضع گیری حکومت پاکستان در قبال عربستان سعودی مشاهده کرد.
توصیه ی مهمی که چینی به حکومت پاکستان کرده مبنی براین که برای ایجاد صلح به افغانستان کمک کند، می تواند از دو منظر مورد بحث و تحلیل قرار گیرد.

یکی از این جهت چین را وادار به توصیه کرده است که آن کشور در افغانستان به سرمایه گذاری کلانی دست زده است، ادامه نا امنی می تواند سود حاصل از این سر مایه گذاری را در معرض خطر قرار دهد. هر قدر امنیت در افغانستان گسترش پیدا کند، امکان سرمایه گذاری چین در افغانستان بیشتر می شود و منافع بیشتری برای آن کشور به ارمغان می آورد .
دید دیگر هم آنست که گفته می شود،پاکستان به تدریج از سیاست نزدیکی به امریکا فاصله می گیرد و می خواهد در یک تعامل منطقه ای با کشور های منطقه نزدیکتر باشد و منافع خود را از این راه تامین کند . داشتن رابطه نیک با آسیای میانه و تبادل کالاهای تجارتی میان پاکستان و منطقه وسیع آسیا می تواند برای رونق اقتصادی پاکستان از اهمیت زیادی برخودار باشد لذا توصیه چین به پاکستان ممکن است به نفع تجارت پاکستان نیز باشد.
البته به نتیجه رسیدن مذاکره اتمی ایران با قدرت های جهانی نیز تحول بزرگی به حساب می آید و به تغییر سیاست بسیاری از کشورها منجر می شود. بیرون آمدن ایران از تحریم های بین المللی آزاد شدن یک پتانسیل بسیار نیکو و ارزشمند برای کشور های منطقه است . ایران به اعتراف بسیاری از قدرت های بزرگ جهان یکی از کشورهای موثرمنطقه ویکی از قدرت های تاثیر گذار آسیاست. پاکستانی ها این هوشیاری را دارند که برای آینده خود بیاندیشند و سیاستی را در پیش گیرند که فردا با ایران با مشکلی مواجه نشود، سیاست دوری از امریکاو عربستان سعودی، پاکستان را به ایران نیز نزدیک تر نموده و منافع بیشتری را نصیب آن کشور سازد.
اما این سکه روی دیگر هم دارد که می تواند بر افغان ها چندان خوش آیند نباشد. اعلام جنگ بهاری طالبان به نام عزم، القای برخی روزنامه های انگلیسی مبنی بر این که نصف افغانستان به اشغال طالبان در خواهد آمد . خبر های نا خوش آیندی است.
پرسش این جا است که روزنامه های انگلیسی از کجا و با چه میکانیزم و منبعی توانسته پیش بینی کند که طالبان نیم افغانستان را اشغال خواهد کرد؟ دو احتمال ممکن است وجود داشته باشد؛ یکی آنست که انگلیسی ها از توان و نیروهای طالبان کاملا اطلاع دارند و می دانند.
احتمال دیگر آنست که انگلیسی ها آن قدر به طالبان کمک خواهند کرد که توان اشغال نیم افغانستان را به دست آورند!به هر دو صورت هشداری است برای حکومت افغانستان که پای محکم تر بردارند و با تشدید اختلاف های داخلی به تشدید نا امنی و بی وثباتی کشور مبادرت نورزند.
مولف : سید مظفر دره صوفی
https://avapress.net/vdcee78zpjh8zni.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما