در پی تجاوز عربستان سعودی به یمن ،سعودی ها از کشورهای اسلامی از جمله از حکومت پاکستان و افغانستان درخواست کرد که در کنار حکومت آن کشور قرار گیرند.
پاکستان در خواست عربستان سعودی را به پارلمان آن کشور سپرد و بعد از بحث و بررسی ، پارلمان آن کشور جانب داری پاکستان از حکومت سعودی را مورد تائید قرار نداد. اما حکومت افغانستان، با جمع کردن شورای علما نیت باطنی خود را بر شورای علما تحمیل کرد و شورای سرتاسری علما با صدور بیانیه ای، موضع حکومت افغانستان را مورد تائید قرار داد و حکومت را ملزم ساخت که در دفاع از قبله مسلمان ها در کنار حاکمان سعودی قرار گیرد!
این بیانیه در حالی صادر می شود که هیچ دلیلی دال بر تجاوز گروه حوثی یمن بر عربستان سعودی وجود ندارد بلکه این عربستان سعودی و متحدان آن هستند که با تجاوزهای مکرر، زن، کودک ،پیرو جوان آن کشور را به کام مرگ می فرستند.
بنابر این تائید علمای دینی مبنی برقرار گرفتن درکنار عربستان سعودی، تائید موضع یک کشور متجاوز به خاک یک کشور اسلامی است. شورای علمای افغانستان با تائید خود نشان دادند که هنوز در حدی نیستند که هویت دینی خود را احراز کنند و نشان دهند که دین به انسانها می آموزد که در کنار مظلومان قرار گیرند نه در کنار ستم گران ومتجاوزان. علمای دین نشان دادند که هنوز از درک و دید وسیع و واقع بینانه، وسعت نظر و بی طرفی برخوردار نبوده اند. و بحران های کنونی دنیا را نمی توانند تحلیل و ژرف کاوی کنند.
هم چنان شورای علمای دینی نشان دادند تا رسیدن به بلوغ سیاسی و درک لایه های مهم بحران ها کنونی دنیا فاصله زیاد دارند و کژتابی های سیاست جهان را هرگز درک نکرده و با چشم بسته به تائید موضع حکومت اشرف غنی پرداخته اند. گرچه تائید ویا رد شورای علمای کشور هیچ تاثیری در سرنوشت جنگ و تجاوز عربستان سعودی نه خواهد گذاشت اما این واقعیت را آشکار کرد که هنوز شورای علمای کشور فاقد توان ودرک راهبردی از بحران های کنونی جهانست.
دوم این که شورای علما با تائید موضع اشرف غنی، اتوریته و جایگاه خود را درنزد افکارعمومی به شدت فرو کاسته اند و این درک به وجود آمده که نباید به شورای علما اعتماد کرد وموضع گیر ی آنهارا به حساب دین ودیانت گذاشت .
اگر شورای علما به این درک رسیده بودند و بر این حقیقت آشکار پی می بردند که اشرف غنی با ابزار قرار دادن آنها از جایگاه و شخصیت معنوی عالمان دینی فرو می کاهد و به سطح یک عمله حکومت تنزل می دهد هیچ گاه به تائید موضع حکومت نمی پرداختند .
به هر حال آنچه این فرایند را پرسش بر انگیز می سازد تنها نقش منفی شورای علما در تائید مواضع تجاوز گران نیست بلکه مهم آنست که این تائید برای حکومت و مردم افغانستان چه چیزی به ارمغان می آورد ؟
پاره ای از آگاهان بدین نظر اند که موضع عربستان سعودی در حالی مورد تائید حکومت افغانستان قرار گرفت که تا هنوز جز ضرر و زیان از سعودی ها به افغانستان نرسیده است. اگر از نقش منفی عربستان سعودی و مذهب وهابیت در کشورهای اسلامی صرف نظر شود که هر جای پای نهاده جز خشونت و درندگی و نفاق ورزی به بار نیاورده است، صرف نقش منفی و تخریبی عربستان سعودی در تحولات دودهه گذشته افغانستان مورد بررسی وتحلیل قرار گیرد به این دریافت خواهیم رسید که دست سعودی ها تا مرفق به خون مردم بی گناه افغانستان رنگین است.
عربستان سعودی در ایجاد طالبان نقش پررنگ داشته است. به روایت خانم بی نظیر بوتو نخست وزیر فقید پاکستان نقش پول های نفت عربستان در ایجاد طالبان پررنگ و برجسته است و با هیچ پرده ای نمی توان آن را پوشانید.
به رسمیت شناختن حکومت طالبان و لابی گری برای به رسمیت شناخته شدن حکومت منفور طالبان از جانب کشورهای جهان، نقش عربستان سعودی برجسته بوده است. عربستان سعودی در قتل شهروندان بامیان ، مزار شریف،شمالی پنجشیر،فاریاب و بسیاری از گوشه و کنار افغانستان که توسط طالبان انجام گرفته است دست داشته است .نقش عربستان در جنگ های میان گروهی کابل بسیار پررنگ و برجسته بوده وبر هیچ کس پوشیده نیست..بعد از سقوط حکومت طالبان و در چهارده سال گذشته، عربستان سعودی یکی از تمویل کننده های مهم طالبان و در نتیجه تداوم خشونت و درندگی بوده است.
با آن که عربستان سعودی هیچگاه از عملکرد گذشته خود نادم نبوده چگونه می توان موضع تجاوز کارانه آن حکومت را مورد تائید قرار داد؟ اگر از آنچه عربستان سعودی نسبت به مردم افغانستان انجام داده است چشم پوشی صورت گیرد و گمان برده شود که آن کشور کوچک ترین دخالتی نداشته است، با کدام چشم انداز می توان موضع عربستان سعودی را مورد تائید قرار داد و نسبت به آینده خوش بین بود؟
اگر شورای علمای کشور به این باور باشد که بر اساس تکلیف دینی خود عمل کرده اند باید بدانند این سخن هیچ گاه از سوی آگاهان وحتا مردم عوام افغانستان پذیرفتنی نیست، بلکه مردم باور دارند که حداقل انتظاراتی ازسعودی ها سبب شده است که شورای علمای کشور موضع سیاسی اتخاذ کنند وموضع یک کشور متجاوز را مورد تائید قرار دهند.واین موضع ناشی از منافعی است که گمان می برند با تائید موضع عربستان سعودی به آن دست می یابند.
برای آن که آینده را بتوان پیش بینی کرد کافی است که به عملکرد عوامل سعودی در چند هفته گذشته توجه شود. نزدیک به دوماه است که بیش ازسی نفر از افراد بی گناه توسط عوامل سعودی گرفتار آمده اند و هنوز از سرنوشت آنها هیچ خبری در دست نیست .
بیش از ده نفر در چند روز گذشته با بمب بگذاری های کنار جاده ای در غزنی کشته شدند. حمله در جلال آباد جان چندین نفر از هم وطنان ما را گرفت ،بیش از سی نفر از سربازان اردوی ملی در بدخشان ربوده شده اند که تنها جنازه ده نفر آنها یافت شده است، حمله به دادستانی مزار شریف بیش از شصت نفر از هم وطنان ما کشته و زخمی شدند.
اگر به ریشه یابی این همه جنایت پرداخته شود بی گمان عزیمت گاه آن حاکمان سعودی و مذهب وهابیت است که بازوی حکومت سعودی است.
اگر شورای عالمای افغانستان این همه جنایت را به سعودی نسبت نمی دهند اما این واقعیت را نمی توانند کتمان کنند که مدارسی که به نام مدارس دینی شهرت یافته و در بیش از یک دهه گذشته تروریست ها را پرورده به افغانستان گسیل داشته اند همه در ظل و ذیل حکومت عربستان سعودی قرار داشته و توسط عوامل سعودی تمویل می شوند. بر این واقعیت ها ی تلخ و دردناک چگونه می توان چشم بسته موضع حکومتی را تائید کرد که در زندگی هیچ نام نیکی نداشته است.
کاش شورای علمای به جای تائید موضع تجاوزگرانه سعودی یک بار قامت بر می افراشتند وفتوای مضحک عالمان سعودی را مورد تحلیل قرار می داند ودامن دین واسلام را از این مضحکه ها و ملعبه می ستردند و به دنیا اعلام می کردند که دینی که محمد(ص) آورده است هرگز این گونه بدعت ها و آلودگی ها در دامن آن نمی نشیند! از هر منظر که به تائید علمای دین دیده شود به هیچ عنوان نمی توان تائید شورای علمای را معقول یافت و آن را توجیه کرد. امید که علمای دین جایگاه واقعی خود را بیابند و بدانند که وظیفه آنها توجیه گری موضع حکومت نیست، بلکه درس دین ورزی واخلاق مداری است که با توجیه گری های سیاسی فاصیله بسیار دارد..
پاکستان در خواست عربستان سعودی را به پارلمان آن کشور سپرد و بعد از بحث و بررسی ، پارلمان آن کشور جانب داری پاکستان از حکومت سعودی را مورد تائید قرار نداد. اما حکومت افغانستان، با جمع کردن شورای علما نیت باطنی خود را بر شورای علما تحمیل کرد و شورای سرتاسری علما با صدور بیانیه ای، موضع حکومت افغانستان را مورد تائید قرار داد و حکومت را ملزم ساخت که در دفاع از قبله مسلمان ها در کنار حاکمان سعودی قرار گیرد!
این بیانیه در حالی صادر می شود که هیچ دلیلی دال بر تجاوز گروه حوثی یمن بر عربستان سعودی وجود ندارد بلکه این عربستان سعودی و متحدان آن هستند که با تجاوزهای مکرر، زن، کودک ،پیرو جوان آن کشور را به کام مرگ می فرستند.
بنابر این تائید علمای دینی مبنی برقرار گرفتن درکنار عربستان سعودی، تائید موضع یک کشور متجاوز به خاک یک کشور اسلامی است. شورای علمای افغانستان با تائید خود نشان دادند که هنوز در حدی نیستند که هویت دینی خود را احراز کنند و نشان دهند که دین به انسانها می آموزد که در کنار مظلومان قرار گیرند نه در کنار ستم گران ومتجاوزان. علمای دین نشان دادند که هنوز از درک و دید وسیع و واقع بینانه، وسعت نظر و بی طرفی برخوردار نبوده اند. و بحران های کنونی دنیا را نمی توانند تحلیل و ژرف کاوی کنند.
هم چنان شورای علمای دینی نشان دادند تا رسیدن به بلوغ سیاسی و درک لایه های مهم بحران ها کنونی دنیا فاصله زیاد دارند و کژتابی های سیاست جهان را هرگز درک نکرده و با چشم بسته به تائید موضع حکومت اشرف غنی پرداخته اند. گرچه تائید ویا رد شورای علمای کشور هیچ تاثیری در سرنوشت جنگ و تجاوز عربستان سعودی نه خواهد گذاشت اما این واقعیت را آشکار کرد که هنوز شورای علمای کشور فاقد توان ودرک راهبردی از بحران های کنونی جهانست.
دوم این که شورای علما با تائید موضع اشرف غنی، اتوریته و جایگاه خود را درنزد افکارعمومی به شدت فرو کاسته اند و این درک به وجود آمده که نباید به شورای علما اعتماد کرد وموضع گیر ی آنهارا به حساب دین ودیانت گذاشت .
اگر شورای علما به این درک رسیده بودند و بر این حقیقت آشکار پی می بردند که اشرف غنی با ابزار قرار دادن آنها از جایگاه و شخصیت معنوی عالمان دینی فرو می کاهد و به سطح یک عمله حکومت تنزل می دهد هیچ گاه به تائید موضع حکومت نمی پرداختند .
به هر حال آنچه این فرایند را پرسش بر انگیز می سازد تنها نقش منفی شورای علما در تائید مواضع تجاوز گران نیست بلکه مهم آنست که این تائید برای حکومت و مردم افغانستان چه چیزی به ارمغان می آورد ؟
پاره ای از آگاهان بدین نظر اند که موضع عربستان سعودی در حالی مورد تائید حکومت افغانستان قرار گرفت که تا هنوز جز ضرر و زیان از سعودی ها به افغانستان نرسیده است. اگر از نقش منفی عربستان سعودی و مذهب وهابیت در کشورهای اسلامی صرف نظر شود که هر جای پای نهاده جز خشونت و درندگی و نفاق ورزی به بار نیاورده است، صرف نقش منفی و تخریبی عربستان سعودی در تحولات دودهه گذشته افغانستان مورد بررسی وتحلیل قرار گیرد به این دریافت خواهیم رسید که دست سعودی ها تا مرفق به خون مردم بی گناه افغانستان رنگین است.
عربستان سعودی در ایجاد طالبان نقش پررنگ داشته است. به روایت خانم بی نظیر بوتو نخست وزیر فقید پاکستان نقش پول های نفت عربستان در ایجاد طالبان پررنگ و برجسته است و با هیچ پرده ای نمی توان آن را پوشانید.
به رسمیت شناختن حکومت طالبان و لابی گری برای به رسمیت شناخته شدن حکومت منفور طالبان از جانب کشورهای جهان، نقش عربستان سعودی برجسته بوده است. عربستان سعودی در قتل شهروندان بامیان ، مزار شریف،شمالی پنجشیر،فاریاب و بسیاری از گوشه و کنار افغانستان که توسط طالبان انجام گرفته است دست داشته است .نقش عربستان در جنگ های میان گروهی کابل بسیار پررنگ و برجسته بوده وبر هیچ کس پوشیده نیست..بعد از سقوط حکومت طالبان و در چهارده سال گذشته، عربستان سعودی یکی از تمویل کننده های مهم طالبان و در نتیجه تداوم خشونت و درندگی بوده است.
با آن که عربستان سعودی هیچگاه از عملکرد گذشته خود نادم نبوده چگونه می توان موضع تجاوز کارانه آن حکومت را مورد تائید قرار داد؟ اگر از آنچه عربستان سعودی نسبت به مردم افغانستان انجام داده است چشم پوشی صورت گیرد و گمان برده شود که آن کشور کوچک ترین دخالتی نداشته است، با کدام چشم انداز می توان موضع عربستان سعودی را مورد تائید قرار داد و نسبت به آینده خوش بین بود؟
اگر شورای علمای کشور به این باور باشد که بر اساس تکلیف دینی خود عمل کرده اند باید بدانند این سخن هیچ گاه از سوی آگاهان وحتا مردم عوام افغانستان پذیرفتنی نیست، بلکه مردم باور دارند که حداقل انتظاراتی ازسعودی ها سبب شده است که شورای علمای کشور موضع سیاسی اتخاذ کنند وموضع یک کشور متجاوز را مورد تائید قرار دهند.واین موضع ناشی از منافعی است که گمان می برند با تائید موضع عربستان سعودی به آن دست می یابند.
برای آن که آینده را بتوان پیش بینی کرد کافی است که به عملکرد عوامل سعودی در چند هفته گذشته توجه شود. نزدیک به دوماه است که بیش ازسی نفر از افراد بی گناه توسط عوامل سعودی گرفتار آمده اند و هنوز از سرنوشت آنها هیچ خبری در دست نیست .
بیش از ده نفر در چند روز گذشته با بمب بگذاری های کنار جاده ای در غزنی کشته شدند. حمله در جلال آباد جان چندین نفر از هم وطنان ما را گرفت ،بیش از سی نفر از سربازان اردوی ملی در بدخشان ربوده شده اند که تنها جنازه ده نفر آنها یافت شده است، حمله به دادستانی مزار شریف بیش از شصت نفر از هم وطنان ما کشته و زخمی شدند.
اگر به ریشه یابی این همه جنایت پرداخته شود بی گمان عزیمت گاه آن حاکمان سعودی و مذهب وهابیت است که بازوی حکومت سعودی است.
اگر شورای عالمای افغانستان این همه جنایت را به سعودی نسبت نمی دهند اما این واقعیت را نمی توانند کتمان کنند که مدارسی که به نام مدارس دینی شهرت یافته و در بیش از یک دهه گذشته تروریست ها را پرورده به افغانستان گسیل داشته اند همه در ظل و ذیل حکومت عربستان سعودی قرار داشته و توسط عوامل سعودی تمویل می شوند. بر این واقعیت ها ی تلخ و دردناک چگونه می توان چشم بسته موضع حکومتی را تائید کرد که در زندگی هیچ نام نیکی نداشته است.
کاش شورای علمای به جای تائید موضع تجاوزگرانه سعودی یک بار قامت بر می افراشتند وفتوای مضحک عالمان سعودی را مورد تحلیل قرار می داند ودامن دین واسلام را از این مضحکه ها و ملعبه می ستردند و به دنیا اعلام می کردند که دینی که محمد(ص) آورده است هرگز این گونه بدعت ها و آلودگی ها در دامن آن نمی نشیند! از هر منظر که به تائید علمای دین دیده شود به هیچ عنوان نمی توان تائید شورای علمای را معقول یافت و آن را توجیه کرد. امید که علمای دین جایگاه واقعی خود را بیابند و بدانند که وظیفه آنها توجیه گری موضع حکومت نیست، بلکه درس دین ورزی واخلاق مداری است که با توجیه گری های سیاسی فاصیله بسیار دارد..
مولف : سید مظفر دره صوفی