تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۱ حوت ۱۳۹۳ ساعت ۲۰:۱۶
کد مطلب : 107826
باز هم کمک و باز هم نگرانی از مصرف و توزیع آن!
این بار نوبت مردم برخی از نواحی پنجشیر است که دچار خشم طبیعت شده و سیلی از برفکوچ های ویرانگر بر سر جان و مال آنان فرو بریزد. چنانچه می دانیم وقوع حادثه های طبیعی، طبیعی است و این حوادث در هر نقطه ای از جهان و در هر زمانی ممکن است گریبان هر ملت و کشوری را بگیرد و در اصل واقع شدن آنها نیز هیچ دولت و کشور و مردمی، تقصیر ندارد.

بسیاری از حادثه های متنوع و گوناگون، ارتباط تنگاتنگی با موقعیت جغرافیایی بسیاری از کشورها دارد؛ به گونه ای که با توجه به این موقعیت ها، گریز و گذیری از وقوع گاهاً سنگین و ویرانگر و مرگبار این گونه بلایای طبیعی وجود ندارد.

نکته ای که وجود دارد صرف نظر از موقعیت های جغرافیایی کشورها و تفاوت طبیعی آنان با یکدیگر، فرق و تفاوت آنها در پیشرفت و پسرفت نیز مورد بحث و توجه می تواند واقع شود؛ به عنوان مثال؛ سیل و یا برفکوچی که در کشوری مانند امریکا و یا اروپا و یا کشورهای شبیه آنها ممکن است به وقوع بپیوندد، با وقوع سیل و برفکوچ و مانند آن که هر از گاه در کشوری مانند افغانستان واقع می شود، از زمین تا آسمان با هم تفاوت دارد.

کشورهای پیشرفته از منظر اقتصادی و صنعتی، اگر دولتمردانی دارند که خوی استعماری و توسعه طلبی آنان ملت و کشورهای ضعیف از نگاه اقتصادی و صنعتی را به ستوه آورده و زندگی را در کام آنها سخت و طاقت فرسا کرده است؛ اما از بعد دیگر و در مواجهه با مردم و ملت خود شان، می توان گفت آدمهای کوشا و دلسوزی هستند و لااقل تا کنون ثابت کرده اند که با هر آن گزینه و پیش آمدی که به تهدید مردم و کشور شان انجامیده، شدیداً مبارزه کرده و در هر حال و با استفاده از هر وسیله مشروع و نامشروعی، سلامت و رفاه مردمان سرزمینهای خویش را تامین کرده اند.

لذا و با همین رویکرد ولو ظاهری سعی کرده اند تا در هر اوضاع و شرایطی به ملتهای خویش خدمت کنند و حتی الامکان آنان را از خطرات و آفات و بلایای طبیعی، حفظ و مراقبت کنند. به عنوان نمونه به کشور پیشرفته و آسیایی جاپان می توان اشاره کرد. در این کشور به دلیل آنکه یک سرزمین زلزله خیز می باشد، مردم آن از سوی دولت ملزم شده اند تا ساختمانهای نسبتاً بلند را بر اساس موقعیت خاص جاپان، استوار و مقاوم در برابر حادثه طبیعی ای چون زلزله و امثال آن از سونامی های خطرناک و ویرانگر، ساخته و بالا ببرند.

امریکا و اروپا و در مجموع تمامی کشورهای توسعه یافته و به ظاهر متمدن، به هیچ یک از اتباع خویش اجازه ساخت و ساز در معرض سیلابها، برفکوچ ها و سایر بلایای طبیعی را نمی دهند و در صورت تخلف نیز با سلاح قانون به جنگ آنها رفته و مجابشان می کنند.

با تمام این پیشگیری های عقل پسند، حوادث طبیعی حتی در آن کشورها نیز به کسی رحم نمی کند و هر از گاهی دامن برخی نواحی و ساکنان آنها را می گیرد و تفاوت عمده میان دولتمردان ما و مقامات دولتی کشورهای مدرن و مترقی نیز در همین گونه موارد برجسته می شود. در آن ممالک اگر تعدادی به دلیل وقوع حوادث طبیعی متضرر شوند، دولت، برق آسا به کمک آنان شتافته و شرکتهای بیمه دولتی و خصوصی تا آخرین وجه نقدی، خساره آنان را می پردازند و اگر احیاناً کمکی نیز از کشورهای دیگر بدست شان برسد، آن کمکها تمام و کمال خرج آسیب دیدگان شده و به قول معروف حق به حق دار می رسد.

اما این روی سکه و در کشوری مانند افغانستان، این کمکها به دست چه کسانی افتاده و در کجاها به مصرف می رسند، خود جای پرسش و نیز نگرانی دارد. مردم افغانستان به خاطر دارند حادثه دهشتناک و ویرانگر رانش زمین در بدخشان را و نیز به خوبی یاد میاورند سیل کمکهای داخلی و خارجی را که با هدف دستگیری از مردم محروم و آسیب دیده ارگون بدخشان و جاهای دیگر، به افغانستان سرازیر شد.

به اعتراف بسیاری از رسانه ها و نیز برخی از مقامات حکومت وقت، حجم کمکها به مردم بدخشان در حدی بود که اگر به گونه شفاف و صادقانه به دست مستحقان آن در ارگون و جاهای دیگر می رسید، به طور حتم و یقین تغییر مشهود و ملموسی در اقتصاد مردم محروم ارگون و مناطق دیگری از بدخشان رونما می گردید.

اما طبق چشم دید بسیاری شاهدان، نه تنها کوچک ترین تغییر مثبت در اقتصاد و زندگی مردم بدخشان دیده نمی شود که این مردم علاوه بر آنکه از کمکهای داخلی و خارجی محروم مانده اند، و نیز خود بر بستری می خوابند که دور تا دور آن را لعل و یاقوت در بر گرفته است؛ در حال حاضر در اوج فقر و تنگدستی طاقت فرسا، روزگار می گذرانند!.

حادثه برفکوچ و اما اینبار در پنجشیر و برخی از مناطق بامیان و بدخشان و...، یکبار دیگر دلسوزان این ملت محروم را آشفته و نگران کرده است. چنانچه در خبرها می شنویم این نوبت نیز وجدانهای بیدار و سیاست پیشگان هوشیار داخلی و خارجی ولو با هر انگیزه و نیتی؛ انسانی و یا سیاسی، پا پیش گذاشته اند و سیل کمکها را روانه افغانستان کرده و می کنند.

مردم و دلسوزان آنها به واقع نگرانند که سرنوشت این کمکها چه خواهد بود؛ آیا این کمکها نیز مانند دفعه پیش جیبهای حریص و بی رحمی را نشانه گرفته اند که مدتی است چونان زالوهای خون آشام گلوی این ملت فقیر را می فشارند و از هر فرصتی برای زمینگیر کردن این مردم بی نوا بهره می جویند تا جیبهای جهنم گونه شان را پر تر و شکم مردم را خالی تر کنند؟!

یا آنکه حکومت وحدت ملی، این نوبت کمی هم بفکر ملت شده و برنامه ای می ریزد تا لقمه های کمکی از دهنهای اژدهاهای هفت سر گرفته شده و به شکمهای خالی مستحق در پنجشیر و جاهای دیگر برسد.
مولف : سیدفاضل محجوب
https://avapress.net/vdcb5zb80rhbgwp.uiur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما