سرگئی لاوروف؛ وزیر خارجه روسیه، کشورهای غربی را متهم کرده است که با وضع تحریم علیه روسیه به دنبال تغییر رژیم آن کشور هستند.
کشورهای غربی روسیه را به دامن زدن به ناآرامیهای اوکراین متهم میکنند و به همین بهانه، تحریمهایی را علیه آن کشور تصویب و اعمال کردهاند.
روز پنجشنبه گذشته ولادیمیر پوتین؛ رئیسجمهور روسیه نیز گفت که آن کشور باید در مقابل یک "انقلاب رنگی" از خود محافظت کند.
روسیه هرگونه حمایت از جداییطلبان اوکراین را تکذیب میکند؛ ولی ناتو به تازگی اعلام کرد که شواهدی انکارناپذیر از اعزام نیروها و تسلیحات روسی به شرق اوکراین در اختیار دارد.
نخستین دور تحریمهای کشورهای غربی، در پی انضمام کریمه به روسیه نزدیک به هشت ماه پیش اعمال شد و از آن زمان تاکنون، محدودیتهای بیشتری علیه مقامات ارشد روسی، شرکتها، بانکها و صنعت نفت روسیه در نظر گرفته شدهاست.
لاوروف گفت که به نظر او کشورهای غربی "روشن کردهاند که نمیخواهند روسیه را به سمت تغییر خط مشیهایش پیش ببرند؛ بلکه میخواهند از تغییر رژیم آن مطمئن شوند."
انتظار می رود سخنان تازه وزیر امور خارجه روسیه، تنش این ابرقدرت در حال احیا و بازگشت به عرصه رقابت های استراتژیک جهان با غرب و به ویژه امریکا را وارد فاز تازه ای کند.
لاوروف که در یک اندیشکده روسی در مسکو سخن می گفت با اذعان به اینکه تنش میان روسیه و غرب پیش از بحران اوکراین آغاز شده بود، چندین بار تاکید کرد که روسیه نمی خواهد روابط خود را با اروپا به کلی قطع کند؛ اما در این شکی نیست که این روابط دیگر مانند گذشته نخواهد بود.
صاحب نظران می گویند این شاه کلید تنش های جاری میان غرب و مسکو است. امریکا و اروپا نمی توانند یک روسیه مدعی را تحمل کنند.
روسیه می گوید از این پس می خواهد با غرب و امریکا به مثابه شرکای مساوی و در یک سطح رابطه داشته باشد و امر و نهی غرب، دیگر برای روس ها قابل تبعیت و تعهد نیست.
این به معنای آن است که امریکا دیگر از نظر روسیه، یک ابرقدرت بلامنازع نیست که به صورت یکجانبه فرمان بدهد و روسیه نیز مانند همه دیگر کشورهای جهان از این فرمان ها فرمانبری و تبعیت کند.
روسیه می گوید ما هم قدرت داریم و به همین دلیل در عرصه بین المللی، در برابر حرف های دیگران به ویژه امریکا و اروپا حرف داریم.
امریکا اما چون هنوز تصور می کند ابرقدرت بلامنازع جهان است، نمی تواند یک مدعی دیگر را که در پی داشتن سهم و نقش موازی با ایالات متحده است تحمل کند.
جنگ اصلی روسیه و غرب از اینجا ناشی می شود.
امریکا برای حفظ عنوان ابرقدرت بودن می جنگد؛ اما روسیه می گوید این خواب و خیال، دیگر منقضی شده و جهان امروز متفاوت از گذشته است.
در این زمینه، در همین سخنان اخیر وزیر امور خارجه روسیه، تعبیر مهمی استفاده شد. او گفت که امریکا به رغم آنکه چنین تصوری دارد؛ اما فراموش کرده است که منابع و مهارت رهبری جهان را از دست داده و این قدرت اکنون در حال افول است.
وقتی روس ها عقیده دارند که قدرت جهانی امریکا در حال افول است، مفهوم دیگر این تعبیر این است که قدرت جهانی دیگری با محوریت روسیه در حال ظهور است.
کارشناسان می گویند که یکی از نشانه های مهم رخنه در قدرت انحصاری و بلامنازع امریکا در ابعاد بین المللی، شکاف در میان کشورهایی است که امریکا با پشتگرمی آنها خود را ابرقدرت می نامید و در واقع بخشی مهم از قدرت خود را مرهون تبعیت بی چون و چرای این کشورها از نقشه ها و سیاست های خود بود.
این همخوانی و تبعیت بی قید و شرط دیگر وجود ندارد. در همین بحران اوکراین نیز انتظار می رفت اروپا تمام قد، پشت سر امریکا حرکت کند و به صورت یکپارچه علیه روسیه بایستد؛ اما این اتفاق نیفتاد.
اینکه علی رغم پیشروی های روسیه در اوکراین، تحریم های غرب و اتحادیه اروپا علیه آن کشور بسیار محدود باقی مانده است، این نشان از آن دارد که همه کشورهای اروپایی نمی توانند در برابر روسیه ای قد علم کنند که بخش عظیمی از انرژی مورد نیاز قاره سبز را تامین می کند و مهم تر از آن، دولتی دارد که دیگر نمی خواهد به روسیه پس از جنگ سرد برگردد.
لاوروف نیز در سخنرانی اخیر خود به این موضوع اشاره کرد و گفت که همه اروپایی ها علیه روسیه نیستند و روسیه نیز نمی خواهد با قطع رابطه با اروپا به پای خود شلیک کند.
با اینهمه جنگ روسیه و امریکا سرآغاز افول یک ابرقدرت و درد زایمان طلوع و تولد ابرقدرتی تازه است.
کشورهای غربی روسیه را به دامن زدن به ناآرامیهای اوکراین متهم میکنند و به همین بهانه، تحریمهایی را علیه آن کشور تصویب و اعمال کردهاند.
روز پنجشنبه گذشته ولادیمیر پوتین؛ رئیسجمهور روسیه نیز گفت که آن کشور باید در مقابل یک "انقلاب رنگی" از خود محافظت کند.
روسیه هرگونه حمایت از جداییطلبان اوکراین را تکذیب میکند؛ ولی ناتو به تازگی اعلام کرد که شواهدی انکارناپذیر از اعزام نیروها و تسلیحات روسی به شرق اوکراین در اختیار دارد.
نخستین دور تحریمهای کشورهای غربی، در پی انضمام کریمه به روسیه نزدیک به هشت ماه پیش اعمال شد و از آن زمان تاکنون، محدودیتهای بیشتری علیه مقامات ارشد روسی، شرکتها، بانکها و صنعت نفت روسیه در نظر گرفته شدهاست.
لاوروف گفت که به نظر او کشورهای غربی "روشن کردهاند که نمیخواهند روسیه را به سمت تغییر خط مشیهایش پیش ببرند؛ بلکه میخواهند از تغییر رژیم آن مطمئن شوند."
انتظار می رود سخنان تازه وزیر امور خارجه روسیه، تنش این ابرقدرت در حال احیا و بازگشت به عرصه رقابت های استراتژیک جهان با غرب و به ویژه امریکا را وارد فاز تازه ای کند.
لاوروف که در یک اندیشکده روسی در مسکو سخن می گفت با اذعان به اینکه تنش میان روسیه و غرب پیش از بحران اوکراین آغاز شده بود، چندین بار تاکید کرد که روسیه نمی خواهد روابط خود را با اروپا به کلی قطع کند؛ اما در این شکی نیست که این روابط دیگر مانند گذشته نخواهد بود.
صاحب نظران می گویند این شاه کلید تنش های جاری میان غرب و مسکو است. امریکا و اروپا نمی توانند یک روسیه مدعی را تحمل کنند.
روسیه می گوید از این پس می خواهد با غرب و امریکا به مثابه شرکای مساوی و در یک سطح رابطه داشته باشد و امر و نهی غرب، دیگر برای روس ها قابل تبعیت و تعهد نیست.
این به معنای آن است که امریکا دیگر از نظر روسیه، یک ابرقدرت بلامنازع نیست که به صورت یکجانبه فرمان بدهد و روسیه نیز مانند همه دیگر کشورهای جهان از این فرمان ها فرمانبری و تبعیت کند.
روسیه می گوید ما هم قدرت داریم و به همین دلیل در عرصه بین المللی، در برابر حرف های دیگران به ویژه امریکا و اروپا حرف داریم.
امریکا اما چون هنوز تصور می کند ابرقدرت بلامنازع جهان است، نمی تواند یک مدعی دیگر را که در پی داشتن سهم و نقش موازی با ایالات متحده است تحمل کند.
جنگ اصلی روسیه و غرب از اینجا ناشی می شود.
امریکا برای حفظ عنوان ابرقدرت بودن می جنگد؛ اما روسیه می گوید این خواب و خیال، دیگر منقضی شده و جهان امروز متفاوت از گذشته است.
در این زمینه، در همین سخنان اخیر وزیر امور خارجه روسیه، تعبیر مهمی استفاده شد. او گفت که امریکا به رغم آنکه چنین تصوری دارد؛ اما فراموش کرده است که منابع و مهارت رهبری جهان را از دست داده و این قدرت اکنون در حال افول است.
وقتی روس ها عقیده دارند که قدرت جهانی امریکا در حال افول است، مفهوم دیگر این تعبیر این است که قدرت جهانی دیگری با محوریت روسیه در حال ظهور است.
کارشناسان می گویند که یکی از نشانه های مهم رخنه در قدرت انحصاری و بلامنازع امریکا در ابعاد بین المللی، شکاف در میان کشورهایی است که امریکا با پشتگرمی آنها خود را ابرقدرت می نامید و در واقع بخشی مهم از قدرت خود را مرهون تبعیت بی چون و چرای این کشورها از نقشه ها و سیاست های خود بود.
این همخوانی و تبعیت بی قید و شرط دیگر وجود ندارد. در همین بحران اوکراین نیز انتظار می رفت اروپا تمام قد، پشت سر امریکا حرکت کند و به صورت یکپارچه علیه روسیه بایستد؛ اما این اتفاق نیفتاد.
اینکه علی رغم پیشروی های روسیه در اوکراین، تحریم های غرب و اتحادیه اروپا علیه آن کشور بسیار محدود باقی مانده است، این نشان از آن دارد که همه کشورهای اروپایی نمی توانند در برابر روسیه ای قد علم کنند که بخش عظیمی از انرژی مورد نیاز قاره سبز را تامین می کند و مهم تر از آن، دولتی دارد که دیگر نمی خواهد به روسیه پس از جنگ سرد برگردد.
لاوروف نیز در سخنرانی اخیر خود به این موضوع اشاره کرد و گفت که همه اروپایی ها علیه روسیه نیستند و روسیه نیز نمی خواهد با قطع رابطه با اروپا به پای خود شلیک کند.
با اینهمه جنگ روسیه و امریکا سرآغاز افول یک ابرقدرت و درد زایمان طلوع و تولد ابرقدرتی تازه است.