روزیکشنبه 27 میزان مصادف است با روز 24 ذیحجه و دراین روز قرار بود مباهله پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) با مسیحیان نجرانی برگزار شود.
برای اینکه اهمیت اعمال مستحبی این روز روشن شود لازم می بینیم اول معنای لغوی و اصطلاحی مباهله را تبیین کنیم و بعد داستان مباهله را بیاوریم تا عزیزانی که احیانا فراموش کرده اند به یاد آورند و سپس اعمال مستحبی را متذکر می شویم و اگر حال دعا پیداکردید که انشالله می کنید همکاران تان در
خبرگزاری صدای افغان(آوا) را ازدعای خیرتان فراموش نفرمایید:
معنای لغوی این کلمه مباهله:
مباهله از ریشه "بهل" و بر وزن "مُفاعِلَة" است. این کلمه از نظر لغت سه معنا دارد:
1- رها نمودن و به خود وا گذاشتن؛
2- دعایى که همراه با تضرع و اصرار باشد؛
3- کم بودن آب.
اما معناى اصطلاحى آن:
زمانى که دو یا چند نفر بر سر مسئلهاى اختلاف نظر داشته باشند و هیچ کدام حاضر نباشند نظریه طرف مقابل را بپذیرند، در یک جا جمع مىشوند و به درگاه خداوند تضرع مىکنند و از خداوند مىخواهند که آن کس را که بر باطل است رسوا نموده و مورد لعن و مجازات خویش قرار دهد.
با توجه به معناى اصطلاحى مباهله، ماده اصلى مباهله هم مى تواند «بهل» به معناى "رها نمودن و به خود واگذاشتن باشد" و هم «بهل» به معناى "دعاى همراه با اصرار و تضرع"؛ زیرا در مباهله هر یک از طرفین براى طرف مقابل خویش درخواست لعن مى کند و لعنت خدا چیزى غیر از به خود وا گذاشتن و محرومیت از رحمت خدا نیست.
از این جهت، مباهله با معناى اول سازگار است و از آن جهت که مباهله دعایى معمولى نیست، بلکه همراه باتضرع و اصرار است، با معنى دوم هماهنگ است.
منبع: وبسایت تبیان
اما جریان مباهله پیامبربزرگ اسلام با مسیحیان نجران
” نجران” بخش با صفایی با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزی حجاز و یمن قرار گرفته است. در آغاز طلوع اسلام، این نقطه تنها منطقه مسیحی نشین حجاز بود.
پیامبراسلام(ص) در سال های اول رسالت خود، با سران کشورهای جهان مکاتبه کرد و بدین وسیله آنها را به دین مبین اسلام دعوت نمود. در این بین نامه ای نیز به اسقف نجران نوشت و طی آن مسیحیان نجران را به آئین اسلام دعوت نمود.
« به نام خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب. این نامه ای است از محمد پیامبرخدا به اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را حمد و ستایش می کنم و شما را از پرستش بندگان، به پرستش خدا دعوت می نمایم. شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند وارد آیید، اگر دعوت مرا نپذیرفتید(لااقل) باید به حکومت اسلامی مالیات(جزیه) بپردازید و در غیر این صورت به شما اعلام خطر می شود.»
نمایندگان پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله وسلم)، نامه ایشان را به اسقف مسیحیان نجران رساندند. وی پس از خواندن نامه، شورایی مرکب از شخصیت های مذهبی و غیرمذهبی تشکیل داد که وارد مدینه شوند و از نزدیک با پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)، دیدار کنند و دلایل نبوت ایشان را مورد بررسی قرار دهند.
دیدار نمایندگان نجران با پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلم)
نمایندگان نجران پس از دیدار با پیامبر بزرگواراسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) با ایشان به مباحثه و تبادل نظرات و افکار پرداختند و در مورد حضرت مسیح و حضرت مریم و خدا به گفتگو نشستند، که در نهایت آنان به پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) گفتند: گفتگوهای شما ما را قانع نمی کند. در این هنگام حضرت جبرئیل نازل گردید، و آیه مباهله را آورد و پیامبر را مأمور کرد تا با کسانی که با او مجادله می کنند و حق را نمی پذیرند به مباهله برخیزد.
فرمان الهی از این قرار بود:” فمن حاجک فیه من بعد ما جاء ک من العلم فقل تعالوا ندع ابناء نا و ابناء کم و نساء نا و نساء کم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه الله علی الکاذبین.”( آل عمران/61)
هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده،(باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»
نمایندگان نجران از پیامبر وقت خواستند و قرار شد فردای آن روز به مباهله بروند.
رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) با چه کسانی به مباهله می رود؟
وقت مباهله فرا رسید. قبلاً پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)و نمایندگان نجران، توافق کرده بودند که مراسم مباهله در نقطه ای خارج از شهر مدینه، در دامنه صحرا انجام بگیرد.
اسقف مسیحی به نمایندگان نجران گفته بود در مراسم مباهله نگاه کنید، اگر محمد با فرزندان و خانواده اش برای مباهله آمد، از مباهله با او بترسید و اگر با یارانش آمد با او مباهله کنید، زیرا چیزی در بساط ندارد. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله وسلم)به همراه حضرت علی، امام حسن و امام حسین و حضرت فاطمه علیهم السلام به سمت صحرا رفت.
از آن سو نمایندگان نجران در حالی که اسقف آنها پیشاپیش حرکت می کرد به محل رسیدند. وقتی پیامبر را دیدند، از همراهان ایشان پرسیدند، که به او گفتند: این پسرعمو و داماد او و محبوبترین خلق خدا نزد او است و این دو پسر، فرزندان دختر او از علی علیه السلام هستند و آن بانوی جوان، دخترش فاطمه علیها السلام است که عزیزترین مردم نزد او، و نزدیک ترین افراد به قلب او است. به اسقف گفته شد که برای مباهله قدم پیش گذار.
اسقف گفت: نه، من مردی را می بینم که نسبت به مباهله با کمال جرأت اقدام می کند و می ترسم راستگو باشد.
من چهره هایی را می بینم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه الهی بخواهند که بزرگترین کوهها را از جای برکند، فوراً اینطور خواهد شد. بنابراین، هرگز صحیح نیست ما با این افراد مباهله نماییم. زیرا بعید نیست که همه ما نابود شویم، و ممکن است دامنه عذاب گسترش پیدا کند، و همه مسیحیان جهان را بگیرد و در روی زمین حتی یک مسیحی باقی نماند.
نمایندگان نجران وقتی که دیدند پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) نزدیکان و عزیزان خود را برای مباهله به همراه آورده است، دریافتند که رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم)به دعوت و دعای خود اعتقاد راسخ دارد، والا یک فرد مردد، عزیزان خود را در معرض بلای آسمانی و عذاب الهی قرار نمی دهد.
انصراف از مباهله
هیات نمایندگی نجران با دیدن وضع یاد شده، وارد شور شده و به اتفاق آراء تصویب کردند که هرگز وارد مباهله نشوند، آنان حاضر شدند که هر سال مبلغی به عنوان “جزیه” ( مالیات سالانه) بپردازند و در برابر آن، حکومت اسلامی از جان و مال آنان دفاع کند. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله وسلم)نیز رضایت خود را اعلام نمود و قضیه مباهله به اتمام رسید.
سپس پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله وسلم)فرمود: عذاب، سایه شوم خود را بر سر نمایندگان مردم نجران گسترده بود و اگر از در ملاعنه و مباهله وارد می شدند، صورت انسانی خود را از دست داده، و در آتشی که در بیابان برافروخته می شد، می سوختند و دامنه عذاب به سرزمین نجران نیز کشیده می شد.
عظمت حضرت زهرا علیهاالسلام
درعربستان پیش از اسلام، زن هیچ جایگاهی نداشت. زن به عنوان کنیزی که در خدمت مرد قرار می گرفت تا کارهای خانه اش را انجام دهد، ایفای وظیفه می نمود.
او در مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و غیره حق دخالت و اظهارنظر نداشت. در چنین شرایطی بود که اسلام ظهور نمود، دیگر به جنس انسان اهمیتی نمی داد بلکه انسانیت وی حائز اهمیت بود. زنان صاحب حق و حقوقی شدند و دیگر کمتر مورد ظلم قرار می گرفتند. در چنین شرایطی که دختران زنده به گور می شدند و برای زنان در جامعه هیچ شخصیتی قائل نبودند. حضرت زهرا علیهاالسلام پا به عرصه هستی نهاد و همگان از کارهای پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)نسبت به ایشان تعجب می نمودند. پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) با آن مقام مادی و معنوی، خم شده و دستان دختر خود را می بوسید و به او احترام ویژه می گذاشت. البته خیلی ها به اشتباه تصور می کنند که ارزش حضرت به خاطر این بوده است که ایشان دختر نبوت، همسر ولایت و مادر امامت بوده اند. حال آنکه باید در نظر داشت که ایشان شایستگی و ارزش آن را داشته که در این مسندها جای گرفته است.
با بررسی تاریخ روز مباهله پی می بریم که خود حضرت زهرا(سلام الله علیها) آن قابلیت را داشته و از مقام والای معنوی برخوردار بودند که به همراه پیامبر(ص) به مباهله می روند. چرا که در درگاه الهی قرب داشته و دعا یا نفرین ایشان به استجابت می رسید.
مباهله با مسیحیان نجران کار ساده ای نبود که با هر زن و مرد عادی بتوان آن را به اجرا درآورد بلکه افراد شرکت کننده در مباهله باید به درجه ای از حق و یقین رسیده باشند که خدای متعادل درخواست آنان را پاسخ گوید.
این که حضرت صدیقه طاهره (علیهاالسلام) در مراسم مباهله شرکت داشته، حاکی از عظمت شخصیت ایشان می باشد.
سند آیه مباهله
غالب مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنن تصریح کرده اند که آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) نازل شده است و پیامبر تنها کسانی را که همراه خود به میعادگاه برد فرزندانش حسن و حسین و دخترش فاطمه و علی علیهم السلام بودند.
برخی از مفسران اهل تسنن که در اقلیت هستند، کوشیده اند که ورود احادیث واقعه ی روز مباهله را در این زمینه که در عظمت اهل بیت علیهم السلام بوده است، انکار نمایند. ولی با مراجعه به مسانید و منابع اهل تسنن دیده می شود که بسیاری از آنان احادیثی ذکر نموده اند بنابر این نظر که قضیه تاریخی مباهله مربوط به پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله وسلم)، حضرت علی، حسنین و حضرت زهرا (علیهم السلام) می باشد.
برای اثبات این حرف، برخی از روایات آنان را در این باب با ذکر مدارک ذکر می نماییم.
” قاضی نورالله شوشتری” در جلد سوم از کتاب نفیس” احقاق الحق” طبع جدید صحفه 46 چنین می گوید: ” مفسران در این مسئله اتفاق نظر دارند که ” ابناء نا” در آیه فوق اشاره به حسن و حسین (علیهماالسلام) و ” نساء نا” اشاره به فاطمه (علیهاالسلام) و” انفسنا” اشاره به علی (علیه السلام) است.
سپس- در پاورقی کتاب مزبور- در حدود شصت نفر از بزرگان اهل سنت ذکر شده اند که تصریح نموده اند آیه مباهله درباره اهل بیت (علیهم السلام) نازل شده است و نام آنها و مشخصات کتب آنها را از صفحه 46 تا 76 مشروحاً آورده است.
از جمله شخصیتهای سرشناسی که این مطلب از آنها نقل شده افراد زیر هستند:
1. ” مسلم بن حجاج نیشابوری” صاحب ” صحیح” معروف که از کتب شش گانه مورد اعتماد اهل سنت است. در جلد 7 صفحه 120.
2. ” احمد بن حنبل” در کتاب ” مسند” جلد1، صفحه 185.
3. ” طبری” در تفسیر معروفش در ذیل همین آیه، جلد سوم، صفحه 192.
4. ” حاکم” در کتاب ” مستدرک” جلد سوم، صفحه 150.
5. ” حافظ ابونعیم اصفهانی” در کتاب ” دلائل النبوه” صفحه 297.
6. ” واحدی نیشابوری” در کتاب” اسباب النزول”، صفحه 74.
7. ” فخر رازی” در تفسیر معروفش، جلد8، صفحه85.
8. ” ابن اثیر” در کتاب ” جامع الاصول”، جلد 9، صفحه 470.
9. ” ابن جوزی” در ” تذکره الخواص” صفحه 17.
10. ” طنطاوی” مفسر معروف در تفسیر” الجواهر” جلد دوم، صفحه 120.
11. ” زمخشری” در تفسیر” کشاف” جلد1، صفحه 193.
منابع روایی:
1- فروغ ابدیت، جعفر سبحانی.
2- تفسیر نمونه، ذیل آیه مبارکه.
منبع:
خبرگزاری صدای افغان(آوا) به نقل از پایگاه اطلاع رسانی کمال مهر
و اما اعمال مستحبی روز مباهله
روز بيست و چهارم بنابر اَشْهر روزى است كه مُباهَلَه كرد رسول خدا صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله با نصاراى نجران و پيش از آنكه خواست مُباهله كند عبا بر دُوش مبارك گرفت و حضرت اميرالمؤ منين و فاطمه و حَسَن و حسين عَليهمُ السلام را داخل در زير عبا نمود و گفت پروردگارا هر پيغمبرى را اهل بيتى بوده است كه مخصوص ترين خلق بوده اند به او. خداوندا اينها اهل بيت منند پس از ايشان برطرف كن شك و گناه را و پاك كن ايشان را پاك كردنى. پس جبرئيل نازل شد و آيه تطهير در شاءن ايشان آورد. پس حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله آن چهار بزرگوار را بيرون برد از براى مباهله. چون نگاه نصارى بر ايشان افتاد و حقّيّت آن حضرت و آثار نزول عذاب مشاهده كردند جُراءَت مُباهله ننمودند واستدعاى مصالحه و قبول جزيه نمودند و در اين روز نيز حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام در حال ركوع انگشترى خود را به سائل داد و آيه اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ در شانش نازل شد و بالجمله اين روز روز شريفى است و در آن چند عمل وارد است:
اوّل : غسل
دوّم : روزه
سوّم : دو ركعت نماز و آن مثل روز عيد غدير است در وقت و كيفيّت و ثواب و آية الكرسى كه در نماز مباهله است تا هُمْ فيها خالِدُونَ است
چهارم : خواندن دعاى مباهله كه شبيه به دعاى سحرهاى ماه رمضان است و شيخ و سيّد هر دو نقل كرده اند لكن مابين روايات آن دو بزرگوار اختلاف كثير است و من اختيار مى كنم روايت شيخ را در مصباح فرموده دعاء روز مباهله روايت شده با فضيلت آن از حضرت صادق عليه السلام مى گويى :
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ بَهاَّئِكَ بِاَبْهاهُ وَكُلُّ بَهاَّئِكَ بَهِىُّ
خدايا از تو خواهم از درخشنده ترين مراتب درخشندگيت و همه مراتب آن درخشنده است
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِبَهاَّئِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ جَلالِكَ
خدايا از تو خواهم به تمام مراتب درخشندگيت خدايا از تو خواهم از باشوكت ترين مراتب
بِاَجَلِّهِ وَكُلُّ جَلالِكَ جَليلٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِجَلالِكَ كُلِّهِ
جلالت و تمام مراتب جلال تو شوكتمند است خدايا از تو خواهم به همه مراتب جلالت
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ جَمالِكَ بِاَجْمَلِهِ وَكُلُّ جَمالِكَ جَميلٌ اَللّهُمَّ
خدايا از تو خواهم از زيباترين مراتب جمال تو و همه مراتب جمالت زيباست خدايا
اِنّى اَسْئَلُكَ بِجَمالِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ
از تو خواهم به همه مراتب جمالت خدايا تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس دعايم را به اجابت رسان
لى كَما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ عَظَمَتِكَ بِاَعْظَمِها وَكُلُّ
چنانچه وعده ام دادى خدايا از تو خواهم از بزرگترين مراتب عظمتت و همه
عَظَمَتِكَ عَظَيمَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِعَظَمَتِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَسَئَلُكَ
مراتب آن بزرگ است خدايا از تو خواهم به همه عظمتت خدايا از تو خواهم
مِنْ نُورِكَ بِاَنْوَرِهِ وَكُلُّ نُورِكَ نَيِّرٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِنُورِكَ كُلِّهِ
از تابنده ترين مراتب روشنيت و همه مراتب آن تابنده است خدايا از تو خواهم به تمام مراتب روشنيت
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ رَحْمَتِكَ بِاَوْسَعِها وَكُلُّ رَحْمَتِكَ واسِعَةٌ
خدايا از تو خواهم از وسيع ترين مراتب رحمتت و همه رحمت تو وسيع است
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِرَحْمَتِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى
خدايا از تو خواهم به همه مراتب رحمتت خدايا تو را مى خوانم همچنانكه دستورم دادى
فَاسْتَجِبْ لى كَما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ كَمالِكَ بِاَكْمَلِهِ
پس اجابت كن دعايم را چنانچه وعده فرمودى خدايا از تو خواهم از كاملترين مراتب كمالت
وَكُلُّ كَمالِكَ كامِلٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِكَمالِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى
و تمام مراتب آن كامل است خدايا از تو خواهم به تمام مراتب كمالت خدايا از تو
اَسْئَلُكَ مِنْ كَلِماتِكَ بِاَتَمِّها وَكُلُّ كَلِماتِكَ تاَّمَّةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
خواهم از تمامترين كلمات و سخنانت و تمام كلماتت تام و تمام است خدايا از تو خواهم
بِكَلِماتِكَ كُلِّهَا اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ اَسْماَّئِكَ بِاَكْبَرِها وَكُلُّ
به كلماتت همگى خدايا از تو خواهم به بزرگترين نامهايت و همه
اَسْماَّئِكَ كَبيرَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاَسْماَّئِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ
نامهايت بزرگ است خدايا از تو خواهم به نامهايت همگى خدايا من تو را مى خوانم
كَما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى كَما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ
چنانچه به من دستور دادى پس به اجابت رسان دعايم را چنانچه وعده ام فرمودى خدايا از تو خواهم به
عِزَّتِكَ باَعَزِّها وَكُلُّ عِزَّتِكَ عَزيزَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِعِزَّتِكَ كُلِّها
عزيزترين مراتب عزتت و همه مراتب تو عزيز است خدايا از تو خواهم به همه مراتب عزتت
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ مَشِيَّتِكَ بِاَمْضاها وَكُلُّ مَشِيَّتِكَ ماضِيَةٌ
خدايا از تو خواهم به گذراترين اراده و خواستت و همه مراتب اراده تو گذراست
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِمَشِيَّتِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِقُدْرَتِكَ الَّتىِ
خدايا از تو خواهم به تمام مراتب اراده و خواستت خدايا از تو خواهم بدان قدرتت كه بوسيله آن بر همه چيز
اسْتَطَلْتَ بِها عَلى كُلِّشَىْءٍ وَكُلُّ قُدْرَتِكَ مُسْتَطيلَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى
برترى گرفتى گرچه تمام مراتب قدرتت برترى گيرنده است خدايا از تو
اَسْئَلُكَ بِقُدْرَتِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى
خواهم به تمام مراتب قدرتت خدايا من تو را خوانم چنانچه دستورم دادى تو هم اجابتم كن چنانچه
كَما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ عِلْمِكَ بِاَنْفَذِهِ وَكُلُّ عِلْمِكَ نافِذٌ
وعده فرمودى خدايا از تو خواهم از نافذترين مراتب دانشت با اين كه تمام مراتب دانشت نافذ است
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِعِلْمِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ قَوْلِكَ بِاَرْضاهُ
خدايا از تو خواهم به مراتب دانشت همگى خدايا از تو خواهم از پسنديده ترين گفتارت
وَكُلُّ قَوْلِكَ رَضِىُّ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِقَوْلِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
و تمام گفتار تو پسنديده است خدايا از تو خواهم به همه گفتارت خدايا از تو خواهم
مِنْ مَساَّئِلِكَ بِاَحَبِّهاَّ وَكُلُّها اِلَيْكَ حَبيبَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِمَساَّئِلِكَ
به محبوبترين چيزى كه از تو درخواست شده و همه آنها پيش تو محبوب است خدايا از تو خواهم به تمام آنچه از تو
كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى كَما وَعَدْتَنى
درخواست شده خدايا من تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس اجابتم كن چنانچه وعده ام فرمودى
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ شَرَفِكَ بِاَشْرَفِهِ وَكُلُّ شَرَفِكَ شَريفٌ اَللّهُمَّ
خدايا از تو خواهم به شريفترين مراتب شرفت و تمامى مراتب شرف تو شريف است خدايا
اِنّى اَسْئَلُكَ بِشَرَفِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ سُلْطانِكَ بِاَدْوَمِهِ
از تو خواهم به مراتب شرفت همگى خدايا از تو خواهم به حق بادوامترين مراتب سلطنتت
وَكُلُّ سُلطانِكَ داَّئِمٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِسُلْطانِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى
و تمام مراتب آن دائمى است خدايا از تو خواهم به مراتب سلطنتت همگى خدايا از تو
اَسْئَلُكَ مِنْ مُلْكِكَ بِاَفْخَرِهِ وَكُلُّ مُلْكِكَ فاخِرٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
خواهم به گرانمايه ترين مراتب فرمانرواييت و تمام مراتب فرمانرواييت گرانمايه است خدايا از تو خواهم
بِمُلْكِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى كَما
به تمام مراتب فرمانرواييت خدايا من تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس اجابتم كن چنانچه
وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ عَلاَّئِكَ بِاَعْلا هُ وَكُلُّ عَلاَّئِكَ ع الٍ
وعده ام فرمودى خدايا از تو خواهم به والاترين مراتب بلنديت و تمام مراتب بلندى تو والا است
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِعَلاَّئِكَ كُلِّهِ اَللّ- هُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ اي اتِكَ
خدايا از تو خواهم به والاترين مراتب بلنديت همگى خدايا از تو خواهم به
بِاَعْجَبِها وَكُلُّ اياتِكَ عَجيبَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاياتِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ
شگفت ترين آيات و نشانه هايت و همه آيات تو شگفت است خدايا از تو خواهم به آياتت همگى خدايا
اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ مَنِّكَ بِاَقْدَمِهِ وَكُلُّ مَنِّكَ قَديمٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
از تو خواهم به قديمترين نعمتت و همه نعمتهايت قديم است خدايا از تو خواهم
بِمَنِّكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى كَما
به همه اقسام نعمتت خدايا من تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس اجابت كن دعايم را چنانچه
وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِما اَنْتَ فيهِ مِنَ الشُّؤُنِ وَالْجَبَرُوتِ
وعده فرمودى خدايا و من از تو خواهم به آنچه تو در آنى از مقامات و قدرت و عظمتت
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِكُلِّ شَاءْنٍ وَكُلِّ جَبَرُوتٍ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِما
خدايا از تو خواهم به حق هر مقام و هر قدرت و عظمتى كه دارى خدايا و من از تو خواهم بدانچه
تُجيبُنى بِهِ حينَ اَسْئَلُكَ يا اَللّهُ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَسْئَلُكَ بِبَهآءِ لا اِلهَ
اجابتم كنى بدان هنگامى كه تورا خوانم اى خدا اى كه معبودى جز تو نيست از تو خواهم به درخشندگى (يا ارجمندى ) كلمه
اِلاّ اَنْتَ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَسْئَلُكَ بِجَلالِ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ يا لا اِلهَ اِلاّ
((لااله الا انت )) اى كه نيست معبودى جز تو از تو خواهم به جلال و شوكت كلمه ((لا اله الا انت )) اى كه معبودى جز تو نيست
اَنْتَ اَسْئَلُكَ بِلا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى
از تو خواهم به كلمه ((لااله الاانت )) خدايا تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس اجابت كن دعايم را
فَاسْتَجِبْ لى كَما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ رِزْقِكَ باَعَمِّهِ
چنانچه وعده ام فرمودى خدايا از تو خواهم از عمومى ترين اقسام روزيت
وَكُلُّ رِزْقِكَ عآمُّ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِرِزْقِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
و تمام اقسام روزى تو عمومى است خدايا از تو خواهم به تمام اقسام روزى تو خدايا از تو خواهم
مِنْ عَطآئِكَ بِاَهْنَاِهِ وَكُلُّ عَطآئِكَ هَنيئٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِعَطآئِكَ
از گواراترين عطاياى تو و تمام عطاهايت گوارا است خدايا از تو خواهم به تمام عطايايت
كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ خَيْرِكَ باَعْجَلِهِ وَكُلُّ خَيْرِكَ عاجِلٌ اَللّهُمَّ
خدايا از تو خواهم به فورى ترين خير و نيكيت و تمام نيكيهاى تو فورى است خدايا
اِنّى اَسْئَلُكَ بِخَيْرِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ فَضْلِكَ بِاَفْضَلِهِ وَكُلُّ
از تو خواهم به تمام نيكيهايت خدايا از تو خواهم به فزونترين فضل تو و همه
فَضْلِكَ فاضِلٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِفَضْلِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ
فضل تو فزون است خدايا از تو خواهم به فضل تو همگى خدايا تو را خوانم
كَما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى كَما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ
چنانچه دستورم دادى پس اجابتم كن چنانچه وعده ام فرمودى خدايا درود فرست بر محمد
وَ الِ مُحَمَّدٍ وَابْعَثْنى عَلَى الاِْيمانِ بِكَ وَالتَّصْديقِ بِرَسُولِكَ عَلَيْهِ
و آل محمد و برانگيز مرا با داشتن ايمان به خودت و تصديق به رسولت - كه درود بر او
وَ الِهِ السَّلامُ وَالْوِلايَةِ لِعَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبٍ وَالْبَرائَةِ مِنْ عَدُوِّهِ
و آلش باد - و ولايت على بن ابيطالب و بيزارى از دشمنش
وَالاْيتِمامِ بِالاْئِمَّةِ مِنْ الِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ فَاِنّى قَدْ رَضيتُ
و اقتدا به امامان از آل محمد عليهم السلام زيرا كه من خوشنودم
بِذلِكَ يا رَبِّ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ فِى الاْوَّلينَ
بدين اى پروردگار من خدايا درود فرست بر محمد بنده و رسولت در زمره اولين
وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ فِى الاْخِرينَ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ فِى الْمَلاَءِ
و درود فرست بر محمد در زمره آخرين و درود فرست بر محمد در عالم
الاْعْلى وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ فِى الْمُرْسَلينَ اَللّهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّدا
بالا و درود فرست بر محمد در زمره مرسلين خدايا عطا كن به محمد مقام
الْوَسيلَةَ وَالشَّرَفَ وَالْفَضيلَةَ وَالدَّرَجَةَ الْكَبيرَةَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
وسيله و شرف و فضيلت و درجه بزرگ را خدايا درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَقَنِّعْنى بِما رَزَقْتَنى وَبارِكْ لى فيما اتَيْتَنى
محمد و آل محمد و قانع كن مرا بدانچه روزيم كرده اى و بركت ده به من در آنچه به من داده اى
وَاحْفَظْنى فى غَيْبَتى وَكُلِّ غائِبٍ هُوَ لى اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ
و نگهدارى كن مرا در غيبتم و هر غائبى كه مربوط به من است خدايا درود فرست بر محمد
وَ الِ مُحَمَّدٍ وَابْعَثْنى عَلىَ الاِْيمانِ بِكَ وَالتَّصْديقِ بِرَسُولِكَ اَللّهُمَّ
و آل محمد و برانگيزم بر ايمان به خودت و تصديق به رسولت خدايا
صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَسْئَلُكَ خَيْرَ الْخَيْرِ رِضْوانَكَ وَالْجَنَّةَ
درود فرست بر محمد و آل محمد و از تو خواهم خوبترين خوبها را كه خوشنودى تو و بهشت باشد
وَاَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ الشَرِّ سَخَطِكَ وَالنّارِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ
و پناه برم به تو از بدترين بدها كه خشم تو و آتش دوزخ باشد خدايا درود فرست بر محمد
وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاحْفَظْنى مِنْ كُلِّ مُصيبَةٍ وَمِنْ كُلِّ بَلِيَّةٍ وَمِنْ كُلِّ عُقُوبَةٍ
و آل محمد و محافظت كن مرا از هر پيش آمد ناگوار و از هر گرفتارى و از هر شكنجه
وَمِنْ كُلِّ فِتْنَةٍ وَمِنْ كُلِّ بَلاَّءٍ وَمِنْ كُلِّ شَرٍّ وَمِنْ كُلِّ مَكْرُوهٍ وَمِنْ كُلِّ
و از هر فتنه و از هر بلاء و از هر بدى و از هر ناراحتى و از هر مصيبت و از هر
مُصيبَةٍ وَمِنْ كُلِّ افَةٍ نَزَلَتْ اَوْ تَنْزِلُ مِنَ السَّمآءِ اِلَى الاْرْضِ فى هذِهِ
آفتى كه نازل شده يا بعد از اين از آسمان بزمين نازل شود در اين
السّاعَةِ وَفى هذِهِ اللّيْلَةِ وَفى هذَا الْيَومِ وَفى هذَا الشَّهْرِ وَفى هذِهِ
ساعت و در اين شب و در اين روز و در اين ماه و در اين
السَّنَةِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاقْسِمْ لى مِنْ كُلِّ سُرُورٍ
سال خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و نصيبم كن از هر شادى
وَمِنْ كُلِّ بَهْجَةٍ وَمِنْ كُلِّ اسْتِقامَةٍ وَمِنْ كُلِّ فَرَجٍ وَمِنْ كُلِّ عافِيَةٍ وَمِنْ
و از هر خوشحالى و از هر پايدارى و از هر گشايشى و از هر تندرستى و از
كُلِّ سَلامَةٍ وَمِنْ كُلِّ كَرامَةٍ وَمِنْ كُلِّ رِزْقٍ واسِعٍ حَلالٍ طَيِّبٍ وَمِنْ
هر سلامتى و از هر كرامت و از هر روزى فراخ حلال پاكى و از
كُلِّ نِعْمَةٍ وِمَنْ كُلِّ سَعَةٍ نَزَلَتْ اَوْ تَنْزِلُ مِنَ السَّمآءِ اِلَى الاْرْضِ فى
هر نعمتى و از هر وسعتى كه نازل شده يا بعد از اين نازل شود از آسمان به زمين در
هذِهِ السّاعَةِ وَفى هذِهِ اللّيْلَةِ وَفى هذَا الْيَوْمِ وَفى هذَا الشَّهْرِ وَفى
اين ساعت و در اين شب و در اين روز و در اين ماه و در
هذِهِ السَّنَةِ اَللّهُمَّ اِنْ كانَتْ ذُنُوبى قَدْ اَخْلَقَتْ وَجْهى عِنْدَكَ وَحالَتْ
اين سال خدايا اگر چنانچه گناهانم شرمنده كرده است چهره ام را پيش تو و حائل شد
بَيْنى وَبَيْنَكَ وَغَيَّرَتْ حالى عِنْدَكَ فَاِنّى اَسْئَلُكَ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذى
ميان من و تو و حالم را پيش تو تغيير داده پس از تو خواهم به حق نور ذاتت كه
لا يُطْفَأُ وَبِوجْهِ مُحَمَّدٍ حَبيبِكَ الْمُصْطَفى وَبِوجْهِ وَلِيِّكَ عَلِىٍّ
خاموش نشود و به آبروى محمد مصطفى حبيب تو و به آبروى ولى تو على
الْمُرْتَضى وَبِحَقِّ اَوْلِيآئِكَ الِّذينَ انْتَجَبْتَهُمْ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ
مرتضى و به حق اوليائت كه برگزيدى آنها را كه درود فرستى بر محمد
وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَغْفِرَ لى ما مَضى مِنْ ذُنُوبى وَاَنْ تَعْصِمَنى فيما
و آل محمد و بيامرزى برايم گذشته هاى از گناهانم را و نگاهم دارى در
بَقِىَ مِنْ عُمْرى وَاَعُوذُ بِكَ اللّهُمَّ اَنْ اَعُودَ فى شَىْءٍ مِنْ مَعاصيكَ
آينده عمرم و پناه مى برم به تو خدايا از اينكه بازگردم به يكى از گناهان و نافرمانيهايت
اَبَداً مااَبْقَيْتَنى حَتّى تَتَوَفّانى وَاَنَا لَكَ مُطيعٌ وَاَنْتَ عَنّى راضٍ وَاَنْ
هرگز تا زنده ام (يعنى ) تا آنگاه كه مرا بميرانى و من فرمانبردار تو باشم و تو از من خوشنود باشى و
تَخْتِمَ لى عَمَلى بِاَحْسَنِهِ وَتَجْعَلَ لى ثَوابَهُ الْجَنَّةَ وَاَنْ تَفْعَلَ بى ما
به انجام رسانى عمل مرا به نيكوترين آن و پاداش آنرا برايم بهشت مقرر دارى و انجام دهى درباره من آنچه را
اَنْتَ اَهْلُهُ يا اَهْلَ التَّقْوى وَيا اَهْلَ الْمَغْفِرَةِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ
تو شايسته آنى اى اهل تقوى و اى شايسته آمرزش درود فرست بر محمد و آل
مُحَمَّدٍ وَارْحَمْنى بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
محمد و رحم كن به من به رحمت خويش اى مهربانترين مهربانان
پنجم : بخواند دعايى كه شيخ وَ سَيّد روايت كرده اند بعد از دو ركعت نماز و هفتاد مرتبه استغفار و اوّل آن اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمينَ است و شايسته است در اين روز تصدّق بر فقراء به جهت تَاءسّى به مولاى هر مؤ من و مؤ منه امير المؤ منين عليه السلام و زيارت كردن آن حضرت و انسب خواندن زيارت جامعه است .
روز بيست و پنجم روز شريفى است و روزى است كه هَل اَتى در حقّ اهل بيت نازل شده به جهت آنكه سه روز روزه گرفتند و افطار خود را به مسكين و يتيم و اسير دادند و به آب افطار نمودند و شايسته است كه شيعيان اهل بيت عَليهمُ السلام در اين ايّام خصوص در شب بيست و پنجم تاءسّى به موالى خود نمايند در تصدّق به مساكين و ايتام و سعى در اطعام ايشان و اين روز را روزه بدارند و چون بعض علماء اين روز را روز مباهله مى دانند مناسب است زيارت جامعه و دعاء مباهله را نيز در اين روز بخوانند روز آخر ذى الحجه كه آخر سال عرب است سيّد در اقبال موافق يك روايت ذكر كرده كه دو ركعت نماز كند در هر ركعت حمد يك مرتبه و ده مرتبه قُل هُواللّهُ اَحَدٌ ده مرتبه آية الكرسى بخواند و بعد از نماز بگويد:
اَللّهُمَّ ما عَمِلْتُ فى
خدايا آنچه انجام دادم در
هذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَلٍ نَهَيْتَنى عَنْهُ وَلَمْ تَرْضَهُ وَنَسيتُهُ وَلَمْ تَنْسَهُ
اين سال از اعمالى كه مرا از آن نهى فرمودى و راضى بدان نبودى و من آنرا فراموش كردم ولى تو فراموشش نكردى
وَدَعَوْتَنى اِلَى التَّوْبَةِ بَعْدَ اجْتِرائى عَلَيْكَ اَللّهُمَّ فَاِنّى اَسْتَغْفِرُكَ مِنْهُ
و مرا به بازگشت بسويت خواندى پس از دليرى كردنم بر تو خدايا من از آن اعمال آمرزش مى طلبم
فَاغْفِر لى وَما عَمِلْتُ مِنْ عَمَلٍ يُقَرِّبُنى اِلَيْكَ فَاقْبَلْهُ مِنّى وَلا تَقْطَعْ
پس بيامرز آنها را و هر عملى كه انجام دادم از اعمالى كه مرا به تو نزديك گرداند پس آنرا از من قبول كن و قطع مكن
رَجآئى مِنْكَ ياكَريمُ
اميدم را از خودت اى بزرگوار
پس چون گفت اين را شيطان گويد واى برمن هرچه من تَعَب كشيدم در حق او در اين سال همه را خراب كرد به اين كلمات و شهادت دهد سال گذشته براى او كه سال خود را به خير ختم نمود.
منبع:
خبرگزاری صدای افغان(آوا) به نقل از سایت شهید آوینی
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) - کابل