تاریخ انتشار :دوشنبه ۵ جوزا ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۰۳
کد مطلب : 92221
طرح "هنری کسینجر" برای سوریه

وزیر امور خارجه اسبق امریکا که از لابی صهیونیزم است با اشاره به شورشیان مسلح سوری و ساکنان مناطق حامی آنها در سوریه گفته «ما سوریه را با کمک آنها به آتش خواهیم کشید.» 
به گزارش آوا به نقل از شبکه خبر ایران، هنری کسینجر در گفتگو با یکی از بزرگترین رسانه‌های امریکایی با اشاره به حافظ اسد رئیس جمهور فقید سوریه گفته است:«‌ فکر می کردم مردی که مرا در خاورمیانه شکست داد همه افراد عقب مانده را پس از حوادث  دهه ۱۹۸۰ میلادی تارومار کرد اما خوشبختانه دریافتیم بیش از سه میلیون نفر از این افراد همچنان حضور دارند. ما به واسطه آنها سوریه را از داخل بدون آنکه مجبور شویم نیروها و تجهیزات خود را از دست بدهیم به آتش خواهیم کشید و برخی کشورهای هم‌پیمان ما در این منطقه نیز تأمین مالی و تسلیحاتی آنان را نیز به عهده خواهند داشت.»
این سخنان در حد حرف یا اظهار نظر نیست بلکه طرح کاری است که مرکز مطالعاتی به ریاست این صهیونیست فراماسونی عرضه کرده است تا اجرا شود.
محمد الحاج در مقاله‌ای در روزنامه البنا چاپ لبنان با بیان این مطلب در مقاله ای با عنوان « الاسد، کسینجر و ابزارهای عقب ماندگی در کشور ما » افزود: شاید درباره این طرح هنری کسینجر در مقاله‌های گذشته مطالبی نوشته‌ام اما یادآوری و مقایسه بین آغاز و سرانجام اوضاع در منطقه ما ضروری است. منظور من از این منطقه نیز فلسطین اشغالی و سوریه است که هدف طرح شهرک سازی نژادپرستانه قرار گرفته است.
مقاله نویس افزود : آیا واقعا در کشور ما سه میلیون آدم عقب مانده وجود دارد که محافل مرتجع صهیونیستی از آنها به عنوان ابزارهایی برای ویران کردن سوریه و بازگرداندن آن به عقب استفاده می کنند تا به این طرح صهیونیستی در منطقه خدمت کنند؟ و صهیونیستها در فرماندهی آنها از چه شیوه هایی استفاده می کنند ؟
اصل و اساس نظریه امنیت ملی امریکا و توجیه های مداخله در منطقه‌ای که  هزاران کیلومتر با مرزهای امریکا فاصله دارد چیست ؟ آیا مسئله به منافع ملت امریکا مربوط می شود؟ چرا ویژگی های کشورها بر اساس رده بندی امریکا اعم از دوست یا هم پیمان یا دشمنی که منافع ادعایی امریکا را تهدید می کند در تغییر است؟
جرأت آن را داریم که اعتراف کنیم کیسنجر حقیقت را گفته  است و او حرف بیهوده ای نمی زند بلکه با استناد به اطلاعات واقعگرایانه مبتنی بر نظرسنجی و ارزیابی دقیق مطرح می کند و شاید در شرایط کنونی تعداد این افراد بیشتر شده است و به جای سه میلیون نفر چهار میلیون نفر شده‌اند و از بین آنها نیز ۶۰ تا ۱۰۰ هزار جنگجو به خدمت گرفته شده‌اند و باقیمانده نیز از این جنگجویان و خانواده ها و نزدیکان آنان حمایت می کنند.
این  اعتراف نیز بر نتایج مطالعات مرکز مطالعات به ریاست هنری کینسجر مبتنی است و مجلس سنا و مجلس نمایندگان امریکا به نتایج تحقیقاتی این مرکز استناد می کنند و بر اساس نتایج مطالعات این مرکز نیز طرحهای نظامی توسط وزارت دفاع مطرح و گزارشهای سازمان اطلاعات مرکزی امریکا تنظیم می شود.
به همین سبب نیز دولت امریکا به روشنی دچار تردید و سپس از حمله مستقیم به سوریه منصرف شد زیرا پیش بینی ها قاطعانه حاکی از آن بود که چنین حمله‌ای آسان نخواهد بود و مهاجمان بهای سنگینی پرداخت خواهند کرد علاوه بر اینکه فضای بین المللی برای این حمله هموار نبود و احتمال داشت این رویارویی به یک جنگ جهانی تبدیل شود که فاجعه‌های پیش بینی نشده ای به همراه داشت.
موضوع دیگر آن است که نتیجه مطالعات این مرکز و تحقیقات آن پیش از پایان سال گذشته منتشر شد و محتوای نتایج آن بود که برگزاری انتخابات در سوریه به نفع غرب نخواهد بود زیرا نشانه‌ها حاکی از آن است که داکتر بشار اسد قطعا نامزد ریاست جمهوری خواهد شد و اگر نامزد شود با وجود آنکه تعدادی از مناطق از کنترل دولت خارج شده است دست کم ۶۵  درصد آراء سوریها را به دست خواهد آورد. بدین ترتیب دولت آمریکا همزمان در دو جهت تلاش کرد یکی آنکه با نامزدی بشار اسد به صراحت مخالفت کرد و به کشورهای تحت امر خود نیز فشار آورد همین موضع را بگیرند و حق ملت سوریه را نادیده بگیرند و بگویند بشار اسد قانونی نیست یا آنکه دوره‌اش پایان یافته است گویا بشار اسد مأمور بود به درخواست آنها یا حمایت آنان نقشی را ایفا کند یا آنکه وی مشروعیتش را از آنها می گیرد و از ملت سوریه نمی گیرد.

دوم آنکه فرستادگانی اعزام و پیشنهاد کردند انتخابات به تعویق بیافتد تا بشار اسد در قدرت تا زمان دستیابی به یک راهکار یا حل وفصل سیاسی در قدرت بماند. حقیقت آن است که کشورهای متجاوز به تغییرات از طریق تقویت بازوهای مخالفان نظامی با سلاحهای پیشرفته و برتر و همچنین گسیل کردن شمار زیادی از مزدوران از ملیتهای مختلف به سوریه امیدوار بودند اما این کار برای آنها هیچ پیشرفتی نداشت بلکه بر عکس بر شدت منازعه  افزوده شد و باعث شد گروههای مسلح برای کسب نفوذ و غنائم و غارت ثروتهای ملت سوریه و نهادهای آن به جان یکدیگر بیافتند.

در آن طرف قضیه نیز موضع مردمی در حمایت از ارتش سوریه به کسب پیروزیهای قاطع کمک کرد و باعث بیرون رانده شدن مزدوران و عوامل داخلی از تعدادی از مناطق و محاصره بیشتر و قطع ارتباط آنان با یکدیگر و قطع خطوط تدارکاتی اصلی گروههای مسلح شد و تنها برخی راههای تدارکاتی رده دوم باقی مانده است که آنها نیز به روی گروههای مسلح بسته خواهدشد به همین سبب بسیاری از عوامل داخلی مجبور شدند تسلیم شوند و راه درست را در پیش گیرند.
برخی دیگر از افراد مسلح از طریق مصالحه از مناطق درگیری خارج شدند و دولت پذیرفت که به مناطق دیگری که ارتباط آنها با مناطق دیگر قطع شده و در محاصره است و جمعیت کمتری دارند بروند.
مصالحه و انتقال افراد مسلح از برخی مناطق با موافقت دولت به مناطق دیگر باعث شد پدیده شک و تردید از حضور آنها در مناطقی که همچنان از گروههای مسلح حمایت می کنند به وجود آید اما حمایت از  افراد مسلح در مناطقی مانند دوما ، رقه ، حسکه ، دیر الزور و مناطق دیگر که از شورش حمایت کردند هم اکنون همراه با ترس و نگرانی است و ساکنان این مناطق از افراد مسلح به ویژه از بیگانگان که از ملیتهای غیر سوری هستند می خواهند به مناطق دیگری بروند.
افراد مسلح نیز برای ساکت کردن صداها و این درخواستها به اقدامات وحشیانه ای دست زده اند.
چنین وضعی به نوبه خود باعث شد کشورهای شرکت کننده در حمله به سوریه نیز در موضع خود ارزیابی مجدد کنند زیرا آنان نیز به  نوبه خود از طرف تروریستها تهدید می‌شوند و آنها از جمله  عربستان و ترکیه و بسیاری از کشورهای اروپایی این تهدید را جدی گرفته اند و تدابیری را اتخاذ کرده اند که دیگر بر کسی پوشیده نیست.
باید اعتراف کنیم برخی در ابتدای این  حرکت که آن را « مردمی » نامیده اند به علل زیادی جوگیر شدند نخست آنکه فکر و اندیشه آنها از کار افتاد و عقلشان را از دست دادند و به دنبال هوی و هوس یا انواع تحریکها رفتند.
حمله تبلیغاتی بین المللی ، رهبری سوریه را شیطانی را معرفی کرد و همچنین رهبری این حرکت که از لحظه اول به عهده «  اخوان المسلمین » بود برای مدتی ایجاد ترس و نگرانی کرد و همین باعث شد بسیاری از ( سوریها) از اخوانی ها تبعیت کردند و در طرحی گرفتار شدند که پایان آن به مصلحت ملی نبود و با حق و حقوق نیز هیچ ارتباطی نداشت بلکه هدفش رسیدن به قدرت بود  حتی اگر ایجاب می کرد با شیطان ائتلاف شود.
این واقعیت را می دانیم گروهی از ملت به هر تعدادی که باشند بر اساس پول و تأمین شکمش فکر می کند و سرازیر شدن پولها نیز علت اساسی در ورود به این قضایا بود همراه با رؤیاهایی که حد و مرز ندارد و گفته می شد نظام پایداری نخواهد کرد .شاید آنان به فکر ثروت و قدرت نیز افتاده بودند.
در این تجربه تلخ گروهی کشته شدند و برخی نیز به همراه خانواده خود آواره گشتند و به کالاهایی تبدیل شدند که کشورها با آنها  تجارت می کنند و برخی دیگر نیز پناهگاهی به غیر از دولت نیافتند.
همینکه مزدوران خودشان اعتراف کنند نتیجه کارشان ریخته شدن خون سوریها بود و در بین ملت سوریه جایی ندارند و ابزارهایی در دست کسینجر و امثال کسینجر بودند کافی است و دست از اقدامات خود بردارند تا آنچه از کشور و نهاها و ثروت سوریه مانده است حفظ شود و تاریخ خواهد نوشت که کینه این عده به کشور خود از کینه دشمن صهیونیستی هم شدیدتر بود و حتی بدتر از صهیونیستها عمل کردند همچنانکه کسینجر این صهیونیست پلید نیز این مطلب را گفته  است.
 آنان کشور را به گذشته بازگرداندند و کشور را از سلاح موازنه ( شیمیایی در مقابل رژیم صهیونیستی) محروم کردند و برای فریبکاری  نیز دولت را به امتیاز دادن و چشم پوشی از سلاح موازنه  و تحویل آن متهم کردند تا زیر نظر بین المللی نابود شود.
مصلحت امنیت ملی امریکا به طور کامل مشکوک است  زیرا مصلحت صهیونیستی فراماسونی است که پشت پرده بر بیشتر کشورهای غرب و سیاست خارجی آمریکا حاکم است.

https://avapress.com/vdcfy0d1.w6d00agiiw.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما