تاریخ انتشار :سه شنبه ۲ عقرب ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۰۵
کد مطلب : 279093
انتقاد از نبود سیاست مهاجرتی مطلوب و کارآمد در ایران/ باید فرایند رسمی پذیرش و ادغام رسمی مهاجران در جامعه ایران در نظر گرفته شود
کارشناسان حوزه مهاجرت در ایران در نشستی پیرامون ضرورت طراحی یک مدل مطلوب سیاست مهاجرتی در این کشور، با بیان این که این کشور یک جامعه بی تجربه در حوزه مهاجران نیست، بلکه از هزاران سال قبل با مساله مهاجرت ها مواجه بوده، از نبود یک سیاست مهاجرتی مطلوب و کارآمد در ایران انتقاد کردند؛ سیاستی که تنها مبتنی بر بازگشت، عدم ادغام و سختگیری جدی بوده است. به گفته این کارشناسان، در سیاست‌گذاری مطلب مهاجرت در ایران نیاز است فرایند رسمی پذیرش پناه‌جو راه‌اندازی شود، مبارزه با شبکه‌های قاچاق مهاجر و ورود غیررسمی در پیش گرفته شود، سیاست‌های اعطای تابعیت و ادغام رسمی مهاجران در نظر گرفته شود، سیاست‌های ضدتبعیض در عرصه‌های گوناگون برای حمایت از مهاجران راه‌اندازی گردد و سامانه‌های احراز هویت اتباع مانند ایرانیان در نظر گرفته شود».
خبرگزاری صدای افغان(آوا) ـ تهران: به تازگی نشستی با عنوان «ضرورت طراحی سیاست‌ مهاجرتی برای ایران و مدل مطلوب آن» با حضور کارشناسان و پژوهشگران ایرانی حوزه مهاجرت در سالن کنفرانس پژوهشکده سیاست‌گذاری دانشگاه شریف با همت اندیشکده مهاجرت دیاران برگزار شد. نکات قبال توجهی در این نشست ارائه شد که در این گزارش به بیان برخی از این موضوعات می پردازیم.
در ابتدا، پیمان حقیقت‌طلب مدیر پژوهش اندیشکده دیاران و دبیر این نشست گفت:‌ «طبق آمارهای جهانی جمعیت مهاجران جهان به حدود ۳۰۰ میلیون نفر رسیده است. برآورد می‌شود بین شش تا هشت میلیون ایرانی خارج از این کشور زندگی می‌کنند. از سویی دیگر گفته می‌شود که بین پنج تا هشت میلیون مهاجر غیرایرانی درحال‌حاضر در داخل ایران زندگی می‌کنند». او با بیان اینکه این دو عدد بیانگر اهمیت موضوع مهاجرت در زندگی افراد ساکن در ایران است تصریح کرد: «در حوزه حکمرانی مهاجرت در سال اخیر شاهد چند اتفاق مهم بودیم. تصویب کلیات تأسیس سازمان ملی اقامت و ارائه لایحه حمایت از ایرانیان خارج از کشور دو اتفاق مهم این حوزه بودند».
حقیقت‌طلب با طرح چند سؤال که در این نشست مطرح بود، بیان کرد: «در ماه‌های اخیر حضور مهاجران افغانستانی توجهات بیشتری را برانگیخته است. نتیجه نهایی خیلی از مباحث مطرح‌شده در هفته‌های اخیر حول این سؤال شکل گرفته که سیاست مهاجرتی ایران چیست؟ اصلا سیاستی وجود دارد؟ اگر وجود دارد چه نقدهایی بر آن وارد است و شکل مطلوب چیست. اگر وجود ندارد به چه شکل باید باشد و چه ویژگی‌ها و ابعادی باید در نظر گرفته شوند؟ اینها سؤالاتی هستند که امروز به آن خواهیم پرداخت».
در پاسخ به این سوالات، کارشناسان حاضر، دیدگاه های خود را بیان کردند.
 
سیاست ایران در قبال پناهندگان از اول بازگشت بوده؛ ضرورت سیاستهای اعطای تابعیت و ادغام رسمی مهاجران
آرش نصراصفهانی، جامعه شناس به‌عنوان اولین سخنران این جلسه گفت: «سیاست ایران در قبال پناهندگان افغان از همان اول دهه 70 بازگشت بوده و همین باعث شده تا در ارائه تمام خدمات به مهاجران سختگیری جدی وجود داشته باشد».‌ او با بیان اینکه به مهاجران در ایران خدمات ارائه می‌شود اما این خدمات همیشه نصفه‌و‌نیمه هستند، گفت: «هدف از این خدمات نصفه‌ونیمه بازگشتن افغان‌ها به افغانستان است».
وی بیان اینکه در این سال‌ها موضوع مهاجران همیشه امنیتی شده است، خاطرنشان کرد: «یکی دیگر از ویژگی‌های سیاست مهاجرتی ایران در چهار دهه اخیر تسهیل استفاده از نیروی کار ارزان برای کارفرمایان ایرانی بوده است. از طرف دیگر استفاده از کمک‌های بین‌المللی هم تحت تأثیر روابط ایران با غرب بوده و در نتیجه کمک خاصی جذب نشده است».
این جامعه‌شناس با طرح این سؤال که سیاست مهاجرتی مطلوب چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد، پاسخ داد: «فرایند رسمی پذیرش پناه‌جو باید راه‌اندازی شود، مبارزه با شبکه‌های قاچاق مهاجر و ورود غیررسمی باید در پیش گرفته شود، سیاست‌های اعطای تابعیت و ادغام رسمی مهاجران ضروری است، سیاست‌های ضدتبعیض در عرصه‌های گوناگون برای حمایت از مهاجران و سامانه‌های احراز هویت اتباع مانند ایرانیان باید در نظر گرفته شود».
نصراصفهانی در ادامه خاطرنشان کرد: «فرایندهای اخراج مهاجران باید به‌صورت قانونی و طی مراحل طراحی شود، نه به شکل فعلی که توهین‌آمیز و تحقیرکننده است. آگاهی‌بخشی عمومی در مورد مهاجران و رفع تصویر و ذهنیت منفی علیه مهاجران در آحاد جامعه ایران نیز بسیار مهم است».
وی به سیاست بازگشت ایران در قبال مهاجران افغانستانی در 40 سال اخیر اشاره کرد و موانعی را که برای ادغام مهاجران افغانستانی وجود دارد، برشمرد. در گفت‌وگو با برخی از سیاست‌مداران عموما خیلی از آنها به این موارد اقرار می‌کنند که سیاست ایران سیاست بازگشت و سیاست عدم‌ ادغام بوده است؛ ولی ترس بزرگی در دل و ذهن سیاست‌گذار ما وجود دارد و آن ورود مهاجر تازه است.
 
نبود سیاست مشخص؛ ایران یک جامعه بی تجربه در حوزه مهاجران نیست!
در ادامه‌ی نشست ضرورت طراحی سیاست مهاجرتی برای ایران و مدل مطلوب آن، حقیقت‌طلب به‌عنوان دبیر پنل با بیان اینکه سرزمین افغانستان از توسعه‌نیافته‌ترین کشورهای جهان امروز است و هر حرکت و هر ارائه خدماتی باعث افزایش مهاجرت از این کشور خواهد شد، گفت:‌ «و این ترسی است که برای کشورهای مهاجرپذیر وجود دارد. ازسوی دیگر یکی از نظریاتی که مطرح می‌شود، این است که پذیرش مهاجران نسل دوم و سوم و کسانی که سابقه اقامت طولانی‌مدت از مهاجران در ایران دارند، باعث ایجاد یک قومیت تازه در ایران می‌شود».
در پاسخ به این سوال، احسان هوشمند، قومیت‌شناس و پژوهشگر حوزه مسائل ایران به نقد سیاست‌های ایران در قبال مهاجران پرداخت. او در پاسخ به سؤالات مطرح‌شده، با اشاره به این که جامعه ایران در تاریخ خودش یک جامعه مهاجرپذیر بوده و رفت‌و‌آمد گروه‌های اجتماعی به ایران سابقه چند هزار ساله دارد، تأکید کرد: «پس ما یک جامعه بی‌تجربه در حوزه مهاجران نیستیم. این خیلی نکته مهمی است».
وی در ادامه این سوال را مطرح کرد، کشوری که ورود مهاجر بخشی از تاریخ سیاسی و اجتماعی‌اش بوده، چرا از آن استفاده نکرده است و این تجربه تبدیل به سیاست‌گذاری نشده است!؟ چرا مرکز پژوهش‌های مجلس می‌خواهد سیاست بنویسد، پیشنهاد به مجلس می‌دهد که برود تجربه آلمان را برای ما بیاورد؟! در حالی که ایران تجربه و دانش دارد ...
هوشمند با بیان اینکه در حوزه مهاجران افغانستان باید دو شاخص را در نظر گرفت، گفت: شاخص اول این است که امروز جامعه ایران روزهای دردناکی را پشت سر می‌گذارد. روزهای تلخی را پشت سر می‌گذارد. نشانه‌ای از خشونت، قتل، جنایت، گسترش آن، فقر، تورم، مسکن، حاشیه‌نشینی. وی ادامه داد که در این شرایط،‌ «بدون آنکه مقدمات لازم برای پذیرایی و اداره این موج گسترده میهمانان افغانستانی مهیا شده باشد؛ پذیرای مهاجران جدید شدیم، چون سیاستی برای آن نداشتیم».
وی به عنوان مثال به حضور  دانش آموزان افغانستانی در 32 هزار مدرسه در سراسر ایران اشاره کرد و آن را عددی بزرگ خواند و به برخی تبعات منفی این حضور اشاره کرد.
این پژوهشگر بار دیگر تأکید کرد: چون سیاست مناسب نداریم، بچه‌های افغانستانی که لااقل بخش عمده‌ای از هویت‌شان با ما (با همه ما ایرانی‌ها) اشتراکات فراوانی دارد، جذب جامعه ملی نمی‌شوند. ما در حال شکل‌گیری گِتوهایی هستیم از جمعیت مهاجر که برای خودش هویت متفاوتی از جامعه میزبان قائل است، روز به روز هم بر شمار اینها افزوده می‌شود. آیا با این سبک و سیاق می‌توانیم 10 سال آینده کشور را پیش‌بینی کنیم که به چه سمتی خواهیم رفت. پس چالش‌های اساسی ما در این حوزه یکی دو تا نیست.
 
سیاست «تعلیق»؛ سیاست‌ شکست خورده مهاجرتی در ایران!
در ادامه جلسه‌ی ضرورت طراحی سیاست مهاجرتی برای ایران و مدل مطلوب آن، محمدمهدی‌ دهدار، کارشناس سیاست‌گذاری مهاجرت به بررسی مسائل حوزه مهاجرت پرداخت.
وی با نگاهی به مجموعه سیاست هایی که در 4 دهه گذشته در قبال مهاجران در ایرا دنبال شده، که معمولا بین دو طیف درهای باز و بازگشت بوده، و حالا به دنبال نوعی از سامان‌دهی مهاجران، خاطرنشان کرد: «اینها به یک معنا سیاست‌های مهاجرتی بودند و به یک معنا نبودند. از این نظر که مجموعه اقداماتی شده، بنا بر اقتضائات روز و بنا بر دولتی که سر کار بوده و مسائلی که پیش می‌آمده، بیشتر واکنشی بوده اما به معنای اینکه چارچوب سیاستی مدونی داشتیم و یک‌سری مجموعه قوانین در ارتباط با آن می داشتیم؛ نه چنین نبود. اما طبیعتا سیاست به معنی کلی‌اش درباره مهاجران وجود داشته است».
دهدار افزود: «مورد بعدی که نشان می‌دهد چرا ما باید یک سیاست مدون مهاجرتی داشته باشیم، این است که حتی همان اقدامات نصفه و نیمه هم به نتیجه روشنی نرسیده است؛ یعنی ما وقتی به سیاست بازگشت نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که عملا سیاست بازگشت شکست می‌خورد. حالا اینکه چرا شکست می‌خورد هم بحث دیگری است؛ ولی نشان می‌دهد که همین شکل اقتضائی سیاست و اینکه درواقع ما یک چارچوب مشخصی نداشتیم، از یک طرف دست حاکمیت و دولت را باز گذاشته تا بنا به شرایط موجود بتواند اقدام کند و از طرفی هم وضعیتی را برای مهاجران پیش آورده که بلاتکلیفی‌شان را به دنبال داشته است. در واقع وضع فعلی در ادامه همان شرایطی است که عرض کردم؛
آنچه به آن «سیاست تعلیق» می‌گوییم را باید معنا کنم. یعنی مهاجری که درواقع همیشه حس می‌کند موقتی است، مهاجری که نمی‌داند فرزندش امسال مدرسه می‌رود، آیا سال دیگر هم می‌تواند ادامه تحصیل دهد یا نه، مهاجری که نمی‌داند حساب بانکی می‌تواند داشته باشد یا نمی‌تواند و حتی وقتی که به مقامات رسمی هم گوش می‌کند، می‌بیند در عمل یک اتفاق دیگری برایش رخ می‌دهد».
وی درباره‌ی طراحی سیاست مهاجرتی گفت: «اگر بخواهیم دقیق‌تر شویم، می‌شود در واقع به صورت تیتروار مسائل و ویژگی‌های وضع فعلی را در این موارد خلاصه کرد؛
اولا بلاتکلیفی مهاجران؛
فقدان سیاست ادغام مشخص برای مهاجران،
فقدان سیاست روشن برای مسیر اقامت و تابعیت،
این سیاست‌ها شمولیت و سازگاری هم ندارد.
شمولیت یعنی چه؟ یعنی گروه‌های متفاوت مهاجران را مدنظر قرار نمی‌دهد؛ یعنی چندان مسائل زنان مهاجر و رسیدگی به آن را در نظر ندارد، و احتمالا به قومیت یا مذهب اینها توجهی ندارد، به وضعیت اقتصادی‌شان توجه ندارد و همه را می‌شود گفت به گونه ای با یک چوب می‌راند.
مسئله خیلی اساسی‌ترش که درگیر آن هستیم، فقدان داده و عدم شفافیت است که نارضایتی را هم از جامعه میزبان ایران به دنبال داشته و هم برای خود مهاجران که درواقع نمی‌دانند در چه وضعیتی به سر می‌برند».
بر این اساس، این کارشناس حوزه مهاجرت در ایران ادامه داد:
حالا اگر بخواهیم درباره سیاست مطلوب صحبت کنیم، باید ببینیم چه منابعی داریم. یک بحث، دانش سیاست‌گذاری بُعد علمی و فنی آن است. ما چاره‌ای نداریم جز اینکه بپذیریم که دانشی به اسم دانش سیاست‌گذاری داریم، شاخه‌ای به اسم سیاست‌گذاری مهاجرت وجود دارد، دیسیپلینی به اسم مطالعات مهاجرت داریم و انباشت تجربه خیلی بزرگ بشری در دوران مدرن را هم داریم؛ اینکه چطور قوانین مهاجرت را تدوین کردند، اینکه چطور سیاست‌گذاری کردند و کشورهایی که شبیه ما بودند یعنی با موج مهاجرت‌هایی از نوع انبوه مواجه بودند چه کردند، هم مهم است. ولی این به معنای این نیست که لزوما از دست آنها کپی کنیم. آن چیزی که درواقع قرار است به کار بسته شود، استفاده از ابعاد بومی است. باید یک بُعد بومی هم داشته باشد، یعنی سازگار با وضعیت فعلی مهاجران در ایران باشد. این را هم بدانیم که باز هم بومی‌بودنش به معنی این نیست که نتوانیم از تجربه جهانی استفاده کنیم؛ ولی خب به هر حال وضعیت مهاجران همان‌طورکه همه جا خاص است، شاید در ایران خاص‌تر هم باشد، یعنی مثلا ما فرمی از پناهندگی داریم که هیچ جای دیگر ندارد».
این سیاست‌گذار مهاجرتی تصریح کرد:‌ «حالا اگر بخواهم ویژگی‌های این سیاست مطلوبی را که به ذهنم رسیده و بنا به تجربه عرض کنم، مهم‌ترین نکته‌اش فکر می‌کنم این است که این سیاست همان‌طور که گفتم، در عمل سیاست مهاجرتی ما با همه گروه‌ها یکسان رفتار می‌کند. من فکر می‌کنم کلا حالا اگر بخواهم برگردم به کلیت بحث، هسته سیاست مهاجرتی در ایران باید ادغام شود. چرا؟ چون ما الان با جمعیت بزرگی از مهاجران افغانستانی روبه‌رو هستیم که نسل دوم، سوم و چهارم هستند و هنوز ادغام نشده‌اند و اگر هم ادغام شدند، به شکل طبیعی ادغام شدند و ناشی از تلاش دولت یا حاکمیت برای ادغام اینها نبوده است؛ یعنی مثلا منی که ممکن است از جایی غیر از تهران آمده باشم در تهران درس بخوانم و کار کنم، می‌بینم که یک مثلا نوجوان و جوان افغانستانی از من خیلی ایرانی‌تر هم شاید باشد.
از طرفی دیگر طبیعتا باید بین مهاجر نخبه، مهاجر نیروی کار ساده، نیروی کار ماهر، آن فردی که آواره یا پناهنده است، آن مهاجری که قانونی یا غیرقانونی است، در واقع تمایز قائل شویم. مسیر تابعیت باید روشن باشد. انواع ویزایی که تعریف می‌شود، بنا به ویژگی مهاجران و البته وضعیت داخلی کشور مثلا وضعیت اقتصادی کشور باشد. شفاف و داده‌محور باشد. داده‌محور از این لحاظ که اولا اینکه ما اصلا هنوز در این مرحله هستیم که خیلی بحث بر سر تعداد مهاجران هست و این می‌تواند تسری پیدا کند به ویژگی‌های دموگرافی که مهاجرانی که پراکندگی‌شان چطور است، از چه طبقه اقتصادی هستند و توزیع جنسیتی‌شان چه شکلی است.
چهارم اینکه مطابق با نیازهای ملی اقتصاد باشد؛ یعنی مطابق با درخواست کارفرما، کمبود نیروهای کار در حوزه‌های مختلف باشد. و درنظر‌گرفتن واقعیت‌ها و درواقع در‌نظرگیرنده واقعیت‌هایی باشد که ما با آن درگیر هستیم؛ یعنی ذی‌نفعان را بشناسد، انگیزه‌ها را بشناسد و مهم‌تر از همه اینکه چیزی که حالا کمتر به آن توجه می‌شود، این است که ما این واقعیت را بپذیریم که ما در منطقه‌ای هستیم که پر از درگیری و منازعه است. این یک واقعیت است که ما در گذشته شاهد موج مهاجرت‌ها به کشورها بودیم، هستیم و احتمالا هم با این وضعیتی که در منطقه‌مان داریم، شاهد خواهیم بود. پس این واقعیت را نمی‌توان انکار کرد».
دهدار با اشاره به وضعیت ایالات متحده گفت: «شما ببینید، ایالات متحده با آن دولت قوی هر روز با مسئله مهاجرت مکزیکی‌ها درگیر است. کار ساده‌ای هم نیست و اتفاقا فکر می‌کنم سخت‌ترین حوزه سیاست‌گذاری، در حوزه مهاجرت باشد. این واقعیت را باید بپذیریم که این پدیده وجود دارد. حالا چطوری می‌شود آسیب‌هایش را کمتر کرد و در جهت منافع ملی که داریم، در واقع آن را بهینه کرد. این را هم در نظر داشته باشیم که آینده افغانستان بسیار گره‌ خورده به جمعیت بزرگ افغانستانی‌هایی که در ایران حضور دارند. اینها اگر نتوانند با فرهنگ ما ادغام شوند، اگر به حاشیه رانده شوند، اگر در فقر به سر ببرند و وضعیت‌شان مثل وضعیت فعلی بماند، فکر نمی‌کنم آینده روشنی هم در انتظار افغانستان باشد؛ چراکه توسعه‌شان اتفاقا گره خورده به جمعیت مهاجری که در کشورهای دیگر دارد و به‌شدت به آنها برای آینده افغانستان نیاز دارد».
https://avapress.com/vdchwwnix23nqvd.tft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما