تاریخ انتشار :دوشنبه ۲ ثور ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۲۸
کد مطلب : 63108
صلح، راهبردی که مقهور تاکتیک ها شد
صلح، راهبردی که مقهور تاکتیک ها شد
سیدآقاموسوی نژاد
صلح، رویای مردم خسته از جنگ و کابوس کشورهایی است که منافع خویش را در تداوم خونریزی در این سرزمین می بینند. انتظار می رفت، شورای عالی صلح به عنوان نهاد مستقیم مصالحه، باید کشتی جنگ زده کشور را به ساحل صلح و امنیت برساند اما بنا به دلایلی نظیر برخورد تاکتیکی برخی حلقات درونی و بیرونی با آن از یک سو و ناهمگونی مجموعه هایی طرف مذاکره با نام طالبان؛ اشتباهات راهبردی دولت و شورای صلح ؛ فعالیت های تخریبی حلقاتی از کشور های غربی و همسایه جنوبی، از سوی دیگر، باعث شد که این راهبرد ملی مقهور تاکتیک ها گردد و به نتیجه نرسد و نهایتاً یاس و ناامیدی و عقامت پروژه را به همراه بیاورد. پارلمان افغانستان هم که یکی از ارکان نظام است، دیرهنگام به پروژه صلح پرداخت و دیر هنگام تر به بی ثمری ادامه کار شورای عالی صلح حکم داد و جستجوی راه دیگر را توصیه کرد.
این نهاد ملی برخلاف صلاحیت های مصرح در قانون اساسی، سه سال را در حاشیه صلح گذراند در حالی که باید در تصویب اصل پروژه و نظارت برآن در متن می بود. بگذریم از کاستی ها و کاهلی های بسیاری که در خانه ملت وجود داشته اما اینک پیرو پیشنهاد آن نهاد مبنی بر سَدِّ باب شورای صلح و جستجوی راه دیگر، بایسته است که آسیب شناسی جدی درسیاست های صلح جویانه ی کشور صورت گیرد و برخورد های تاکتیکی جوانب داخلی و خارجی ذیدخل درجنگ بر شمرده شود، تا بتوان در پرتو آن مسیر صلحِ آینده را به درستی پیمود.
متاسفانه از ابتدا " تیر صلح" از سوی ما در تاریکی رها شد و بدون اینکه شناختی از ماهیت و دسته بندی های طالبان و میزان استقلال آنها در جنگ و صلح داشته باشیم، پای در وادی صلحی گذاشتیم که مخاطرات زیادی داشت و تجارب کنونی هم به اثبات رساند. همانطوری که رئیس جمهور در انتقادات شدید اللحن اخیر خود از طالبان، تصریح کرد؛ما با بخشی از مخالفان مسلحی روبرو هستیم که به مقتضای منافع کشورهای غربی وارد میدان شده و انتحار و انفجار می کنند. از سوی دیگر، در بیانیه های دیگراشاره کرده بود که در غیبت دولت، مذاکرات پنهانی میان امریکا و حلقاتی از طالبان وجود دارد. به همین دلیل بی مبالغه می توان گفت، پس از سه سال تمرین صلح و نشست های متعدد، برای ما هنوز جعبه سیاه طالبان رمز گشایی نشده است، لذا گام نخست، شناخت حلقات درونی طالبان خواهد بود تا ارزیابی درستی از آنها به دست آورد و راهبرد جدیدی را متناسب با پیچیدگی های آن عملیاتی ساخت.
مشکل دیگری که معترف باشیم یا نباشیم، این است که همانند عشاق وعلی رغم عدم شناخت و ارزیابی درست، از در و بام صلح پریدیم و به امید اینکه کاروان صلح به مقصد برسد و هرگز اقتصاد را در دادن امتیازات پیشه نکردیم. حال آنکه در معامله صلح، بایستی تناسب در میزان دادن امتیازات و دستآورد ها رعایت می شد. دوکاندار پیشاور آمد با خورجینی از دالر برگشت. انبوهی از زندانیان بی هیچ بررسی، از زندان ها رها شدند و تلاش های زیادی صورت گرفت تا برخی دیگر، از زندانهای پاکستان و یا حتی گوانتانامو و بگرام رهایی یابند، بدون اینکه طرف طالب بهایی برای آن پرداخته باشد. از این رو، نه تنها شاهد کاهش دهشت افکنی نبودیم که در همین گیر و دار، بهای ترورهای زنجیره ای واز جمله ترور رئیس شورای عالی صلح را پرداختیم و جز حملات متعدد انتحاری در قلب پایتخت نیندوختیم. به عبارتی، به تناسب زمین بازی حرکت نکردیم و قمار عاشقانه زدیم و بباختیم هرچه داشتیم. هزینه های سنگین مالی و تلفات جبران ناپذیر نیروی انسانی و بذل امتیازات سخاوتمندانه و یک طرفه که نه تنها باعث تشویق آنها به ترک دهشت افکنی نشد که تشدید آن برای حامیان خارجی تروریسم، کانال های کسب امتیازات بیشتر تعریف شد.
خبط دیگر، برخورد تاکتیکی برخی حلقات خودی و اصرار بر راهبرد صلح در مقابل راهبرد جنگ بود. پرسش این است که پاکستان یا کشورهای غربی و نیروهای میدانی آن اگر منافع شان را در تداوم دهشت و وحشت تعریف کرده باشند، اصرار برصلح به جایی خواهد رسید؟ از این رو، نباید پنداشت که می توان بدون هماوردی در میدان نبرد، با اعطای امتیازات گسترده و یکطرفه آنها را به صلح واداشت.
نکته ای دیگر، ضعف دیپلماتیک ما در فهم سناریوهای فرامرزی است که با عقامت صلح و تداوم جنگ پیوند دارد. به عنوان مثال ایالات متحده که در آنطرف تر، حامی تمام عیار تروریست ها در سوریه است، آیا با تروریسم در افغانستان مبارزه خواهد کرد و آیا در رفتار های راز آلود آنان و در خواست های متعددی از پایگاههای نظامی تا مصئونیت قضایی، اراده ای برای آمدن صلح یا تشدید جنگ را نمی توان فهمید؟ آیا دولت جمع بندی واقعی از راهبرد ایالات متحده و دیگر کشورهای عضو ناتو و به خصوص پاکستان دارد؟ اگر چه رئیس جمهور در پاره ی از انتقادات خود به نیات پنهان و مبهم آنان اشاره کرده اما هنوز ارزیابی نهایی که بتوان برمبنای آن تصمیمات راهبردی اتخاذ نمود، وجود ندارد. پاکستان با وقاحت تمام، حملات مکرر وعریان نظامی علیه مناطق مرزی ما انجام میدهد و ده ها کیلو متراز خاک کشور را اشغال کرده، آیا با وجود انبوه پیمانهای استراتژیک(!؟) با هند و چین و...آن کشور را می توان با دادن امتیازات راضی به قطع مداخلات نمود.
براین اساس، پیش از آنکه ارزیابی روشن از خبط و خطاهای گذشته داشته باشیم،اگر راهدیگریهمجستجوشود،بازوبرایهمیشهعنینخواهدبودوصلحبهوجودنخواهدآمد. لذا باید پس از شناخت دقیق و درست اهداف کشورهای خارجی - که چندان پیچیده هم نیست - و میزان وابستگی دهشت افکنان به آنها و دسته بندی های داخلی مخالفان مسلح، آنگاه یک راهبرد گام به گام را اتخاذ و عملیاتی نمود. در صورتی که خواسته های طرف جنگ و حامیان خارجی آنها به درستی شناخته نشود، کوفتن بر طبل تهی صلح، نه تنها به صلاح نیست که مصلحت های نازل و محدود برخی حلقات سیاسی درون حکومتی و برون حکومتی، جز تداوم وضعیت موجود، ارمغانی نخواهد داشت و باز پروژه صلح اسیر تاکتیک هایی خواهد شد که باقی مانده توشه و توان ملی ما را به هدر خواهد داد.


مولف : سیدآقا موسوی نژاد
https://avapress.com/vdch6zn-.23nxvdftt2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

جناب آقاي سیدآقاموسوی نژاد
ضمن عرض سلام و آرزوي سلامتي و توفيق روزافزون براي شما، از تحليل شما لذت بردم و متشكرم.
صلح و آرامش این نعمت یرزگ که باعث آسابش روح و روان شده و عدم آن موجب خشونت و تباهی و نامنی است.