تاریخ انتشار :شنبه ۵ حوت ۱۳۹۱ ساعت ۰۰:۳۶
کد مطلب : 59193
تغییر نقشه یا ابهام راه
طی یک قرن گذشته و به ویژه چند دهه اخیر، تحولات پیچیده ای در کشور رخ داده است. فعل و انفعالات جنگ افغان- انگلیس و نهایتاً اخراج آنها تا سلطه غیر مستقیم غربی ها در دوره شاهی و پس از آن اشغال کشور توسط استعمار شرق و شکست آنها و تشکیل حکومت مجاهدین و منازعات درونی تا ظهور طالبان و نهایتاً حضور گسترده نظامیان امریکایی و ناتو در هارتلند منافع شان یعنی افغانستان، برساخته های نقشه های عیان و نهانی است که استعمار شرق و غرب کشیده بودند و در مقاطعی عملیاتی ساختند اما مردم مسلمان افغانستان با جنگ شجاعانه معروف افغان- انگلیس و قیام های قهرمانانه نظیر سوم حوت سال ۵۸ و جهاد مقدس شان در سال های پس از حوت، دشمنان این سرزمین را مبهوت شجاعت و دینداری خویش کردند و نقشه های آنها را با شکست مواجه ساختند. از این رو، اگر افغانستان را سرزمین بازی های پیچیده بنامیم، مبالغه نکرده ایم.
یکی از این پیچیده گی ها تداوم حضور و عملکرد پرسش برانگیز نظامیان خارجی است که مردم افغانستان جز شر، خیری از آنها ندیده اند. گذشت زمان به اثبات رسانده که مبارزه با تروریسم و شکست دادن آنها دروغی بزرگی برای حضور در "کشور ما" و تبلیغات انتخاباتی در "کشور خودشان" بوده است. اما این همه ی پیچیدگی نبود و پرسش های پیچیده تر دیگر در باره اهداف و اغراض اصلی آن ها وجود داشت که با امضای موافقت نامه استراتژیک و پس از آن با گفتگوهای موافقتنامه امنیتی، میان افغانستان و امریکا آز آنها پرده برداری شد.
اکنون تردیدی باقی نمانده که در پس مدعیات مبارزه با تروریزم (القاعده و طالبان) و مواد مخدر و حکومت داری بهتر، تعقیب اهداف فرا افغانستانی نهفته است و این از لابلای اسناد و گفتگوهای دو جانبه و حواشی آن آشکار شده که اهدافی چون تحمیل پایگاه های دائمی و حضور بلند مدت نظامی است که گرانیگاه اهداف منطقه ای و جهانی امریکا به شمار می رود و اساساً سویه " مبارزه با دهشت افکنی" ندارد.
لذا ایالات متحده از میان عریان سازی اهداف و پنهان سازی روش، عریان سازی نسبی اهداف اما پیچیده سازی روش ها را برگزیده و به همین دلیل طی این مدت بازی های متعددی را در زمین افغانستان کرده که با طرح قطره ای موافقتنامه استراتژیک و در این اواخر، اما و اگر های خروج و تعداد نظامی ی که پس از ۲۰۱۴ باقی خواهد ماند، با "اصرار" بر ماندن و "تهدید برای خروج کامل" و قطع کمک ها، با ارسال سیگنال های متناقض انجام می شود تا دولت افغانستان را به تمکین وادارد.
پرسش این است که واقعاً امریکایی ها نمیدانند که چه می خواهند و بمانند یا نمانند و اگر بمانند، چه تعدادی خواهد ماند و نهایتاً چه کاری برای نیروها امنیتی افغانستان خواهند کرد؟
اگر در محتوای موافقت نامه استراتژیک و خواسته های مطروحه در گفتگو های موافقتنامه امنیتی تاملی صورت گیرد و اظهارات متناقض مقامات امریکایی و ناتو در باره خروج به آن افزوده گردد، دو موضوع "روش پیچیده برای تحقق اهداف" و در این اواخر "نه تغییر نقشه و نه ابهام راه" مشخص می گردد.
امریکا درماه جدی و همزمان با سفر آقای کرزی به واشنگتن، اعلام کرد که امکان خروج همه نیروهای نظامی خود را از افغانستان تا پایان سال ۲۰۱۴ بررسی خواهد کرد. اما در دیدار جمعه ۲۲ جدی روسای جمهور دو کشور گفتند که بر اساس این توافقنامه «امکان» ادامه حضور بخشی از سربازان امریکایی در افغانستان پس از پایان عملیات نظامی ناتو در سال ۲۰۱۴ را بررسی خواهند کرد و پس از بازگشت در کنفرانس مطبوعاتی کابل، رئیس جمهور عنوان کرد که طرف امریکایی گفته که اگر مصئونیت قضایی را نپذیرید؛ ما نیروهای خود را خارج خواهیم کرد.
حال آنکه در طرح پیشنهادی جان آلن حضور ۹ تا ۱۵ هزار نیرو امریکایی در افغانستان مطرح شده بود اما عنوان شده بود که رئیس جمهور اوباما با نیمی از این تعداد موافق است.
شاید تحلیل درست این باشد که انکار و اصرار و حتی تهدید به خروج کامل برای تحقق نقشه ای است که با روش های پیچیده می خواهند انجام دهند و از طریق ابهام زایی در وضعیت پس از ۲۰۱۴ به تاثیرگذاری در انتخابات آینده و حصول به موافقتنامه دلخواه امنیتی برسند.
یکی دیگر از همین سنخ پیچیدگی ها اما و اگر هایی است که در باره حفظ یا تقلیل همین سطح از نیروهای امنیتی کشور عنوان می شود که گاه از تصمیم به تامین هزینه در بالاترین سطح سخن می گویند اما رسماً نامعلومی تصمیم نهایی را عنوان می کنند.
گفته شده که مقامات ناتو در حال بررسی یک پیشنهاد مبنی بر حفظ تعداد نیروهای امنیتی افغانستان در بالاترین سطح(۳۵۲ هزار تن) تا سال ۲۰۱۸ هستند اما آندرس فوگ راسموسن دبیرکل ناتو، در پاسخ به سوالی در مورد این پیشنهاد، تاکید کرد: هیچگونه تصمیم نهایی اتخاذ نشده است. اما پرداخت هزینه‌های یک نیروی بزرگتر امکان پذیر است و ما قادر خواهیم بود هزینه این تعداد از نیروهای امنیتی افغانستان را تامین کنیم.
به نظر می رسد؛ مثل گذشته، اما و اگر ها و درعین نشان دادن توانمندی ها، سیگنال هایی است که همه به مقصد مشخص و واحدی ارسال می شود و آن مقصد، تحقق پیمان امنیتی دلخواه با پایگاه ها و مصئونیت قضایی است که با پیام پنهان و فشار بر دولت افغانستان در پذیرش خواسته ها وارد می سازند. همانطوری که نخست با درخواست پایگاه دائمی،اقدام به تعیین تقریبی تعداد نظامی باقی مانده کردند و قبل از سفر رئیس جمهور به امریکا طرح خروج کامل را مطرح ساختند و بعدا معلوم شد که تهدیدی برای اخذ مصئونیت قضایی بوده است. این اظهارات نیز نشان می دهد که نه تغییری در نقشه آمده و نه راه مبهم است بلکه از سنخ تکنیک پیچیده سازی تحقق اهداف است که سیاسان امریکایی از آن استفاده می کنند.

مولف : سیدآقا موسوی نژاد
https://avapress.com/vdcgwq9n.ak9yy4prra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

اگر قرار بود امریکا در رابطه با جهان شفاف عمل کند که دیگر امریکا نامیده نمی شد. همین چیزها است که امریکا را تبدیل به شیطان بزرگ کرده است.
این درست است که ما مردم دیندار و ضد استگبار هستیم و این درست که در طول تاریخ به شکست انگلیس مشهوریم اما نباید این نکته را فراموش کنیم که از ابتدا تا کنون در مدیریت دستاوردها نتوانسته ایم درست عمل کنیم.
افغانستان به بازی بزرگ نعروف است تا به حال کسانی مثل ارتش سرخ، انگلیس این بازی را باخته اند حال نوبت امریکا است تا این بازب را تجربه کند.
امرکا در طی این یازده سال انقدر دانه پاشیده است که خیلی نیازی نیست برای ماندن زحمت بکشد. آنهاییکه که به جای نان "برد" خوردند حالا از ترس به سوراخ خزیده اند.
تا حال مگر شده است که ملتی یا کشوری را خارجی ها بسازند و ایا اصلا چنین چیزی امکان دارد. افغانستان هموراه سکویی بوده است برای امتیاز گیری و امتیاز گیری