تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲۸ اسد ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۰۹
کد مطلب : 115534
برگشت سربازان انگلیسی، انگیزه و پی آمدها
شمال افغانستان در سیزده سال گذشته از امنیت نسبی برخوردار بود. غیر از چند حمله انتحاری و انفجاری که در سالیان گذشته، آرامش و امنیت مردم را برهم زد، در مجموع آرامش در شمال افغانستان حاکم بوده، کسب و کار و بازار رونق داشت. اما امسال گویا ورق برگشت، در شمال از زمستان گذشته بدین سوی ناامنی افزایش یافت و حرکت های مشکوک روبه فزونی گرفت. سرپل، بغلان، فاریاب و برخی نقاط دیگر شمال پرآشوب شد و طالبان تحرکی بی سابقه یافتند. آشوب های زیادی بر پای داشتند و وضعیت منطقه به سوی خرابی رفت.

ناامنی در شمال بدون تحلیل و تبصره نیز نبود. گفته می شود که حلقاتی در داخل حکومت افغانستان وجود دارد که ناامنی ها را به سوی شمال کشاندند تا شمال هم حداقل رنج و مرارت جنوب را تحمل کند. یکی از طرفداران طالبان در تحلیلی، از طالبان نقل قول کرده که، آن گروه، برای آن که از تجزیه افغانستان جلوگیری کرده باشند راه شمال را در پیش گرفته اند!!

پاره ای اما ناامنی های شمال را به داعش نسبت دادند که این گروه نوظهور در مرزهای کشور با آسیای میانه تجمع کرده و راه ورود به آن سوی را می جویند. از این جهت است که شمال به سوی ناامنی رفته است.

برخی اما؛ ناامنی های شمال را بی تاثیر از دخالت های نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان ندانستند و گفتند که دیده شده است که امریکایی ها در شمال نیرو پیاده کرده است. حال پرسشی که بوجود می آید آنست که نیروهای انگلیسی که قرار است دوباره برگردند، ناشی از ضرورتی است که به آن نیروها احساس می شود یا آن که برای آن نیروها تعریف تازه ای صورت گرفته است و در جهت خاصی به کار گماشته می شوند؟

برخی آگاهان، حضور دوباره نیروهای انگلیسی را با سوء ظن نگریسته و گفته اند که ممکن است وقت برداشت محصول تریاک باشد، از این جهت نیروهای انگلیسی می خواهند طالبان و کشت گران تریاک هلمند را در جمع آوری تریاک یاری رساند.

در مجموع آنچه از سوی تحلیلگران بیان می شود احساس بدبینی نسبت به حضور نیروهای انگلیسی در کشور است. از اظهار نظرهای شهروندان و برخی تحلیلگران که بگذریم از دو نکته نمی توان چشم بست و حضور نیروهای انگلیسی را بی ارتباط به آن مسایل دانست.

یکی تیره شدن روابط میان حکومت افغانستان و پاکستان است که از مدتی بدین سوی بوجود آمده و برخوردهای مرزی میان مرزبانان دو کشور افزایش یافته و افرادی از هر دو طرف کشته می شوند. در تازه ترین برخوردها، هشت سرباز افغانستان کشته شدند و سفیر پاکستان به وزارت خارجه افغانستان احضار شده است. آیا حضور نیروهای انگلیسی بدین معنا است که از تنش های بیشتر میان دو کشور جلوگیری صورت گیرد، روابط مخاطره آمیز میان دو کشور پایان یابد؛ یا آن که حضور نیروهای انگلیسی برای ایجاد توازن میان نیروها ی طرفدار رئیس جمهور اشرف غنی و رقیبان او است؟

طالبان در شمال نفوذ کرده و مناطق وسیعی را بسوی ناامنی برده اند؛ اما در راه اندازی عملیات سرتاسری و پاک کردن شمال از وجود طالبان همه رای موافق و یکسان ندارند. حضور جنرال دوستم در فاریاب گرچه به ظاهر با اجازه رئیس جمهور صورت گرفته و او در بیش از یک ماه گذشته در جبهه های جنگ حضور داشته است؛ اما بی گمان حضور او مورد موافقت بسیاری از حکومت گران افغانستان نیست.

برخی طرفداران رئیس جمهور، جنرال را به نسل کشی متهم داشته و از رئیس جمهور خواسته اند که بیش از این اجازه ندهد که جنرال دوستم در شمال و فاریاب باشد. این در حالیست که جنرال آمادگی خود را در رهبری نیروهای امنیتی کشور در قندوز و بدخشان نیز اعلام کرده است. اعلام آمادگی جنرال برای طرفداران رئیس جمهور و لابی های طالبان در درون حکومت کنونی غیر قابل پذیرش است.

از سوی دیگر آنچه عزم جنرال را در شمال جزم کرده و به او قوت قلب بخشیده است، تنها اجازه رئیس جمهور نیست، بلکه او وجهه و حیثیت خود را در گرو خدمت به مردم خود می داند. آنچه که رئیس جمهور غنی را واداشته است که بودن جنرال دوستم را در شمال بپذیرد یک رضایت اجباری است. بنابراین اگر رئیس جمهور کشور قدرتی می داشت و می توانست از حضور دوستم در شمال جلوگیری کند به احتمال قریب به یقین این کار را می کرد و از حضور او در شمال جلوگیری می نمود.

آنچه موجب نارضایتی رئیس جمهور را بیشتر می کند، تنها پاکسازی شمال از وجود طالبان نیست، بلکه تقویت رقیب جدی او در شمال است.عطا محمد نور گرچه والی ولایت بلخ است و به ظاهر از جانب حکومت به این سمت گماشته شده است. اما بر کسی پوشیده نیست که یکی از اهداف مهم اشرف غنی بر چیدن قدرت عطا محمد نور و امثال او در افغانستان است.

اشرف غنی خواهان ایجاد حکومتی است که همه از مرکزِ فرماندهیِ او فرمان گیرند و امر او را مطاع بدانند. جنرال دوستم در شمال سبب می شود که پایه های رقیب رئیس جمهور عمیق تر شود، از اتوریته و وجهه رئیس جمهور کاسته گردد. از سوی دیگر رئیس جمهورغنی هیچ نیرویی پشت سر خود ندارد که بتواند مانع عملیات نظامی جنرال دوستم در شمال شود. نیروهای داخلی طرفدار او از کار آمدی لازم برخوردار نیست، وزارت داخله به بازوی دیگر حکومت مربوط است. اشرف غنی می خواست با انتخاب معصوم استانکزی به وزارت دفاع، حداقل بخشی از نیروهای نظامی کشور را با خود همراه کند که موفق نشد. از این جهت است که او دست به نیروهای انگلیسی تکیه کند و با حضور آن نیروها توازنی میان قدرت خود و قدرت های رقیب درون حکومتی برقرار سازد در نهایت از مانور بیشتر جنرال بکاهد و از اتوریته وجهه رقیب خود در شمال جلوگیری کند تا قدرت مرکزی تقویت شود و او قدرت فراگیری بدست آورد. به تعبیراو قانون حاکم شود!
مولف : م. سمنگانی
https://avapress.com/vdcgwn9qtak9qn4.rpra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما