تاریخ انتشار :سه شنبه ۴ حمل ۱۳۹۴ ساعت ۲۳:۰۸
کد مطلب : 108920
حکومت و خشونت های اجتماعی!
قتل فجیع و انزجار آور دختری به نام فرخنده، در روز روشن و با حضور جمعیت کثیری از مردم با واکنش های گسترده ی جهان، نهادهای مدنی افغانستان و سایر مردم عامی و عادی مواجه گشت. آن قتل فاجعه ای بود که در افغانستان کمتر اتفاق افتاده بود، حداقل در سیزده سال گذشته به چشم نیامده بود.

با نشر خبر آن قتل فجیع، بسیاری ها به جای آن که به آسیب شناسی های اجتماعی بپرازند و به ریشه های این خشونت و درنده خویی نابخشودنی توجه کنند به محکوم کردن چند ملا و مفتی و سیاست مدار رفتند و تا هنوز صفحات اجتماعی مملو از دشنام های رکیک و فحش های آبدار و غیر اخلاقی به چند فردی است که قتل را توجیه کرده اند یا بر آن صحه گذاشتند.

حکومت افغانستان فقط در بخش امنیتی مورد انتقاد قرار گرفت که پولیس افغانستان بر رغم حضور در صحنه جرم و جنایت نه تنها از قتل دختر مظلوم جلوگیری نکردند که حتا خود به آتش خشونت دامن زدند و آن دختر مظلوم را به دست مردم عاصی ی جاهل سپردند.
به نظر می رسد که این نقد برای حکومت کافی نباشد؛ زیرا دست حکومت در کاهش بسیاری از رخدادها گشوده است، اگر به وظایف و مسئولیت های ملی و دینی خود آگاهانه و مسئولانه عمل کند مطمئا از این گونه فجایع کمتر اتفاق می افتد.

با کمی تامل همه مقر و معترف هستند که مردم افغانستان دیندار هستند، دینی که با فرهنگ، رسوم عنعنات قبیلوی جاهلی این مردم در آمیخته و صورت خشن نامنعطف و نامطبوعی به خود گرفته است.

از دین جز تعصب و تصلب و خشونت ورزی کور نمی دانند. از سوی دیگر نزدیک به چهاردهه است که جنگ و خشونت و خون ریزی مردم را در خود فروبرده به یک جامعه بیمار و نا به هنجار تبدیل کرده است، جامعه ناهنجار نیازمند طبیب های حاذقی اجتماعی، روانی و دینی هستند. دین شناسان چیره دستی که بر اخلاق و مبانی دینی آگاهی داشته باشند و همچنان روان شناسان و جامعه شناسان اجتماعی که بتوانند آسیب های روانی و اجتماعی ناشی از جنگ را خوب بشناسند و همه با کمک هم بتوانند در راه هنجارمندی این جامعه تلاش ورزند.

بخشی از این مسئولیت به دوش حکومت است که تا هنوز نتوانسته است به آن با چشم باز و بصیرت بنگرد. یکی از این مسئولیت ها، دقت ورزی در گماشتن ملا امامان مساجد است.
ملا امامان مساجد شهر با توجه به این که یکی از وظایف مهم دینی را انجام می دهند و میزان تاثیر آن بر مردم زیاد است، اما متاسفانه دقت ورزی در گماشتن این افراد صورت نمی گیرد. حتا از میزان سواد خواندن و نوشتن این افراد پرسیده نمی شود. این گونه افراد با این سطح و سواد و دانش چگونه می توانند از دین سخن گویند و بر مردم تاثیر مثبت داشته باشند؟

در اکثر مساجد شهر کابل دیده می شود که خطیب های جمعه فقط به خواندن قرآن و ترجمه تحت الفظی آن مبادرت می ورزند، تفسیری هم از زبان برخی ملا امامان مسجد شنیده می شود شبیه به همان ترجمه لغت به لغت است. علاوه بر آن که ملا امامان مساجد باید از مبانی تفسیر و ترجمه قرآن برخوردار باشند باید نسبت به زمانی که زندگی می کنند نیز آگاهی داشته باشند. یکی از کاربران صفحه اجتماعی فیسبوک نوشته بود که من چند جمعه می شنوم که ملا امامی در خطبه های جمعه، خطبه به نام خلفای عباسی می خواند!

این ملا امامان آن قدر جاهل هستند که نمی دانند و درک کرده نمی توانند که زمان خلفای عباسی و امثالهم چند قرن است که گذشته است. این مشت نمونه خروار است از این نوع سخنان یاوه از زبان ملاها و امامان مساجد شهر بسیار بیشتر از این شنیده می شود یا آن که ملا امامی با صدای بلند با کمال اطمینان به مردم می گوید کسانی که فلان عمل دینی را انجام نمی دهند کافراند و مستحق جهنم، این گفته ها بیانگر آنست که ملا امامان ما بدون هیچ معیار و ضابطه ای مقرر می شوند در نتیجه به جای انتشار دین، جز تخم نفاق نمی کارند و بر ناهنجاری های جامعه می افزایند.

اگر حکومت می خواهد که هزینه خشونت ورزی کاهش پیدا کند، دین وسیله ای برای نفاق و شقاق مردم نشود؛ لازمست نسبت به تقرر امامان جماعت دقت ورزی بیشتر کنند و امامان جمعه و جماعات را از میان کسانی بر گزینند که فهم دینی دارند و مسایل اجتماعی را می دانند و زمان خود را می شناسند.

زمان شناسی برای فردی که در میان مردم سخن می گوید و سخنان او را همه می شنوند، بسیار مهم است که متاسفانه دست اندرکاران مربوط نه به دین مردم توجه دارند و نه سخنان یاوه ای که ممکن ملاهای بی سواد یا کم سواد ارایه می دهند. لذا حکومت مسؤول است که از گماشتن افراد مشکوک و وابسته به وهابیت بپرهیزد؛ زیرا در شرایط کنونی یکی از خطرهای جدی ای که اتحاد و همدلی مسلمانان را نشانه رفته است، گسترش وهابی گری در کشور است.

نکته ی دیگری که می توان در این مورد تذکر داد آنست که در قتل خانم فرخنده جامعه ی مدنی افغانستان نهاد وابسته به حقوق زن بر افروخته شدند و دست به راهپیمایی زدند، جنازه فرخنده را بر شانه های خود حمل کردند، این ها همه نقطه های مثبت بود، اما باید دانست که آنچه انجام شده است کمترین کاری است که انجام داده اند.

آنچه روح فرخنده و فرخنده ها را شاد خواهد کرد تنها مبارزه با آدم های جنایت کار و فاسد خشونت ورز نیست بلکه تلاش آگاهانه و پر بار برای ایجاد جامعه ای عاری از خشونت است.
خشونت زدایی با شعار دادن، هیاهو کردن و مرگ و درد گفتن از میان نمی رود. یکی از راه های مطمئن، منطقی و موثر مبارزه با خشونت ورزی، آگاهی یافتن و آگاه کردن است.

ده سال قبل ممکن است تعداد روان شناسان و جامعه شناسان در جامعه و کشور ما اندک شمار بودند و فرصت این که در میان مردم بروند، سخن گویند هم نداشتند. اما امروزه خوش بختانه تعداد افرادی که با دانش روان شناسی و جامعه شناسی آشنایی دارند کم نیستند. اگر نهادهای مدنی با ایجاد راهکاری بتوانند جلسات عمومی و همگانی برگزار کنند و از عالمان جامعه شناس و روان شناس بخواهند که برای مردم سخنرانی کنند، آسیب ها را تذکر دهند راه های مقابله با ناهنجاری های اجتماعی را به مردم گوش زد کنند شاید کمکی برای کاستن از بار خشونت و درنده خویی باشد. اما متاسفانه به این گونه مسایل زیر بنایی توجه صورت نمی گیرد.

اگر عالمان و دانش وران علوم اجتماعی و روان شناسی هفته وار و یا ماهوار بتوانند در یک جلسه همگانی با مردم سخن بگویند و مردم را آگاه سازند بی تردید اثرات بهتر و موثر تری خواهد گذاشت.
متاسفانه تا فاجعه ای اتفاق نیافتاده کسی یا نهادی در اندیشه مبارزه با خشونت نیست یا کمتر است اما همین که فرد بی گناهی قربانی شد آنگاه همه بر پای می خیزند و شعار مرگ و درد سر می دهند. تا چند روز احساسات فروکش می کند همه بر سر جای خود می نشینند تا فاجعه دیگر و قربانی دیگر.

نکته آخری که قابل ذکر است این که، متاسفانه رسانه های گروهی نیز همانند جامعه مدنی افغانستان مترصد شنیدن خبر ناگوار هستند که اتفاق بیافتد آنها پوشش دهند. در حالی که وظیفه و مسؤولیت یک رسانه دیداری و یا شنیداری تنها این نیست که منتظر و مترصد باشند که چه وقت خبری خلق می شود تا آنها خبر را پخش کنند؛ بلکه باید ابتکار داشته باشند و در راه فرهنگ سازی تلاش ورزند.

وقتی از اهمیت رسانه در دنیای کنونی سخن گفته می شود منظور آن نیست که این رسانه ها اخبار و گزارش پخش می کنند. اهمیت رسانه های گروهی دنیا در آنست که فرهنگ اجتماعی می سازند، فرهنگ سیاسی ایجاد می کنند، خشونت زدایی می کنند یا خشونت می افرینند.

بنابراین اگر رسانه های جمعی کشور از حالت انفعالی به فعال تبدیل شوند. دید تجارتی را اندکی فرو بگذارند و عینک انسانی به چشم بگذارند و در راه فرهنگ سازی گام نهند، بی تردید می توانند گام های موثری در راه کاهش خشونت برداشته شود.
مولف : سید مظفر دره صوفی
https://avapress.com/vdchi6nzv23nvwd.tft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما