تاریخ انتشار :شنبه ۲۴ اسد ۱۳۹۴ ساعت ۲۰:۲۰
کد مطلب : 115378
غیبت طالبان در موضع گیری شورای علما!
رخدادهای تروریستی اخیر در کشور و کشته و زخمی شدن صدها انسان بی گناه، واکنش منفی ملی و بین المللی را برانگیخت و همه به نوعی و با ابراز تظاهری احساسات ضد طالبانی خود را بروز دادند و عوامل آن حوادث را محکوم کردند.    

حتا برخی قوم گرایان که همواره جانب طالبان را می گرفتند، مجبور شدند برای حفظ نام و آبروی خود، در کنار مردم ایستاده شوند و طالبان را محکوم کنند. اما چشم مردم بسوی علمای دین دوخته شده بود که علمای دینی چه وقت سکوت را بشکنند، بیانیه دهند و موضع گیری کنند.

چون این کشتار و بی رحمی ها بنام اسلام و دین صورت می گیرد. لذا علمای دینی به عنوان حاملان دین  و وارثان پیامبر عظیم اسلام هم باید موضع خود را در قبال مسلمان نمایان بی دین و ایمان، روشن کنند تا گوهر ایمان در دل مردم تابندگی و فروغ خود را داشته باشد وهم موضع گیری خود را نسبت  به دین نشان دهند تا دنیا بفهمد که آنچه به نام دین انجام می یابد، هیچ ربطی به دین و اسلام ندارد، بلکه مشتی آدم های فروافتاده در دام جهل و خرافه اند که دست که به کشتار مردم می زنند که اسلام و مسلمانان از این گونه اعمال سخت نفرت و انزجار دارد.

این توقع و آرزو از علمای دینی کشور یا همان شورای سراسری علما می رفت که اعلامیه صادر کنند و رخداد های تروریستی را محکوم بدارند.

اعلامیه صادر شد؛ اما چنان سست، بی روح و چند پهلو که اگر صادر نمی شد، بهتر بود. با صدور آن اعلامیه، شجاعت علمی سخت خدشه دار شد، هم غیرت ایمانی دچار تزلزل گشت. اگر صدور این اعلامیه را به صورت تطبیقی بتوان به ارزیابی نشست، بسیار شبیه به موضع گروه های سیاسی دارد که به نحوی پای در زنجیر منافع  دارند و حتا خدا را با منافع خود متر و میزان می کنند.

علمای اسلام همانند گروه منفعت طلب موضع گرفتند و بدون آنکه نامی از طالبان ببرند، آن حادثه را محکوم کردند، صرف با گفتن این که در این کشور شعایر اسلامی مراعات می شود و جهاد در این کشور جواز شرعی ندارد!

از این گونه موضع گیری ها، پرسش های سهمگین مطرح می شود که تنها کشتن یک انسان بی گناه خود جرم نابخشودنی تلقی نمی گردد که علمای دینی را از خواب بیدار کند و در برابر جنایت های هولناک موضع گیری کنند که محکومیت عمل طالبان را منوط به شعایر اسلامی می کنند، آیا باید وارثان پیامبر در برابر جنایت های آشکار طالبان با این همه فضیحت و رسوایی موضع گیری کنند، چنان موضع گیرند که بر هیچ کسی اتهامی وارد نیاید و دل هیچ درد رسیده ای با این موضع گیری شاد نشود؟

در بیاینه علمای دینی هیچ نامی از طالبان آورده نشده است، گویا موجودات آسمانی از آسمان هجوم آوردند به قتل و کشتار و بی رحمی دست یازیدند، سرانجام به آسمان بر گشتند!

این چه موضع گیری است که اصل کشتار و قتل محکوم می شود، اما به عاملان آن جنایت هولناک هیچ اشاره ای نمی شود. اگر یک تاجر بازاری و یک گروه سیاسی موضع گیری چنین بی رمق و منفعت طلبانه انجام دهد، بر او هیچ کس خرده نمی گیرد و او را مورد ملامت و یا شماتت قرار نمی دهد؛ زیرا موضع گیری او تحت تاثیر منافع اقتصادی یا سیاسی اوست و آنچه او را نیز واداشته که موضع گیری کند، منافع و مصالح او است.

اما آنانکه به نام اسلام گلو پاره می کنند، وجود و هستی خود را در دین گره زده می دانند چگونه می توان باور داشت که دیدن چند عکس برهنه آنها را چنان به هیجان آورد که داد وا اسلاما سر دهند، اما در برابر جنایت های آشکار گروه طالبان موضع گیری قاطع نکنند و از این گونه اعمال تبرایی نجویند و دامن اسلام و مسلمانی را ازاین گونه لوث و خباثت ها پاک و پالوده نسازند؟

تحقیقات نشان می دهد که بعد از ظهور گروههای تکفیری و طالبان در افغانستان، پاره ای از جوانان به تدریج روی به سوی مسیحیت آورده و آرامش و امنیت روانی خود را در گرویدن به مسیحیت یافته اند. تنها علت ظهور گروه ههای تکفیری نیست، آنها تا حدی خود را آشکار ساخته اند که سر در آخور قدرت های قلدر جهان دارند و برای منافع آنها ساخته و پرداخته شده اند. بلکه مواضع انفعالی بسیاری ازعالمان دینی و بی تفاوتی آنها در برابر جنایت های آشکار و نابخشودنی  این گروهها است که اسلام و مسلمانی را با چالش های مشروعیت مواجه ساخته است. آنچه بیش از همه موضع گیری علمای مسلمان را با اهمیت تر از سایر موضع گیری ها می کند، آنست که کثیری از مردم، موضع گیری ها این طیف را اصل اسلام می دانند، تصور می کنند که موضع گیری این جماعت همان موضع گیری اسلامی است. وقتی موضع اسلام را چنان سست و چند پهلو و منفعت محور می بینند، دل از دین  اسلام می برند به جاهای دیگر تکیه می کنند.   

آن علتی که علمای کرام را در دام خویش افگنده، زبان آنها را بند آورده و قلم آنها را  شکسته و دینداری آنها را در محاق برده. زرق و برق دنیا  است که چنان چشمان آنها کور کرده است که حقایق مسلم را نمی نگرند یا آن که می بینند و انکار می کنند. آنها می دانند که طالبان دشمنان بشریت وآزادگی است، آنها می دانند که دست طالبان تا مرفق به خون هزاران انسان بی گناه این سرزمین رنگین است، آنها می دانند که جنایت های چنین هولناک تنها از طالبان و گروه هایی چون آنها سر زده و می زند چرا لب نمی گشایند و سخنان صریح برزبان نمی آورند و تکلیف شرعی و اخلاقی خود را در برابر طالبان بیان نمی دارند؟ یک علت بیشتر ندارد، آن عدم آزادگی است. در این جا کلام امام حسین(ع) مصداق پیدا می کند و جایگاه خود را می یاید و آدمیان را به تامل فرا می خواند این که؛ آزادگی عین ایمان و دینداری است. آنانکه دل در گروه دنیا دارند، برای یک اظهار نظر، صدها اما و اگر منفعت طلبانه را مد نظر قرار می دهند. هرگز موضع گیری شفاف نخواهند داشت. 

در اعلامیه شورای علما حملات تروریستی به عربستان سعودی محکوم شده است و عوامل آن، تروریست خوانده شده است. اما وقتی به افغانستان می رسد، زبان ها با لکنت مواجه می شود، پای قلم از رفتن باز می ماند. چرا چنین است؛ بی تردید که دلبستگی به منافع دنیا است، پای در زنجیر مطامع است که در هنگام نوشتن از نفس می مانند، چنان سخن می گویند که نه سیخ بسوزد، نه کباب!

اگر پیامبر اسلام (نعوذ بالله) چنین بود، اگر وارثان حقیقی آن بزرگ چنین می اندیشیدند، بی گمان امروز این دین سراسر دنیا را در چنبره خود نداشت و در دل هیچ کسی چنگ نمی زد و... وقتی دیده می شود که این دین لطیف، عزیز افاق عالم را پر کرده است و هرروز پیروانی جدیدی بر این دین افزوده می شود، به معنای آنست که آزادگانی در این دنیا وجود دارند  که برای خدا سخن می رانند، برای خدا گام می نهند و برای خدا می نویسند.

آنچه بر علمای دینی لازم است گفته شود، آنست که شما هم باقی و پایدار در این دنیا نیستید، دیر نیست که دست مرگ حلقوم شما را خواهد درید. اگر می خواهید شرمنده پیشگاه خداوند نباشید، در هنگام سخن گفتن خدا را محرک خود قرار دهید و منافع و مصلحت مردم را بر منافع خود ترجیح دهید. در گفتن حقایق خدا را مد نظر قرار دهید، شجاعت اخلاقی را پیشه کنید تا حیات جاوید یابید.



https://avapress.com/vdccmpqs42bqs18.ala2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما