تاریخ انتشار :چهارشنبه ۱۶ اسد ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۴۴
کد مطلب : 71981
شعر مهاجرت؛ روزهای پایانی عمر خویش را طی می کند

حمید مبشر از اهالی پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۰۱۴ می باشد، مبشر در حدود بیست نه سال است که در ایران ( فعلا قم) اقامت دارد. غزلهای وی به عنوان یك مهاجر افغانستانی دارای حال و هوایی منحصر به فرد است كه غم غربت و آشنایی و تسلط خوب بر عنصر شعر را یكجا در خود دارد، دو مجموعه از اشعار مبشر تاکنون به چاپ رسیده است.
در شب میلاد امام حسن مجتبی (ع) اهالی فرهنگ و هنر و جمعی از شعرای فارسی گوی افغانستان، تاجیکستان و هندوستان در یک فضای صمیمی با حضرت امام خامنه ای دیدار کردند.
به گزارش خبرگزاری آوا،حمید مبشر نیز در این دیدار یک دو بیتی و یک غزل با عنوان " بهاریه" قرائت نمود که مورد تحسین حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای ( مد ظله) قرار گرفت.

حضور و شعرخوانی در محضر امام خامنه ای ( مد ظله) برای تان چه طعمی داشت؟
حضور در این گونه جلسات آرزوی هر شاعر فارسی زبان است،بسیاری از شاعران ایرانی هستند که سالها در نوبت انتظار قرار دارند تا بتوانند در چنین جلسه ای شرکت و شعر شان را بخوانند، من خیلی خوشحال هستم که توانستم در چنین محفلی و آنهم در محضر ایشان و شاعران بزرگ سراسر ایران و فارسی زبان کشورهای مختلف شعر بخوانم. 

فکر می کنید این دیدارها چه تاثیری بر وضعیت شعر و ادبیات افغانستان و تعامل میان فرهنگیان دو کشور خواهد داشت؟ 
این محافل و دیدار ها بر وضعیت شعر و ادبیات افغانستان تأثیر مثبت و مفید و سازنده خواهند گذاشت. یکی از راههای که بتوان ظرفیت های جدید شعر افغانستان را برای نسل نو شعر ایران و جهان معرفی کرد ، همین جلسات هست، شاعران افغانستان از طریق این جلسات بیشتر معرفی می شوند و آثار شان در رسانه ها انعکاس می یاید و از سویی زمینه تعامل و آشنایی با شاعران ایرانی و غیر ایرانی نیز از همین طریق فراهم می گردد. آثاری که در این جلسات ارائه می شوند می توانند الگوی جدید از کار شاعران را به نمایش بگذارد.
 شعر افغانستان در سایه این ارتباطات می تواند به تعالی و شگوفایی برسد و همچنین این جلسات زمینه ساز تعاملات فرهنگی میان شاعران دو کشور در آینده خواهد بود. 

شعرهایی که از سوی شاعران افغانستانی به ویژه حضرتعالی خوانده شد در مجموع نظر ویژه امام خامنه ای را جلب کرد، فکر می کنید این امر می تواند جرقه یکسری تحولات مهم در طرح جدی شعر افغانستان در افق ادبیات ایران تلقی شود؟ 
توجه خاص امام خامنه ای به شعر افغانستان منحصر در همین جلسه نمی شود، بلکه ایشان از قدیم نسبت به شعر افغانستان توجه خاصی داشته اند، از جمله برگزاری مجامع شعر انقلاب اسلامی افغانستان در دهه ۷۰ باعث رشد و بالندگی شعر کشورمان شد.
بسیاری از شاعران افغانستانی در ایران از طریق همین مجمع های شعر که از طریق دفتر نمایندگی ایشان در امور افغانستان برگزار می شد به جامعه ادبی ایران معرفی شدند و برگزاری همین مجامع روند شعر مهاجرت را سرعت داد و در تحول کیفی و رشد آماری آن نقش موثری را ایفا نمود.
یک مقایسه کوچک نشان می دهد که شعر افغانستان در ایران پیش از برگزاری این مجامع و بعد از برگزاری آنها تفاوت چشمگیری پیدا کرده است. تعطیلی این جلسات باعث شد که شعر افغانستان در ایران هم سیر نزولی را آغاز کند، در این دهه ما ظهور شاعران بزرگی را در عرصه شعر شاهد هستیم، در حالی که امروز حتی تعداد شاعرانی که دارای آثار موفقی در زمینه تولیدات ادبی باشند به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد. 

کم کاری و سهل انگاری از انتقاداتی است که به دنبال تحولات سیاسی یک دهه اخیر در کشور بر شعر مهاجرت وارد می شود، شما را هم مشمول این انتقاد می دانند؛ آیا اصولا قایل به این انتقاد هستید یا نه و اگر هستید دلیل آن چیست؟ 
به عقیده من این انتقاد به هیج وجهی نمی تواند موجه باشد؛ بدلیل آنکه جریان های ادبی موفق در دنیا از پشتوانه سیاسی مناسب برخور دارند. تولیدات ادبی زمینه نشر می خواهند، به حمایت های مالی و اجتماعی نیازمند هستند. در حالی که شعر مهاجرت نه پشتوانه سیاسی دارد و نه زمینه ای برای نشر آثار شاعران و نه حمایت های مالی و اجتماعی برای این شعر وجود دارد.
شاعران جریان شعر مقاومت بی انگیزه شده اند، به نظرم بی انگیزگی باعث این رکود شده است و نه کم کاری و سهل انگاری، اکنون نه در افغانستان و نه در ایران از این جریان حمایتی صورت نمی گیرد. فضای حاکم بر افغانستان تاثیر منفی بر جریان شعر مهاجرت داشته است. هیج نهاد و ارگانی وجود ندارد تا از این جریان و تولیدات ادبی شاعران حمایت کند. تشویق وجود ندارد، این مسائل به رکود شعر منجر شده است. 

شعر مهاجرت هنوز به حیات خود به مثابه یک جریان سیال ادبی ادامه می دهد؟ 
شعر مهاجرت با آن توانمندی که در دهه های قبل از خود نشان داد، اکنون دیگر وجود ندارد. این جریان روزهای پایانی عمر خویش را طی می کند. شعر مهاجرت در آغاز با قدرت پا به میدان گذاشت و هنوز هم شاعران اولیه این جریان میدان دار هستند و از میان نسل جدید چهره های مطرحی ظهور نکرده است. این شعر با همه توانمندی های که از خود به یادگار گذاشت و شاعران بزرگی مانند (استاد کاظمی، سید ابوطالب مظفری، سید رضا محمدی، محمد شریف سعیدی، سید ضیا قاسمی، محبوبه ابراهیمی) و بسیار نام های دیگر را به دنیا معرفی کرد، ولی متاسفانه در شرایط فعلی همانطور که می دانید میزان علاقه به فعالیت ادبی در میان نسل فعلی کاهش یافته است و نسل قدیم شعر مهاجرت یا مهاجر اروپا و غرب شده اند یا دیگر فعالیت ادبی انجام نمی دهند.
بسیاری از شاعران از شعر برگشته اند و به مشغولیت های کاری و در آمد مالی و اقتصادی فکر می کنند. با چنین وضعیتی نمی توان منتظر بود تا جریان شعر مقاومت به ادامه زندگی امیدوار باشد، شعر مهاجرت با تحول مضمون نیز مواجه شده است، اکنون عاشقانه های مبتذل جای عشق و میهن دوستی و ایمان و باور و اعتقاد را گرفته است و دیری نمی پاید که جریان ابتذال هم مانند خوره از درون این درخت تنومند را از پای در آورد. 

برای حمید مبشر شعر حرفه است یا محملی برای بیان یک درد عمیق انسانی یا یک رسالت جدی فرهنگی و یا تفنن؟ 
من تاکنون به تعریفی مشخصی در این باره دست نیافته ام. فقط می دانم که شعر بخشی از زندگی من است و از زمانی که دنیا را شناخته ام شعر هم جزئی از زندگی من بوده است و با آن زندگی کرده ام. تفنن که نیست، چون من اهل تفنن نیستم و از این کار بشدت متنفرم و از شاعران تفننی هم هرگز خوشم نمی آید، حرفه من هم شعر نیست، چون من در کنار شعر سرودن درس و مطالعه و کارهای دیگر هم دارم. سالهای اول کمی آرمانگرا بودم و برای شعر رسالت و هدف قائل بودم و فکر می کردم که شعر می تواند سنگی را از مسیر بشر بردارد و لی بعدها که دنیا را دیدم، سرم به سنگ خورد و حالا سالها است که نگرش من عوض شده و عینکم را عوض کرده ام، حالا شما شعر های مرا بخوانید و از هر زاویه ای که مناسب بود به من نگاه کنید. 

https://avapress.com/vdcfy1de.w6dycagiiw.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما