تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۰ دلو ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۴۳
کد مطلب : 264570
شهید مصباح مزاری از زبان یاران؛ آن شهید الگوی رهبری و مدیریت جامعه است
حجت‌الاسلام والمسلمین سیدنوراحمد مبارز، مسئول دفتر نمایندگی مرکز تبیان در شهر مقدس قم و از یاران و هم‌رزمان شهید حجت‌الاسلام والمسلمین سید علی‌اکبر مصباح مزاری (ره)، در سالروز شهادت ایشان به تبیین جایگاه و شخصیت رهبر سازمان فداییان اسلام افغانستان پرداخت.
خبرگزاری صدای افغان(آوا)- قم: حجت‌الاسلام مبارز در ابتدای مطالب خود با اشاره به آغاز انقلاب و جهاد مردم افغانستان بر علیه صهیونیستی گفت: مردم انقلابی ولسوالی دره‌صوف در ۲۵ دلو ۱۳۵۷ بپا خواستند و اولین بار علیه حکومت کمونیستی قیام نمودند. در ادامه و در سوم حوت همان سال مردم چهارکنت به رهبری شهید سید علی‌اکبر مصباح و دیگر بزرگان این دیار قیام مسلحانه علیه حکومت وقت کمونیستی را آغاز نمودند.
 
معاون ریاست مرکز تبیان در امور حوزوات علمیه افزود: بنده در اوایل جهاد حدودا ۱۴ ساله بودم و از نزدیک رفتار مجاهدین را نظاره‌گر بودم. به جرأت می‌توانم بگویم که حجت‌الاسلام مصباح (ره) با اوصافی که داشت از همه‌ی مجاهدانِ آن دوران در تدین و تقوا و اخلاق و اخلاص بالاتر بود. زمانی که من به صورت رسمی به جبهات پیوستم، شخصیت چند بعدی و نقش بسیار برجسته‌ی شهید مصباح را در امر جهاد افغانستان از نزدیک درک کردم.
 
حجت‌الاسلام مبارز در ادامه به نقش بارز شهید مصباح در ایجاد وحدت بین مجاهدین و احزاب اشاره کرد و افزود: شهید مصباح بنیان‌گذار حزب فدائیان اسلام بود، کمی بعدتر هم با توجه به روحیه‌ی وحدت‌طلبی و اخوت‌گرایی ایشان، رهبریِ جبهه متحد را متشکل از چندین حزب سیاسی به عهده گرفت؛ و زمانی هم که حزب وحدت در حال شکل‌گیری بود، نقش مهم و اساسی را در تشکیل آن ایفا نمود.
 
مسئول دفتر نمایندگی مرکز تبیان در قم خاطرنشان کرد: «در سال ۱۳۶۸ به دستور شهید مصباح و تصمیم اعضای شورای مرکزی جبهه‌ی متحد، همراه با سیدهادی بلخی به بامیان رفتیم و در کنگره حزب وحدت اشتراک کردیم. در سال ۱۳۷۰ هم مزارشریف سقوط کرد و سران احزاب جهادی به شمول همرزمان و همفکران شهید مصباح نقش مهمی را در تصرف مزارشریف بر عهده گرفتند.»
 
مبارز در ادامه به ذکر خاطره‌ای از شهید مصباح پرداخت و گفت: بعد از فتح کابل در سال ۱۳۷۱ توسط مجاهدین، شهید مصباح (ره) مسئول امنیت مرکز علوم اجتماعی بود؛ شبی ایشان بنده را در دفترش خواست و گفت «آقای مبارز متوجه باشید که خلقی‌ها و کمونیست‌ها در همه‌جا نفوذ دارند، مخصوصا که گرایش‌های مذهبی و قومی احزاب تحریک شده و یار‌گیری‌های قومی از درون حکومت سابق (خلق) ادامه دارد، بنابراین شما متوجه توطئه‌هایی باشید که ممکن است از هر طریق من‌جمله غذا و مسموم کردن افراد انجام شود چرا که کمونیست‌ها از هر طریقی می‌خواهند مجاهدین را از بین ببرند و تضعیف کنند.» مبارز افزود: بنابر دستور شهید مصباح (ره)، بعد از آن آشپز‌ها و غذا و... بصورت جدی کنترول می‌شد.
 
مسئول دفتر مرکز تبیان در قم با ذکر خاطره‌ای دیگر نیز می‌گوید: بعد از پیروزی مجاهدین، دکتر‌های خلقی که در شفاخانه‌ها باقی مانده بودند؛ به ظاهر به مداوای مجروحین مجاهدین می‌پرداختند، اما گزارش‌هایی وجود داشت که این دکتر‌ها آمپول‌هایی را به بدن مجاهدینِ زخمی تزریق کرده و آنان را عمدا به شهادت می‌رسانند. وی می‌افزاید: در جنگ اول افشار و حمله‌ی نیروهای حزب اتحاد، بنده که بعنوان همکار و دستیار آقای مصباح در افشار حضور داشتم زخم برداشتم، وقتی در شفاخانه بستری شدم از شهید مصباح خواهش کردم که بنده را بگذارد از شفاخانه خارج شوم و در دفتر تحت مداوا قرار گیرم، چون احتمال تزریق آمپول‌های سمی از سوی دکتر‌های خلقی وجود دارد؛ شهید مصباح لبخندی زد و گفت: آقای مبارز شما به این راحتی نمی‌میرید!
 
وی در ادمه به درایت، مدیریت، کاردانی و تقوای شهید مصباح اشاره کرد و گفت: شهید مصباح (ره) حتی نیمه‌های شب از پوسته‌ها و قراول‌های نظامی بازدید می‌کرد؛ وی نهایت کوشش را می‌کرد که بعد از عفو عمومی به هیچ کسی حتی اعضای حزب خلق و پرچم آسیبی نرسد.
 
حجت‌الاسلام مبارز با ذکر داستانی از نحوه شهادت شهید مصباح (ره) می‌گوید: وقتی همراه با حجت‌الاسلام والمسلمین شهید مصباح (ره) به مزار رفتیم؛ اختلاف درونی در حزب وحدت بین استاد مزاری و استاد اکبری آغاز شده بود. جناح شهید مصباح به رهبری وی و افرادی مانند عالمی بلخی، شیخ باقر سلطانی، سید‌هادی بلخی و... به سمت استاد اکبری گرایش داشت؛ بنابراین افراد دیگر در صدد توطئه و شهادت ایشان برآمدند.
 
آقای مبارز می‌افزاید: یکی از افراد مهم حزب وحدت در شمال که فعلا در مشهد زندگی می‌کند، شبی نزد من آمد و گفت که شما و شهید مصباح در خطر قرار دارید و سریع باید از مزارشریف خارج شوید؛ البته قبل از این مسئله آقای مصباح از من خواسته بود که تعدادی از افراد مطمئن را به محافظت ایشان بگمارم که همین کار را کردم. اما بعد از اطلاع از قضیه‌ی توطئه علیه شهید مصباح و خودم، این موضوع را با ایشان در میان گذاشتم؛ اما شهید مصباح با توجه به اعتقادی که داشت گفت که من برکسی بدی نکردم که قصد جان مرا کند؛ بنابراین من را مخیر کرد و خودش در مزارشریف باقی ماند تا اینکه در زمستان ۱۳۷۳ ایشان و تمام همراهانش در یک کمین ناجوانمردانه توسط عده‌ای حسود و نابخرد به شهادت رسیدند.
 
حجت‌الاسلام والمسلمین مبارز در پایان سخنان خود، شخصیت شهید سیدعلی‌اکبر مصباح (ره) را شخصیتی چند وجهه‌ای تعریف کرد و از ایشان بعنوان الگوی رهبری و ‌مدیریت نام برد.
https://avapress.com/vdcbzab5grhb0sp.uiur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما