تاریخ انتشار :يکشنبه ۹ سرطان ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۱۴
کد مطلب : 69197
عدم توانایی نیروهای افغان، بهانه است!
از مدتی به این سو بحث بر سر این است که آیا نیروی نظامی افغانستان توانایی استفاده از اسلحه سنگین چون تانکهای پیشرفته و طیاره های جنگی را دارد یا خیر؟ بسیاری از مقامات امریکایی بر این عقیده اند که نیروی نظامی افغان، هنوز بدان حد از رشد و توانایی نرسیده است که بتواند از اسلحه سنگین و مدرن استفاده کند!
این در حالی است که مقامات مختلف افغان با رد نظر امریکایی ها، بر توانایی بهره وری نیروهای نظامی افغانستان از هر گونه اسلحه مدرن و معمولی اصرار می ورزند و می گویند پیش از حضور امریکایی ها و سایر اعضای ناتو در افغانستان نیز این کشور دارای نظام و ارتش منظم بود.
به باور کارشناسان نظامی افغان، اردوی افغانستان به خصوص با اسلحه سنگین روسی از قبیل تانک و طیاره های جنگی و باربری، آشنایی تام و تمام دارد؛ چرا که استخوان بندی ماشین نظامی در افغانستان در اساس و ریشه روسی است و نه امریکایی و اروپایی غربی.
جنرال افضل امان، رئیس اوپراسیون وزارت دفاع ملی افغانستان، ناتوانی سربازان افغانستان را در کاربرد تجهیزات رد می کند و می گوید:" در جریان چند دهۀ گذشته سربازان افغانستانی از سلاح، تجهیزات و ماشین جنگی روسی استفاده می کردند ومشکلی نداشته و ندارند و تنها مشکل موجود، دسترسی ناکافی و محدود قوای هوایی افغانستان به امکانات مورد نیاز می باشد".
در ادامه همین بحث ناتوانی نیروهای نظامی افغان از استفاده جنگ افزارهای قوی و پیش رفته، بار دیگر یکی از نهادهای امریکایی به نام "سیگار" گفته است که :" وزارت دفاع ایالات متحده امریکا بیش از ۷۷۰ میلیون دالر را صرف خریداری هیلیکوپتر های روسی و سایر طیاره ها برای قوای هوایی افغانستان می کند. اما به گزارش یک ادارۀ حکومتی ایالات متحده امریکا، سربازان افغانستان فاقد مهارت و تخصص لازم برای کاربرد و نگهداری این تجهیزات می باشند.
دفتر سرمفتش ویژه ایالات متحده برای بازسازی افغانستان (سیگار)، با نشر گزارشی گفته است که در نبود ظرفیت های ضروری، هلیکوپتر ها و طیاره های بال ثابتی که به سربازان افغانستان خریداری می شود، به جای کمک به ماموریت های مهم نظامی، در میدان های هوایی افغانستان بستر انداخته و در نهایت سبب ضیاع پول های ایالات متحده خواهد شد.
در این گزارش تاکید شده است که خریداری این تجهیزات باید تا زمانیکه نیروهای افغانستان از مهارت، ظرفیت و توانمندی های لازم برای کاربرد و نگهداری آن برخوردار شوند، به تاخیر بیفتد."
با توجه به ادعای طرفین کارشناسان امور نظامی دو کشور افغانستان و امریکا که یکی بر عدم توانایی و دیگری بر توانایی نیروهای نظامی افغان در استفاده از اسلحه روسی و غیر آن اصرار می ورزند، به این پرسش می توان توجه داد که آیا در واقع کدام طرف راست و درست می گویند، امریکایی ها و یا افغانها و در صورتی که حرف امریکایی ها درست باشد، پرسش بعدی به میان می آید که چگونه در طول یازده سال حضور سنگین و همه جانبه امریکا و سایر اعضای ناتو در افغانستان، فرصت آموزش نیروهای افغان برای آنان فراهم نشد و در عرض و طول این همه ماه و سال، ناتو وقت نکرد تا چند پیلوت کارآزموده افغان را جهت استفاده دقیق و درست از اسلحه مورد نیاز کشور شان، تربیت کنند؟!
انصافاً اگر هدف و انگیزه تجهیز مناسب نیروهای افغان مورد نظر امریکا و شرکای آن می بود و باشد، آیا ۱۱ سال، فرصت کم و ناکافی ای است برای تربیت و آموزش صد یا دوصد نفر و یا کمتر و بیشتر، جهت استفاده درست و لازم از اسلحه مدرن روسی و غیر آن از میان نیروهای نظامی افغان؟!
پرسش بعدی این است که اگر فرصت یازده ساله کافی بوده است که حتما بوده است، پس چرا مقامات نظامی و سیاسی امریکایی و دیگران، در این زمینه کاری نکرده اند تا امروز و پس از گذشت ماه ها و سالهای بسیار، ناچار به آوردن بهانه هایی نمی شدند که حتی خود آنان نیز بدان باور ندارند.
به نظر می رسد حق با کارشناسان نظامی افغان است و امریکایی ها حاضر نیستند حتی همین بالگردهای روسی به افغانستان را بی هیچ تضمین و امتیازی به اردوی افغان واگذار کنند. از دید مقامات امریکایی، اعطای هرگونه اسلحه و پول به دولت افغان، می تواند به عنوان اهرم فشاری در دستان آنان قرار داشته باشد و در تعاملات معمول بین دولت و کشورها، این گونه موارد طبیعی و معقول بوده و کسی هم ایرادی بر آن نمی گیرد.
به نظر می رسد دولت امریکا بعد از این و به خصوص پس از سال ۲۰۱۴ و خروج بخشی از نیروهایش از افغانستان، هر اعطا و کمک به دولت افغانستان را منوط و مشروط به برآورده شدن بعضی از خواسته های راهبردی و استراتیژیکش در افغانستان و منطقه کند و در این جهت، واگذاری طیاره ها و ادوات جنگی روسی و غیر آن قابل ارزیابی و فهم است.
به هر تقدیر، دنیا سرای داد و گرفت است و اگر کسی چیزی به تو داد، مطمئن باش که چیزی را از تو خواهد ستاند و این تعامل در دنیای سیاست و روابط بین دولت و کشورها، نماد بارز و برجسته تری دارد. چیزی که بی نهایت حساس بوده و از اهمیت ویژه ای برخوردار است، توجه به این واقعیت است که هر دولت و کشوری باید متوجه منافع ملی و تمامیت ارضی خویش باشد تا در تعاملات سیاسی با دولت و کشورهای دیگر، بازی نخورده و دار و ندارش را به حریف واگذار نکند که این، از آن اشتباهاتی است که جبران ندارد.
مولف : سیدفاضل محجوب
https://avapress.com/vdcbz8b0.rhb99piuur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما