تاریخ انتشار :يکشنبه ۲۲ اسد ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۵۰
کد مطلب : 46771
پاکستان، کشوری که نه با آن صلح می شود و نه جنگ!
به نقل از برخی از رسانه ها، مقامات پاكستاني اخيرا با پيش كشيدن موضوع ديورند، قصد دارند تا دولت مردان افغان را بيشتر از پيش تحت فشارهاي غير مسئولانه خويش قرار بدهند. حملات شدید و سهمگین اخیر این کشور به اهدافی در عمق خاک افغانستان و پیشروی چند کیلو متری ارتش پاکستان به افغانستان، گویای این واقعیت است.
به نظر مي رسد مقامات پاكستاني بيشتر از هر زمان ديگري، فرصت را براي باج خواهي و امتياز گيري از دولت افغانستان، مناسب و مساعد ديده اند. درست است که دولت پاکستان از برنامه انتقال مسئولیت های امنیتی به افغان ها و به تبع آن از خروج نيروهاي خارجي از افغانستان حمايت كرده است؛ اما همه به خوبي مي دانيم كه اين حمايت و پشتيباني، ابداً از سر خيرخواهي و حسن نيت نسبت به دولت و ملت افغانستان انجام نشده است.
آگاهان معتقدند که پاکستانی ها زمان مناسبی را برای این حملات انتخاب کرده اند؛ چرا که از یک سوی در آستانه خروج نیروهای خارجی از افغانستان قرار داریم و از سوی دیگر، درگیر نبرد با مخالفان مسلح دولت در سراسر کشور هستیم و از جانب دیگر مقامات پاکستان اطمینان دارند که در صورت هر گونه حمله ای به افغانستان، نیروهای امریکایی و خارجی به هیچ عنوان به کمک دولت افغانستان نخواهند شتافت.
به اصطلاح معروف، پاکستانی ها افغانستان و دولت و ملت آن را انگشت مجروح و افگار گیر آورده اند و از این فرصت تا می توانند در جهت منافع کاذب و نامشروع شان استفاده می کنند. از دید بسیاری از آگاهان، درگیر شدن دولت افغانستان با نیروهای متجاوز پاکستانی در حال حاضر به صلاح نیست و مقامات پاکستان در واقع همین را می خواهند تا دولت و ملت افغانستان با نیروهای نظامی آنان درگیر شوند تا آنان نیز با یک مارش نظامی وارد افغانستان شده و نان چاشت را در ارگ ریاست جمهوری در کابل صرف کنند.
از ديد بسياري از كارشناسان، اخیراً مسایل افغانستان از پيچيدگي و درهم تنيدگي هدفمند و حساب شده اي رنج مي برد.
امريكاو غرب در هماهنگی با دولت پاكستان، هر كدام از جهتي دولتمردان افغانستان را تحت فشار قرار مي دهند. به باور آگاهانِ مسايل افغانستان، امريكا و پاكستان، امتيازات و امکانات افغانستان را ميان خود تقسيم كرده اند. پاكستان در ازای تصاحب امتیاز دیورند، متباقي امتیازات و امكانات بالفعل و بالقوه افغانستان را به آمريكا و غرب واگذار خواهد كرد.
شيوع عمليات انتحاري و انفجاري و كشتار وسيع زنجيره اي و حملات راكتي و توپخانه اي اردوي پاكستان، همه و همه، برنامه ای است از پيش طراحي شده كه با هدف زير فشار قرار دادن دولت افغانستان، با اشاره امريكا و غرب و به وسيله عمال طالب پاكستان اجرا و عملي مي گردد.
نكته قابل دقت و تاسف بار، موضع گيري هاي ضعيف و سوال برانگيز حكومت افغانستان نسبت به خواسته هاي پاكستان و امريكا و غرب است.
حکومت افغانستان اخيرا و در برخورد با قضاياي جاری در كشور نشان داده است كه به غير از حفظ موقعيت خودش، هيچ دغدغه و نگراني ديگري چه از ناحيه پارلمان و چه از طرف مردم و چه از ناحيه كشورهاي منطقه و همسايه را جدي نمي گيرد.
بسیاری از كارشناسان داخلي به اين باوراند كه حكومت افغانستان به دليل عدم پشتوانه هاي مردمي، جهت بقا و دوام حاكميت خود ناچار به قدرت هاي بزرگ پناهنده مي شود و از آن جايي كه قدرت هاي بزرگ بدون چشم داشت و توقع هاي غير مشروع، كاري براي دولت و كشوري انجام نمي دهند، دولت افغانستان نيز از سر ناچاري و جهت دوام و بقاي عمر حاكميت خويش، با دادن هرگونه امتياز و باجي به آنان موافقت مي كند!
در شرايط كنوني افغانستان، يكي از آن باج ها صرف نظر كردن از معاهده ديورند در برابر پاكستان بوده و امتياز دهي ديگر ايجاد پايگاه هاي نظامي دايمي در افغانستان به وسيله آمريكا و البته در زير پوشش امضای سند راهبردي با اين كشوراست.
آگاهان معتقدند، روش اتخاذ شده از سوي دولت و حكومت افغانستان مبني بر امضاي سند راهبردي با ايالات متحده امريكا، نظير اشتباه و خبط بزرگ سياسي اي است كه در حدود 31 سال قبل سردار محمد داوود خان در سياست خارجي اش مرتكب شد و آن پشت كردن به همسايگان و رو آوردن به عمال آمريكا و غرب در آنزمان بود كه نتيجه منفي و طعمِ تلخ آن را هنوز ملت و كشور افغانستان به تحمل نشسته اند.
داود خان با یک محاسبه غلط و عجولانه، سعی در دور کردن افغانستان از شوروی سابق و نزدیک کردن این کشور به امریکا و غرب و عمال آنان در منطقه کرد؛ سعی نافرجامی که سه دهه بحران و تشنج غیر قابل مهار را بر منطقه و کشورهای آن تحمیل کرد. همین اشتباه عریان داود خان باعث شد تا بسیاری از آگاهان داود خان را فاقد درایت سیاسی بدانند.
اگر چه در دوره داود خان، دو قطب شرق و غرب در مرحله جنگ سرد قرار داشتند و هر کدام از دوابر قدرت امریکا و شوروی سابق برای زمینگیر شدن آن دیگری نقشه می کشیدند؛ اما چیزی که هست، داود خان با اقدامات ناپخته و عجولانه اش، جبهه امریکا و غرب را در پیروزی آنان بر رقیب شرقی شان کمک شایان توجهی کرد.
البته این تنها داود خان نبود که ضریب هوش سیاسی او در حد پایینی قرار داشت؛ بلکه بیشتر حاکمان و رهبرانی که در عرصه قدرت و حکومت در افغانستان ظهور و بروز کرده اند با تاسف از میزان هوش و درایت سیاسی مطلوبی برخوردار نبوده اند.
در عرض و طول تاریخ دور و دراز افغانستان، حاکمان و قدرت سالاران آن در کنار بسیاری از کاستی های دیگر یکی هم همین موضوع ملت سازی و حس همپذیری مردم نسبت به یکدیگر است که تجربه تاریخی نشان می دهد که این موضوع حساس و حیاتی، هیچگاهی برای زمامداران کشور اهمیت نداشته است! موضوعی که دولتمردان سایر کشورها بیشترین بها را به آن می دهند، در افغانستان در اولویت چندم هم قرار ندارد.
به همین دلیل نیز است که این آب و خاک تا کنون به سامان نرسیده و اگر اوضاع همین روال را پیش گیرد، افغانستان و مردم آن نیز ابداً روی آرامش و آسایش را به خویش نخواهند دید. 

نویسنده: سیدفاضل محجوب
منبع : خبرگزاری آوا
https://avapress.com/vdcezf8e.jh8pfi9bbj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما