تاریخ انتشار :سه شنبه ۲۲ حمل ۱۳۹۱ ساعت ۲۰:۰۱
کد مطلب : 39612
پیرهنی اسلامی، بر قامت زنان ما می‏باید!
جامعه افغانستان جامعه ای است سنتی و شديدا معتقد به آداب و رسوم رایج در میان مردم خود، گاها اعتقادات عرف و رسوم مردم به حدی گسترش داشته که حتی تعلیمات اسلامی را نیز در برگرفته و تحت‏الشعاع قرار داده است.
مساله تکراری کاهش خشونت علیه زنان در افغانستان، بحثی است که هر از چند گاهی به بهانه‏های گوناگون توسط نهادهای فعال در این زمینه مطرح می‏شود؛ بحثی که در طول سال‏های اخیر با وجود پردازش بسیار بدان، هنوز هم موفقیت چندانی را در راستای بهبود وضعیت زندگی زنان افغان کسب نکرده است.

خشونت در برابر زنان، در جامعه سنتی افغانستان مقوله‏ای است که مبارزه با آن به سادگی از راه‏های معقول و منطقی اسلامی میسر و ممکن است اما این که چرا با وجود اسلامی بودن افغانستان، مبارزه با این پدیده منفور اجتماعی با ناکامی نسبی روبه‏روست، عوامل گوناگونی دارد که هدف این نوشته نيز درنگي اجمالی بر همین مساله است.
جامعه افغانستان جامعه ای است سنتی و شديدا معتقد به آداب و رسوم رایج در میان مردم خود، گاها اعتقادات عرف و رسوم مردم به حدی گسترش داشته که حتی تعلیمات اسلامی را نیز در برگرفته و تحت‏الشعاع قرار داده است، همین تحت‏الشعاع قرار گرفتن اعتقادات و تعلیمات اسلامی توسط برخی باورهای عرفی و رسوم رایج در جامعه باعث کم‏رنگ شدن اعتقادات سالم و گسترش بسیاری از خرافات در جامعه جنگ‏زده ما شده است.

می‏بینیم که برخوردهای ناشایست با زنان و مردسالاری غیر منطقی در جامعه و برعکس حمایت‏های بی‏جا و بی‏مورد از زنان و جبهه گیری‏های نامعقول در برابر مردان، هر دو راه به جایی نبرده و روند خشونت در برابر زنان با اين راه‏ها رو به کاهش ننهاده است.
اما برای مبارزه با پدیده خشونت، مدعیان تامین حقوق زن نیز راه به خطا رفتند؛ حمایت بی‏جا از مسائلی که نه تنها باعث سعادت و آرامش زن نشد بلکه او را بیش از پیش به ورطه نابودی کشاند. در جامعه شدیدا وابسته به اصول و اعتقادات سنتی و عرفي میان مردم، اینان نسخه‏های آزمایش شده و در عین حال شکست خورده غرب را به خورد زنان این دیار دادند و اندیشه‏های فمنيستي ناکامی که عمری است زنان را در غرب به گونه‏ای به برده گی کشیده، در میان زنان افغان که دارای دو شاخصه اسلامی و افغانی هستند، رواج دادند.

اگر بخواهیم به صورت منطقی قضاوت کنیم، تغییر باورهای مردم كه مبتنی بر فرهنگ‏های بیگانه باشد، به هیچ وجه امکان‏پذیر نیست و مردم در برابر این هجوم (خاموش!) واکنش منفی نشان خواهند داد. در جامعه اسلامی افغانستان نیز به زنان افغان فشار وارد شد تا الگوهای غربی را بپذیرند و مطابق با اندیشه‏های آنان زندگی خود را عیار سازند، حال آن‏که درآمدن از قالبی سنتی اما دینی و وارد شدن در قالبی جدید اما ضد دینی را هیچ زن مسلمان افغانی بر نمی‏تابد!
عده محدودی هم که طرف دار این اندیشه مخرب می‏شوند و به تبع آن کانون گرم خانوادگی خود را به محیطی خشن تبدیل می‏سازند، فریب ظواهر این شعارها را خورده‏اند، وگرنه امروز بانیان اندیشه‏های غربی در مورد زن در غرب نیز به این واقعیت اعتراف می‏کنند که زنان آنان نسبت به زنان مسلمان تحت عذاب روحی و جسمی بسیاری هستند؛ در عین حال صحبت از حقوق و حق زنان می‏کنند تا ما را نیز چون خود غرق در لجن‏زار کنند!
چنان که گفته شد زنان ما معتقد به فرهنگ و دین خود هستند، اما با آن‏ها ناآشنا بوده و از اندیشه‏های اصیل ديني فاصله گرفته‏اند.

همان گونه که چهره زن‏ ستیز طالبان، از اسلام، دینی خشن و دشمن زنان در اذهان جهانیان حک کرد، امروز نیز عدم آگاهی دهی به مردم در مورد بسیاری از اعتقادات اسلام و مسلمین در مورد زنان مسلمان به عنوان انسان‏هایی برابر اما متفاوت با مردان، همان چهره را به نمایش می‏گذارد.
این‏که امروز زنان و دختران جوان مورد خشونت قرار می‏گیرند و از دین خود متمایل به اندیشه‏های دیگر می‏شوند، به دلیل آن است که از باورهای اسلام آگاهی ندارند و دستورات اکیدی را که اسلام در مورد محبت و مودت در خانواده دارد، نشنیده‏اند.
پیامبر اسلام(ص) در مورد دختران و اهمیت محبت به آنان می‏فرماید: «اگر مردی چهار دختر داشته باشد و به آن‏ها محبت کند، جایش در بهشت خواهد بود» و نیز در جای دیگر می‏فرماید: «پسر نعمت است و دختر رحمت» یعنی این که به مرحمت خداوند باید ارج نهاده شود.

ناگفته پیداست که الگوهای فراوان و دستورات منطقی اسلام در مورد حقوق زنان و دختران چنان‏چه مورد تطبیق قرار گیرد و مردم از آن‏ها به طور کامل آگاه شوند، خشونت‏های خانوادگی جای خود را به مودت و محبت و صمیمیت میان زن و مرد خواهد داد.

اما این‏که امروز خشونت به طرز فجیعی در خانواده‏ها علیه زنان و دختران صورت می‏گیرد، ناشی از ناآگاهی در مورد دستورات دینی است؛ چه کسانی مقصرتر از آنانی که مسئولیت آگاهی دهی دینی به مردم را بر عهده دارند؟! بدون شک آنان هستند که باید چهره اسلام را در میان مردم به صورت واقعی ترسیم کنند.
همواره وقتی مشکلات برشمرده می‏شود، راهکار نیز باید ارائه گردد، عاقل آن است که از دیده‏ها و تجربیاتش سود جوید و راهی جدید و منطقی را برای نجات از مشکلات مورد استفاده قرار دهد.

ده سال گذشته که به سال‏هاي «نهادینه شدن دموکراسی در افغانستان» مشهور است، در كنار آن‏كه فرصتي براي تغيير بسياري از شرايط به نفع مردم بود (هر چند كه از اين فرصت‏ها استفاده‏اي نشد)، به خوبی نشان داد که گریز از تعلیمات و تاکیدات اسلام در مورد حقوق زنان، تا چه اندازه بر مشکلات افزود و هيچ مشکلی را حل نکرد، حال نیز باید به این تعلیمات پناه برد، اگر واقعا به دنبال تامین حقوق واقعي زنان مسلمان این دیاریم!

نویسنده: مرضیه جعفری
منبع : خبرگزاری آوا - کابل
https://avapress.com/vdcauine.49no615kk4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

مطالب مرتبط