تاریخ انتشار :سه شنبه ۴ دلو ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۳۲
کد مطلب : 35469
کابوس جنگ داخلی، ارمغان غرب برای لیبی
در تازه ترین و مهم ترین موردی که اخیرا اتفاق افتاده، نیروهای هوادار سرهنگ قذافی، طی یک درگیری با نیروهای دولتی، شهر بنی ولید یکی از مراکز مهم قذافی را به تصرف خویش درآورده اند.
سرهنگ، دیری است که مرده است؛ اما اکنون برای بسیاری از مردم لیبی، این حقیقت به اثبات رسیده است که سرهنگ تنها کابوسی نبود که آرامش لیبیایی ها را می توانست برآشوبد.
وقتی هواپیماهای ناتو بر فراز آسمان لیبی به پرواز درآمدند انقلابیون آسیب پذیر لیبیایی، شاید به آنها به دیده فرشتگان نجات می نگریستند؛ اما آنها آن زمان شاید نمی دانستند که ناتو سفیر مرگ و سیه بختی و کشتار و خشونت است.
این را می توانستند در تمام کارنامه های ناتو در ماموریت های مختلف آن، مورد ارزیابی قرار دهند.
نخستین ماموریت خارج از قلمرو کشورهای عضو ناتو، در افغانستان رقم خورد؛ مردم لیبی می توانستند از وضعیت مسلمانان افغانستان در طی ده سال حضور ناتو با خبر شوند و براساس آن، به تجزیه و تحلیل آینده پیش رو و چشم انداز انقلاب و دستاوردهای انقلابی خود بپردازند؛ اما واقعیت این است که آن زمان، شرایط به گونه ای نبود که بربنیاد آن بتوان به تجزیه و تحلیل اوضاع پرداخت. در آن زمان، همه آرزوی مردم لیبی این بود که دیگر، فردی به نام سرهنگ با آن جنون مفرط سیاسی اش بر آنها حکم نراند،‌همین! حتا اگر این امر،‌ به قیمت اشغال کشورشان از سوی ناتو و تبدیل نقطه نقطه خاک لیبی به انبار باروت در آستانه انفجار، تمام می شد، که شد!
اکنون اندک اندک، ماهیت اغراض و اهداف اعضای ناتو برای حمله به لیبی آشکار می شود. پخش بی رویه اسلحه برای غیرنظامیان آماتور و آموزش ندیده لیبیایی که بخش عظیم آنها را کودکان زیر 18 سال تشکیل می دهند، یکی از کارهایی بود که ناتو برای به کرسی نشاندن اهداف و اغراضش در آینده لیبی به معرض اجرا گذاشت.
این امر نه تنها برخلاف قوانین و معاهدات بین المللی در خصوص حقوق کودک و نیز مقررات جنگی بود؛‌ بلکه از همان ابتدا قابل پیش بینی بود که این امر برای یک دولت نوپا و نوبنیادی نظیر شورای انتقالی لیبی، چه دردسر بزرگی ایجاد خواهد کرد؛‌ مواردی که با وجود آگاهی مقام های ناتو نسبت به آن، هرگز از سوی آنها مورد توجه قرار نگرفت.
اکنون مدت هاست که مشکلات ناشی از پخش و توزیع بی رویه اسلحه به کودکان جنگجوی آماتور لیبیایی، برای دولت انتقالی لیبی دردسرساز شده است.
دولت در فراهم آوری اسلحه از جنگجویان جوان، ناتوان است. آنها استدلال می کنند که هنوزم نسبت به این دولت، اطمینان قاطعی ندارند. از سوی دیگر، طی ماه های اخیر، چندین مورد از درگیری های گرم میان گروه هایی مسلح مخالف دولت قذافی در شهرهای مختلف لیبی، روی داده است.
این موضوعات، عملا لیبی را به جامعه ای همواره در آستانه انفجار و درافتادن به دام جنگ های فرساینده داخلی تبدیل کرده است.
اما این تنها چالش فراراه شورای انقلابی لیبی نیست. شمار زیادی از هواداران سنتی سرهنگ قذافی نیز هم اکنون مقادیر زیادی سلاح و مهمات در اختیار دارند و هر آن، آماده اند تا به تنش های داخلی این کشور از طریق جنگ های منظم رویارو یا حملات پارتیزانی در برابر اهداف دولتی آن کشور، دامن بزنند.
در تازه ترین و مهم ترین موردی که اخیرا اتفاق افتاده، نیروهای هوادار سرهنگ قذافی، طی یک درگیری با نیروهای دولتی، شهر بنی ولید یکی از مراکز مهم قذافی را به تصرف خویش درآورده اند.
بنی ولید یکی از آخرین و مهم ترین پایگاه های مقاومت قذافی بود که گفته می شود انبارهایی از سلاح های سبک و سنگین رژیم سابق لیبی در این شهر جابجا شده اند.
بربنیاد گزارش ها هواداران قذافی بعد از آن دست به شورش زدند که نیروهای دولتی، یکی از افراد وابسته به رژیم سابق را بازداشت کردند و هواداران او بر یک ساختمان دولتی حمله کردند.
گزارش ها می افزاید که شورشگران با سلاح های سبک و سنگین مجهز بودند.
همه این موارد دولت انتقالی لیبی را به شدت تضعیف کرده است. نگرانی از بروز یک جنگ داخلی میان گروه های پرتعداد انقلابی از یکسو و خطر احیای بقایای مربوط به جریان وفادار به قذافی از سوی دیگر، آینده لیبی را برای مردم این کشور به کابوسی ترسناک تبدیل کرده است؛ به گونه ای که اکنون به سختی می توان کشوری را تصور کرد که در آن مردم لیبی با اتحاد و هماهنگی کامل، تنها مرجع تعیین سرنوشت سیاسی خود باشند و بس و این درست همان چیزی است که پیش نیاز اصلی ادامه سلطه غرب بر لیبی است.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)- کابل- سرویس تحلیل و پژوهش اخبار
https://avapress.com/vdcgyt9w.ak9n34prra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

نمیدانم چرا افغانها و پاکستانی‌ها مردمانی ناشکر و ناسپاس هستند. همین ناشکر و ناسپاسی آنان است که همواره بدبخت و بیچاره و دربدر هستند. میان واکسن می‌زنند میگن میخوان عقیم بکنن و میان از دست عده ای روانی بنام داش و طالبان نجات بدن میگن به کشور ما تجاوز کردن. فقط چشمانتان تا جلوی دماغ تان رو میبینه. بنظرم من هرکمکی برای شما حرام است.