تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۱ جدی ۱۳۹۰ ساعت ۲۲:۲۷
کد مطلب : 34522
افغانستان درسال 2011
محسن پاک آئین، رئیس ستاد افغانستان وزارت امورخارجه ایران است. وی یکی از دیپلومات های فعال ایرانی در حوزه رسانه است. قبل ازاین نیز مطالبی از ایشان دررسانه های مختلف به نشر رسیده است. آقای پاک ایین در جدیدترین اقدام، یادداشتی به آدرس خبرگزاری صدای افغان(آوا) پیرامون وضعیت افغانستان درسال 2011 ارسال نموده است. جهت اطلاع خوانندگان، از نظر می گذرد:
-------------------------------------------------------------------------------------------
در سال 2011 نقض حقوق بشر در افغانستان توسط نیروهای ناتو ادامه یافت. در این سال تعدادی از افراد وابسته به گروه های ضد جنگ درآمریکا که همگی از کارکنان عالی رتبه سیاسی، حقوقی و نظامی بودند، سفری به افغانستان داشتند. این گروه با انتشار نتایج تحقیقات خود نوشتند که به دلیل جنگ افروزی های ناتو، 56 درصد مردم افغانستان، بیمار هستند، 50 درصد آنها به آب سالم دسترسی ندارند، 42درصد زیرخط فقر به سر می برند و تنها در سال 2010، دو هزار و سیصد نفرخودکشی کرده اند. در واقع ارمغان حضور ناتو و نیروهای ایساف به فرماندهی آمریکا در افغانستان چیزی جز ویرانی و کشتار نبود و اخبار مربوط به بازداشت و شکنجه ی افراد غیر نظامی و آزارو اذیت مردم توسط سربازان ناتو و بمب باران مناطق، مسائلی است که حقوق اولیه و طبیعی انسانی را به شدت نقض می کند. اغلب نهادهای بین المللی همانند سازمان دیده بان حقوق بشر علیرغم وابستگی به غرب، تعداد زیاد تلفات غیرنظامیان افغان را تائید کرده و خواستار حفاظت از جان غیرنظامیان در عملیات نظامی شده اند. آنان از وضعیت حقوق بشر در افغانستان ابراز نگرانی کرده و ناتو را به عدم رعایت موازین بین المللی و بخصوص بد رفتاری و شکنجه زندانیان متهم کرده اند.
ادامه نگرانی های امنیتی
در سال 2011 نگرانی‌های کشورهای منطقه درخصوص قرارداد امنیتی افغانستان و ایالات متحده آمریکا نه تنها باقی ماند بلکه عملیات جاسوسی آمریکا توسط هواپیمای بدون سرنشینی که از افغانستان برخاسته بود و دستگیری جاسوس دیگری که در پایگاه نظامی بگرام آموزش دیده بود، این نگرانی ها را مضاعف کرد. آمریکایی‌ها که در افغانستان پایگاه، تجهیزات، اموال و نیرو دارند، به دنبال امضای موافقتنامه امنیتی با افغانستان برای قانونمندکردن پایگاههای نظامی خود بودند که البته به دلیل اختلاف نظر با دولت کرزی و مخالفت افکار عمومی هنوز موفق نشده اند. با امضا شدن این پیمان تمام دارایی‌ها، اموال و املاکی که در اختیار آمریکایی‌ها قرار گرفته پس از سال 2014 نیز در اختیارشان خواهد بود و همچنین دسترسی به فضای افغانستان نیز برای آنان ایجاد می‌شود و آنها مجوز هرگونه تردد هوایی را در این کشور خواهند داشت. از سوی دیگر تمام کارکنان، چه نظامی و چه غیرنظامی حتی آشپزها نیز چنانچه مرتکب جرمی شوند باید طبق قوانین آمریکا محاکمه بشوند و نه طبق قانون افغانستان، در عین حال عملیات شبانه نیروهای آمریکائی بدون هماهنگی با دولت قانونی افغانستان هم ادامه خواهد یافت.
ترور بن لادن و عدم انتقال مسئولیت های امنیتی به افغان ها
حوادث سال 2011 نشان داد که در بحث انتقال مسوولیت‌های امنیتی به افغان‌ها نیز موفقیت‌های زیادی حاصل نشد . در واقع اراده‌ای در ناتو و آمریکا برای انجام تعهدات‌شان در خصوص آموزش نیروهای افغان وجود نداشت. آنها هنوز نیروهای افغان را آموزش نداده‌ یا در حد خیلی کم این کار را کرده‌اند. الان مشکل ناامنی در افغانستان مشکل دخالت خارجی است. آمریکا که به بهانه مبارزه با تروریسم به این کشور آمده بود، موفق شد در سال 2011 بن‌لادن را ترور کند. با این اتفاق در واقع ریشه اصلی تروریسم که بن‌لادن بود از بین رفت و آنچه به دنبال آن بودند محقق شد و امروز آمریکائیها بهانه ای برای ادامه حضور در افغانستان ندارند،اما از انتقال کامل مسئولیت های امنیتی به افغانستان نیز پرهیز می کنند.
تردید در آشتی ملی بعد از ترور برهان الدین ربانی
ترور برهان الدین ربانی رئیس شورای عالی صلح افغانستان یکی از حوادث تلخ سال 2011 بود. برهان الدین ربانی شخصیت محبوب در افغانستان بود و ترور وی با ترورهای چند ماه گذشته از جمله ترور ژنرال داود داود، احمد کرزی، برادر حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان و ترور چند نفر دیگر از فرماندهان پیشین مجاهدین بی ارتباط نیست. این ترورها نشان می دهد که جریانی هدف دار کمر به حذف شخصیت هایی بسته است که روزگاری با عنوان مجاهدین با بیگانگان و اشغالگران افغانستان جنگیده بودند. به اعتقاد ما مقصر اصلی در این جریان آمریکاست که مسئولیت رسمی حفظ امنیت در کابل را بر عهده دارد. حفظ امنیت در کابل هنوز به نیروهای بومی افغانی واگذار نشده و رسما آمریکایی ها مسئول حفظ امنیت پایتخت هستند، بدون شک نیروهای حفاظت محل سکونت برهان الدین ربانی در کابل که مسئولیت آنها برعهده آمریکایی هاست در این حادثه تروریستی دست داشته اند و یا در بهترین حالت نسبت به انجام وظیفه خود قصور کرده اند. مظنون بودن آمریکایی ها در ترور ربانی زمانی جدی تر می شود که بدانیم این شخصیت یکی از مخالفان جدی انعقاد پیمان امنیتی میان افغانستان و آمریکا بود. ربانی دارای شخصیت چند وجهی بود. وی مرد جنگ و مجاهد و همچنین طرفدار صلح بود و به همین دلیل طرفدار گفتگو با گروه های مختلف افغانی و از جمله طالبان بود. چون او رابطه نزدیکی با کرزی رئیس جمهور افغانستان داشت و مورد وثوق او بود به عنوان رئیس شورای صلح این کشور برگزیده شد. با توجه به اینکه روند مذاکرات با طالبان داشت به جای خوبی می رسید می توان نتیجه گرفت کسانی که خواستار صلح دائمی در افغانستان نیستند و می خواهند حضورشان را در این کشور دائمی کنند، قطعا از این ترور خرسند هستند و چه بسا از زمره عوامل این ترور بوده اند. استقرار صلح و آشتی در افغانستان جز از طریق تداوم گفت‌وگوهای گروه‌های افغانی با یکدیگر ممکن نمی‌باشد و علیرغم شهادت استاد ربانی، فعالیت شورای عالی صلح افغانستان که مورد حمایت رییس‌جمهور این کشور نیز هست باید ادامه یافته و نقش خود را در تحقق صلح فراگیر ایفا کند. اگر قومیت ها و مذاهب و گرایشات مختلف سیاسی موجود در افغانستان با یکدیگر هماهنگ شده و به منافع ملی بیاندیشند، قطعا بستر لازم را برای ایجاد یک افغانستان امن و یکپارچه فراهم خواهند کرد. همسایگان افغانستان می بایست در این عرصه به نحو فعال و مسئولانه ایفای نقش نمایند.
اختلافات پاکستان و افغانستان
ترور ربانی باعث شد اختلافاتی که بین پاکستان و افغانستان وجود دارد، تشدید شود که متاسفانه کشورهای غربی هم سعی کردند این اختلافات را دامن بزنند. صاحبنظران معتقدند هر چه ارتباطات افغانستان و پاکستان نزدیک شود احتمال استقرار صلح و ثبات در افغانستان و در منطقه بیشتر می‌شود. سیاست جمهوری اسلامی ایران بر آن است که تلاش کند اختلافات افغانستان و پاکستان کمتر شود و ارتباط این دو نزدیک‌تر شود. برای همین یک نشست سه‌جانبه‌ای با حضور سران 3 کشور ایران، افغانستان و پاکستان برگزار شد که در نزدیک‌کردن دیدگاه‌های افغانستان و پاکستان تاثیر داشت و در نظر است نشست بعدی در اسلام‌آباد انجام شود. در هر حال تدابیری باید انجام ‌شود که روابط کابل و اسلام آباد نزدیک شود که این امر تاثیر بسیار مهمی در امنیت منطقه دارد.
جرگه مشورتی
در سال 2011 برگزاری جرگه مشورتی یکی از تحولات داخلی افغانستان بود. یکی از اهداف این نهاد سنتی، یافتن راهکار برای مذاکره با طالبان بود که به دلیل عدم استقبال طالبان، لویه جرگه در این زمینه دستاوردی نداشت. در همین جلسه لویه جرگه، موضوع امضای پیمان استراتژیک با آمریکا هم مطرح شد که اکثر اعضا با امضای این پیمان، موافقت مشروط داشتند. یعنی اعلام کردند که برای امضای پیمان، آمریکا باید شرط‌هایی را بپذیرد. از جمله این که نیروهای خود را از افغانستان خارج کند و زندانی‌ها را در اختیار دولت افغانستان قرار دهد، آمریکا همچنین باید مدیریت اماکن نظامی را به افغان‌ها واگذار کند ، از پایگاههای خود کشورهای همسایه را تهدید نکند و باید‌های متعدد دیگر. بعید است آمریکا به این شرط‌ها تن در دهد و اگر این شرط‌ها را نپذیرد در امضای پیمان امنیتی با افغانستان مشکل خواهد داشت. در عین حال لویه جرگه یک نهاد مشورتی است و یک مرجع قانونگذاری نیست و این پیمان امنیتی آمریکا باید در مجلس افغانستان هم تصویب شود. تا حالا آمریکایی‌ها زیرکانه مفاد این پیمان را بیرون نداده‌اند و حتی در لویه جرگه هم چیزی دست افراد عضو لویه جرگه ندادند تا آن را تصویب کنند. لذا علیرغم تبلیغات داخلی افغانستان، نتیجه جلسه لویه جرگه، پاسخ مثبت به تقاضای آمریکا نبود و در اجرا می‌بینیم هر چقدر جلوتر برویم اختلافات آمریکا و افغانستان بر سر اجرای این مساله بیشتر خود را نشان می‌دهد.
نشست استانبول
در سال 2011 نشست منطقه ای استانبول ویژه افغانستان با هدف تقویت همکاری های کشورهای منطقه برای بسترسازی جهت ایجاد صلح و امنیت در این کشور و همچنین افزایش مشارکت در پیشرفت اقتصادی و فرهنگی افغانستان با حضور 17 کشور برگزار و با صدور یک بیانیه 23 ماده‌ای به کار خود خاتمه داد. علت و انگیزه توجه کشورهای منطقه به برگزاری این نشست، شکست و ناکامی کشورهای خارج از منطقه و به طور مشخص اعضای ناتو در برقراری امنیت در افغانستان در طول ده سال حضور در این کشور بود. به عبارتی نشست استانبول، حرکت آغازین مشارکت این کشورها بخصوص همسایگان افغانستان در آینده امنیتی این کشور بود. جمهوری اسلامی ایران در این نشست در دو بخش یعنی تنظیم سند و همچنین حضور در اجلاس فعالیت داشت. در ارتباط با تنظیم سند، با توجه به تلاش پنهان کشورهای غربی از طریق برخی از عوامل خود برای گنجاندن یک نقش نظارتی در سند، تلاش ایران بر این بود که آمریکا و غرب هیچ نقش و دخالتی در ابتکارات منطقه ای نداشته باشند. در واقع هیچ دلیلی وجود نداشت که اعضای ناکام ناتو که عامل اصلی مصائب افغانستان هستند، در ابتکارات منطقه ای نیز مشارکت نمایند. در این ارتباط نظرمستدل ایران با حمایت اکثر کشورهای حاضر پذیرفته شد و نمایندگان غرب که قبلا از آنان به عنوان ناظر بر فعالیت های منطقه ای یاد می شد، از روند این ابتکارات حذف شدند. گنجانده شدن دیگر نظرات ایران در سند نهائی اجلاس استانبول نیز حکایت از نقش کلیدی و تاثیر گذار این کشور داشت.
کنفرانس بن دو
بعد از اجلاس استانبول، در 14 آذر(قوس)، کنفرانس بن دو تشکیل شد. جمهوری اسلامی ایران هم در این کنفرانس شرکت داشت و به دلیل حضور نداشتن پاکستان، حضور ایران برجسته‌تر شده بود. ایران در دو حوزه یعنی تهیه سند و حضور در اجلاس اصلی فعال بود. یکی از برنامه‌هایی که کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا در دسامبر سال جاری مطرح کرده بود، طرح جاده ابریشم جدید بود و بر همین اساس آمریکا تلاش می‌کرد راه‌های دیگری را برای تجارت به غیر از راه‌های ایران معرفی کند و به این ترتیب محوریت ایران را کمرنگ کند. این موضوع با مخالفت جمهوری اسلامی مواجه شد و آنها در این زمینه موفق نشدند و این طرح از دستور کار کنفرانس حذف شد. در سند نهایی هم از ایران به دلیل اعطای پناهندگی به افغان‌ها قدردانی شد.
در این کنفرانس کشورهای جهان قول دادند که در آینده اقتصادی افغانستان مشارکت کنند، اما هیچ برنامه ای برای ایجاد و دوام امنیت در افغانستان ارائه نشد و بعید است در صورت تداوم ناامنی، کشورهای جهان ریسک سرمایه گذاری در افغانستان را بپذیرند. به نظر نمی‌رسد که اجلاس بن یک دستاورد خیلی مشخصی داشته و بیشتر به نظر می‌رسد که جشنی برای بزرگداشت 10 سالگی اجلاس بن اول و انجام صحبت‌های کلی و تشریفاتی که بین دولت‌ها، بود چون در اجرای این قول‌ها تردید وجود دارد.
نویسنده: محسن پاک آیین
https://avapress.com/vdcf0tdm.w6dj0agiiw.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

ما هم از آقای پاک آیین که واقعا دوست مردم افغانستان است تشکر داریم که مقالات روشنگرانه در رابطه با دخالت آمریکا در کشور عزیزمان می نویسد.