خبرگزاری صدای افغان(آوا) ـ کابل: در ۲۶سرطان ۱۳۵۲ خورشیدی داودخان با توسل به کودتای نظامی سرد، ظاهرشاه پسر کاکایش را از سلطنت خلع کرده، و نظام جمهوری را بنا نهاد.
وی از ابتدا دارای افکار چپی و یک ناسیونالیست قوی بود؛ از اینرو با حزب دموکراتیک، بهویژه شاخه پرچم روابط نزدیکی داشت و از آنها در پیروزی کودتا استفاده کرده و پس از پیروزی به کادرهای این جناح نیز پستهای مهم و کلیدی داد.
هرچند کودتای سفید داودخان به نظام سلطنتی در افغانستان خاتمه داد، اما به باور بسیاری از کارشناسان، این تحول توازن سیاست خارجی افغانستان را که ظاهرشاه تا آن روز حفظ کرده بود، به هم زد و باعث هرج و مرج و تقابل قدرتهای منطقه و جهان در کشور شد.
"عبدالشکور دادرس"، کارشناس سیاسی در مصاحبه با آوا میگوید که نظام سلطنتی مشروطه بسیار به زحمت در افغانستان به وجود آمده بود و برای ایجاد یک چنین نظامی، نیاکان ما جنگهای زیادی را پشت سر گذاشتند، به خصوص پس از شکست انگلیس و استرداد استقلال افغانستان تحت قیادت و رهبری امانالله خان، برای اولین بار ظاهرشاه حداقل یک فضای نسبتا آرام و بدون جنگ را ایجاد کرده بود.
به گفته او، ظاهرشاه با سیاست معتدلی که داشت، روابطی حسنه با شرق و غرب برقرار کرده بود. جدا از اینکه او برای ترقی و پیشرفت کشور چه گامهایی را برداشت که مورد سوال است، اما توازن را در تعاملات با کشورهای منطقه و جهان حفظ کرد.
دادرس تاکید میکند که در 26 سرطان سال 1352 با کودتای داودخان، در حقیقت افغانستان از موازنه جهانی کنار رفت و حکومتهای بعدی نتوانست قناعت کشورهای منطقه و جهان که منافعی در این خطه داشتند را حفظ کند، که در پی آن بدبختیها به اثر تغییر نظام، دامنگیر مردم شد که تا هنوز نتوانستیم این عرق بدبختی را از پیشانی خود خشک کنیم.
از سویی وی میگوید که هرچند کودتای داودخان بدون خونریزی صورت گرفت، اما فراموش نکنیم که خود داودخان کودتای خونین هفت ثور را زمینهسازی کرد تا اینکه سرانجام با خاندانش به بدترین وضع به دست چپیها کشته شد.
در همین حال "دین محمد جاوید"، استاد دانشگاه در مصاحبه با آوا به مناسبت فرارسیدن 26 سرطان، سالروز کودتای داود خان، می گوید که این کودتا برخاسته از یک عقده خانوادگی بود.
به گفته جاوید، در سال 1343 وقتی که قانون اساسی افغانستان به تصویب رسید، در یکی از مادههای آن آمده بود که هیچ یکی از اعضای خانواده سلطنتی نمیتواند در پستهای حکومتی قرار بگیرد، به این معنی که حکومت کاملا از سلطنت جدا شده بود، از همین زمان داودخان ده سال کامل در خانه ماند، بدون اینکه وظیفهای داشته باشد.
جاوید افزود: "داود خان پس از ده سال زندگی عقدهمندانه، با چپیهای بخش پرچم همسو شد و کودتای 26 سرطان را راه انداخت، سلطنت مشروطه را کنار گذاشته و جمهوریت را پایهگذاری کرد.
به باور وی، اشتباه داود خان این بود که با اسلامگرایان در افتاد و گمان کرد که اینها طرفدار سلطنت هستند، لذا درهمین دوره است که بسیاری از اسلامگرایان کشته میشوند، دانشجویان در پنجشیر و جاهای دیگر سرکوب و یا سر به نیست میشوند و رهبران کنونی جهادی که هنوز هم بعضیهایشان زنده هستند نیز از کشور خارج میشوند.
به گفته این استاد دانشگاه، داود خان نتوانست روابط خود با حزب پرچم نیز حفظ کند. او با مسافرتی که به مسکو داشت؛ دیداری که با برژنف کرد، و مخالفتی که به صورت علنی با رییس جهور وقت شوروی نمود، باعث شد که چپیها از دور او پراکنده شوند که در نهایت این اختلافات منجر به کودتای خونین هفت ثور شد و داود با خاندانش به شکل فجیعی کشته شدند.
به عقیده جاوید، بسترساز تمام فجایع چهل ساله و بدبختی افغانستان در حقیقت بیاحتیاطی داود خان پس از کودتای سفید و کودتای خونین هفت ثور توسط کمونیستها است.
قابل یادآوری است که داود خان در اواخر سالهای قدرتش از مسکو و چپیها فاصله گرفت و حتی در صدد نابودی ایشان برآمد. این اقدام باعث شد تا حزب دموکراتیک خلق دست به کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ بزند و در همان سال، داود خان و 18 تن از اعضای فامیلش را در ارگ ریاستجمهوری افغانستان به قتل برساند.