در ۲۹ فبروری، ایالات متحده و طالبان توافقنامهی ابتدایی صلح را با هدف پایان دادن به جنگ ۱۹ سالهی افغانستان امضا کردند. در این توافقنامه ایالات متحده خواسته است طی ۱۴ ماه آینده نیروهای خود را به تدریج از کشور خارج کند و طالبان و دولت افغانستان (که طرف معامله نبود) مذاکرات مستقیم را آغاز کنند. طالبان در این توافقنامه قول میدهند که از فعالیت گروههای تروریستی مانند القاعده و داعش در قلمرو خود جلوگیری کنند.
اختلافهای عمیق
دولت افغانستان پس از آنکه دو نامزد، غنی و عبدالله عبدالله، خود را برنده انتخابات ریاست جمهوری ماه سپتامبر اعلام کردند، به گونهای تلخ تقسیم شده که باعث مشاجرههای طولانی شده است. اگرچه سرانجام غنی برنده شد، اما حریف وی کمیسیون انتخابات افغانستان را متهم به جانبداری از غنی کرده است. عبدالله قول داد که دولت خود را تشکیل دهد و حتا مراسم تحلیف برگزار کرد. اختلاف بین غنی و عبدالله تلاش دولت افغانستان برای ایجاد یک تیم مذاکرهکننده معتبر را پیچیده میکند. حتا اگر اختلاف نظر در مورد زمان مبادلهی زندانیان برطرف شود، ممکن است ثابت شود که دولت افغانستان نتوانسته است چنین هیأتی را برای مذاکرات شکل دهد یا تمایلی به انجام این کار ندارد – ممکن است طالبان بهانهای برای امتناع ورزیدن از تعامل با فرستادههای دولت پیدا کنند.اگر دولت افغانستان و طالبان کنار هم بنشینند و به طور جدی شروع به مذاکره کنند، به هیچ وجه تضمین نشده است که اختلافات خود را قبل از خروج سربازان امریکایی برطرف کنند. از این گذشته، رسیدن به این توافقنامه میان ایالات متحده و طالبان ده سال به طول انجامید و آنها با چشمپوشی از بسیاری از مسایل اساسی توانستند این کار را انجام دهند.
مقامات امریکایی گفتوگوهای صلح را با طالبان در سال ۲۰۱۰ آغاز کردند؛ اما تا یک دههی بعد، مذاکرات به موانعی برمیخورد، زیرا مقامات امریکایی در غیاب دولت افغانستان از مذاکره امتناع کردند و طالبان نیز در صورت حضور دولت افغانستان از گفتوگوها خودداری میکردند. رییس جمهور ایالات متحده دونالد ترمپ و مذاکرهکنندهی برجستهی امریکایی زلمی خلیلزاد، با ساخت فرایند دو مرحلهای گفتوگوها، این مانع را بهصورت هنرمندانه برطرف ساختند که مرحلهی اول آن سپری شد.
خشونت رو به افزایش
حالا قسمت دشوار فرا میرسد. چگونه میتوانند طالبان و دولت افغانستان (امارت اسلامی افغانستان و جمهوری اسلامی افغانستان)، گردهم آیند و افغانستان را مشترکاً اداره کنند؟ و چگونه میتوانند نیروهای مسلح آنان در یک ارتش واحد و نیروی جدید ملی ترکیب شوند؟ از زمان انعقاد توافق امریکا و طالبان، اعتماد بین امریکا و طالبان برقرار شده است. به نظر میرسد که طالبان به توافق خود مبنی بر حمله نکردن بر نیروهای امریکایی و نیروهای ائتلاف، احترام گذاشتهاند، اما آنها حملات خود را بر نیروهای امنیتی افغانستان در روزهای پس از امضای این توافق افزایش دادهاند. اخیراً حملهی مرگبار طالبان دستکم ۱۵ سرباز افغان را کشته است. این حمله طی ساعاتی که ترمپ و معاون رهبر طالبان، ملا عبدالغنی برادر، مشغول گفتوگوی تلفنی بودند، صورت گرفت؛ اولین تماس مستقیم بین یک رییس جمهور امریکا و یک رهبر گروه شبهنظامی. در ۱۳ مارچ، یک روز قبل از آغاز آزادی زندانیان طالبان، وزارت دفاع افغانستان گفته است که طالبان طی ۲۴ ساعت گذشته ۹۵ بار بر نیروهای امنیتی افغانستان حمله کردهاند.به نظر نمیرسد که شرایط در افغانستان برای پایان دادن به درگیری مناسب باشد. نیروی صلح سازمان ملل یا شخص ثالث بیطرف دیگری برای تضمین امنیت دو طرف هنگام خلع سلاح و خنثاسازی وجود نخواهد داشت. طرف دولت به شدت متفرق شده است و همچنان تعداد زیادی از گروههای مسلح غیرمسوول در کشور وجود دارند که ممکن است به عنوان تخریبکننده عمل کنند. همسایهگان افغانستان به صورت تاریخی با حمایت از مدعیان رقیب به قدرت، بیثباتی را در این کشور همواره دامن میزنند. همچنان ایالات متحده در موضعی قوی قرار ندارد و نمیتواند از این مسأله (مداخله همسایهگان) جلوگیری کند، زیرا روابط این کشور با قدرتمندترین قدرتهای منطقهای ـ چین، ایران، پاکستان و روسیه ـ در پایینترین حد از سال ۲۰۰۱ قرار دارد.
ادغام دو طرف
ادغام طالبان و دولت افغانستان در یک نهاد حاکم، واحد و یکپارچه، نبوغ و انعطافپذیری بیشتری را از آنچه هر دو طرف تا به امروز به نمایش گذاشتهاند، نیاز خواهد داشت. ادغام دو نیروی مسلح همچنین به منابع قابل توجه و توانایی سازمانی نیاز دارد. اکنون ساختار امنیتی افغانستان حدود ۳۰۰۰۰۰ سرباز و پولیس را در بر میگیرد. گروه طالبان احتمالاً ۱۵۰،۰۰۰ مبارز تماموقت و پارهوقت دارد. هیچ یک از طرفها موافق خلع سلاح اساسی نیستند. همچنین شرایط امنیتی در کشور خلع سلاح بیش از حد را توجیه نخواهد کرد. برخی از عناصر ناراضی طالبان ممکن است این حلوفصل را رد کنند و برخی از مبارزانشان ممکن است از داعش یا سایر گروههای افراطی دفاع کنند. گزارشهای اولیه حاکی از آن است که القاعده قبلاً اقدام به استخدام جنگجویان ناخوشایند طالبان کرده است. این عناصر بیشترین تلاش خود را برای مختل کردن هرگونه حلوفصل انجام میدهند. قدرتهای منطقهای و محلی ممکن است با جذب نیروهای ارتش محلی و پولیس، شبهنظامیان خود را تأسیس کنند یا گسترش دهند. کسانی که از تجارت مواد مخدر و سایر اشکال استثمار غیرقانونی سود میبرند، در برابر هرگونه صلح مزاحمت و مقاومت خواهند کرد.مذاکرات صلح افغانستان از الگوی مذاکراتی که دخالت امریکاییها را در ویتنام پایان داد، پیروی میکند. در سال ۱۹۶۸، ویتنام شمالی و ایالات متحده توافق اولیه را امضا کردند که به دولت ویتنام جنوبی اجازه میداد تا به مذاکرات بپیوندد. پنج سال دیگر نیاز بود تا یک توافق اساسی صلح ایجاد شود. این توافقنامه دو سال پس از ترک نیروهای امریکایی از هم پاشید.
جنگهای شورشیان آزمایشهای «پایداری» (تداوم) است. همینسان (آزمایش پایداری)، مذاکراتی است که بعضاً در پایان دادن به شورشها موفق میشود. احتمالاً برای رسیدن به توافقنامه بیش از ۱۴ ماه زمان لازم است و اجرای آن حتا بیشتر طول خواهد کشید. پایان دادن به جنگ بیپایان، به یک روند طولانی صلح نیاز دارد و پادرمیانی امریکاییها برای تداوم آن نیاز است.
نویسنده: جیمز دابینز
منبع : هشت صبح