داعش و صهیونیزم، یکسان مسلمان می کُشند!

ظهور و بروز فرقه های خشن و افراطی در همه ادیان الهی و غیر آن، چیز تازه ای نیست. در بستر ادیان و آموزه های مختلف بشری، همواره افکار و اندیشه هایی رشد و نمو کرده اند که با اصل و اساس آن ادیان و مکتب ها همخوانی و همصدایی تنگاتنگی نداشته اند. در یک تقسیم بندی کلی کارشناسان، عوامل خشونت و افراط در ادیان آسمانی را به سه دسته تقسیم می کنند: "داستان غم انگیز افراطی گرایی که در اشکال مختلف بنیان ادیان را می سوزاند، برگرفته از احساسات مردم می‌باشد. افراطی گرایی در اسلام در شکل وهابیت و در مسیحیت گرو‌ه‌های افراطی تبشیری و در یهود هم به شکل یهودی های صهیونیزم بروز پیدا کرده است." روح استعمارگری غرب در کالبد جدید مسیحیت تبشیری، به فعالیت گسترده در کشورهای مختلف دست می زند که می توان آثار تخریبی این گروه‌ها را درجای جای کشورهای مختلف مشاهده کرد. برای شناسایی مسیحیت صهیونیزم از مسیحیت سنتی باید افکار آنها را نسبت به یهود بررسی کرد؛ چرا که بهترین روش برای شناسایی این گروه‌ها نزدیکی تفکر و اندیشه آنها به رژیم صهیونیستی است. مسحیت تبشیری با تکیه بر بنیاد های مسیحیت همسو با یهود و اعتقاد عمیق به کتاب مقدس و ترویج خرافه گرایی و ارتباط با فرشتگان بیشترین هجمه را از بعد روانی به مخاطبین خود وارد می آورد. مسیحیت تبشیری علاوه بر تبلیغ چهره به چهره با بیش از 800 شبکه ماهواره ای با زبان های گوناگون و بیش از ده ها هزار سایت می کوشد تا مخاطبین بیشتری را جذب مسیحیت صهیونیستی نماید.پ بیشترین یورش کشیشان مسیحی به اسلام در بحث حجاب و احکام جهادی دین مقدس اسلام است؛ در حالی که در کتاب مقدس بارها به کشتار دست جمعی مردم توسط یهودیان اشاره شده است و بیشترین حق کشی را در خصوص زنان بیان می کند. مسیحیان تندرو افراطی در کشورهای افغانستان و آسیای شرقی با استفاده از تبلیغ چهره به چهره، در جذب خانواده ها به مسحیت نقش اساسی دارند؛ بنابراین طلاب و مبلغین مسلمان باید با هوشیاری نسبت به حوادث پیرامون خود همواره آگاهی کامل داشته باشند و مانع از گسترش مسیحیت صهیونیستی در جهان اسلام شوند." در این میان اما فرقه ها و گروه های تکفیری و خشنی که در میان امت اسلامی ظهور و بروز کرده اند، شکل و چهره متفاوتی به خود می گیرند. در یک نگاه سطحی، درست است که خاستگاه بسیاری از گروه های تکفیری و افراطی، مذهب گمراه وهابیت و سلفیتی است که ریشه در صدر اسلام و فرقه دگم اندیش و گمراه خوارج دارد. اما با نگاهی عمیق تر به این گروه ها و سنجه افکار و اعمال آنها با مسیحیت تبشیری و یهود صهیونیستی، این گمانه قوت می گیرد که گروه های افراطی و خشنی نظیر داعش و القاعده و نیز تا حدودی طالبان، تقارن و همخوانی شگفتی دارند با عوامل وابسته به استعمار و استکبار جهانی و منطقه ای!. به طور مثال و به گونه مشخص، هر سه گروه تبشیری، صهیونیستی و تکفیری، نوک تیز حمله آنان علیه اسلام راستین و امت اسلامی در سراسر جهان و به خصوص کشورهای اسلامی است. آنان پیش از همه بر یک موضوع توافق پنهان و سری دارند و آن کشتن مسلمانان با هر بهانه و نیرنگ است. به گونه بسیار واضح، امروزه النصره، القاعده، داعش و طالبان، با تمام توشه و توان در کشورهای اسلامی ای چون سوریه، عراق، افغانستان، پاکستان و سایر جاها، مسلمان می کشند و همین کار را نیز همفکران یهودی و مسیحی آنان در طول حیات استکباری شان و به خصوص در همین شب و روزها در لبنان، سوریه، مصر و فلسطین انجام می دهند و به نیابت از یهود و مسیحیت صهیونیستی، مسلمانان را قتل عام می کنند!. بنابراین، به نظر نمی رسد گروه های تند، خشن و غیر انسانی ای چون داعش و القاعده، هیچگونه سنخیت و نزدیکی ای حتی با گروه خوارج در صدر اسلام داشته باشند و بلکه چنین به نظر می آید که این گروه ها زیر نام اسلام و خلافت اسلامی و عناوینی از این قبیل و صد البته با تبانی با استکبار و استعمار یهود و مسیحیت صهیونیستی، به دنبال ضربه زدن به دین مبین اسلام و پیکره امت اسلامی هستند. اما موضوعی که جای تاسف و سوال دارد، پایگاه و جایگاه یک چنین گروه های غیر اسلامی و ضد بشری در میان برخی از مسلمانان در سرزمین های اسلامی در منطقه است. به عناون مثال، از گروه تکفیری و ضد انسانی النصره و داعش در سوریه و عراق بعضی از مسلمانان ساکن در این دو کشور، حمایت مالی – تدارکاتی و حتی جانی کرده و می کنند و همین امر نیز موجب کندی عملیاتهای دولتی و مردمی در دو کشور و باعث پیشروی های تاسفبار النصره و داعش در این کشورها شده است. امید است همان حداقلی از مسلمانان که فریب شعارهای مذهبی گروه های تکفیری و افراطی چون داعش و القاعده را خورده اند، با مشاهده افکار و رفتار خشن و غیر انسانی گروه های مذکور علیه امت اسلامی، بیدار شده و دست از حمایت از کسانی بردارند که نتیجه اندیشه و عمل شیطانی آنان، به سود دشمنان درجه یک اسلام و مسلمانان، تمام می شود. نویسنده؛ سیدفاضل محجوب، سردبیر روزنامه انصاف چاپ کابل