۸ ثور هر سال، يادآور پيروزي بزرگ و باورنكردني مجاهد مردان و زنان حماسه آفرين مردم غيور و متدين سرزمين اسلامي ما، افغانستان است. مردم صبور و مسلمان افغانستان، پس از چهارده سال جهاد و مبارزه عليه قويترين ابرقدر جهان، شوروي سابق و تحمل خسارات جاني و مالي فراوان، با تكيه بر امدادهاي نهاني و آشكار آفريدگار هستي، در هشتم ثور ۱۳۷۱ خورشيدي طعم شيرين پيروزي را چشيدند.
ارزش و اهميت جهاد بي بديل مردم افغانستان بر هيچ صاحب خردي اعم از دوست و دشمن و نخبگان داخلي و خارجي پوشيده نمانده است. پيروزي جهاد مردم پا برهنه افغانستان، بر رهبريت پيمان جهاني “ورشو” به حدي تكان دهنده و غافلگير كننده بود كه علاوه بر اعتراف شكستي تلخ و افتضاح آور به وسيله بسياري از سياستمداران و دولتمردان اتحاد جماهير سوسياليستي آن زمان، در فاصله زماني كوتاهي، موجبات اضمحلال و انهدام پايههاي به ظاهر مستحكم نظام سوسياليستي را فراهم كرد و به قول آن پير فرزانهي روشن ضمير، حضرت امام خميني “ره”: پس از اين كمونيزم را در موزههاي تاريخ بايد جستجو كرد. و اگر ادعا نكنيم كه علت اصلي ورشكستي بازار كمونيزم، جهاد قهرمانانهي مردم افغانستان در مدت چهارده سال ميباشد، به يقين ميتوان گفت كه يكي از علل و عوامل مهم و قابل توجه آن خواهد بود.
در ربط به پيروزي جهاد و پيامدهاي آن نكاتي وجود دارد كه در زير به برخي از آنها اشاره ميشود:
۱. از ايجابات مسلم جنگ، ويراني، تباهي و كشته و مجروح شدن افراد اعم از گنهكار و بيگناه و زن و مرد و كودك و ... است. در هيچ جاي دنيا جنگ، عامل خوشبختي و آسايش نبوده و نيست. اين مهم در ربط به مردم افغانستان كه در فقر همه جانبهي سیاسی،فرهنگي،اقتصادي و... نگهداشته شدهاند ، بيشتر و بيشتر رخ مينمايد. مردم افغانستان از دير زمان بدينسوي، به دليل حاكميت پادشاهان خودكامه و غيرخدوم از رشد در عرصه های مختلف، از ملل ديگر و حتي همسايگان خويش به مراتب عقب ماندهاند.
دقيقا در يك چنين اوضاع رقت بار است كه جنگ نيز به اين مردم محروم از همه داشتهها، تحميل ميشود. تصور اينكه يك جنگ چهارده ساله كه طرف مقابل آن دهها كشور قدرتمند باشد با مردمي كه در كشوري عقب نگهداشته شدهاي چون افغانستان زندگي ميكنند، چه زيانها و ضررهايي ببار ميآورد، چندان هم مشكل نيست.
حدود دو ميليون شهيد، پنج الي شش ميليون مهاجر، صدها و بلكه هزارها معلول و مجروح جنگي و از همه دردناكتر، تخريب زير بناهاي اقتصادي و فرهنگي كشور به دست دشمنان و رقباي همسايه به خصوص پاكستان، آماري هستند كه به طور غير رسمي، هر از گاهي از سوي بعضي از رسانهها اعلام ميشوند؛ وگر نه آمار دقيق آن، به مراتب بيشتر از اين اعداد و ارقام خواهد بود.
غرض از ذكر تخميني آمار فوق، يادآوري و توجه دادن مردم و مسئولان حكومتي به اين مهم است كه حكومتي كه اکنون در افغانتسان بوجود آمده است و ما مردم افغانستان در سايهي آن نسبتا به آرامش و آسايش دست يافتهايم، همه و همه بخشی از نتيجه جهاد بينظير مردم افغانستان و صبر و استقامت زنان و مردان اين سرزمين هميشه محروم بوده است و اگر دولتمردان ما بر كرسيهاي وزارت و رياست تكيه زدهاند، از بركت خونهاي پاك و مطهري بوده كه در نبرد با بدترين دشمنان دين و انسانيت، بر زمين ريخته شده است.
۲. جهاد مردم افغانستان با نيت و انگيزههاي الهي و آسماني آغاز گرديده و با همين هدف و انگيزه نيز ادامه يافته، به پيروزي رسيد. مردم كشور نيز از آنجا كه اكثريت قريب به اتفاق آن مسلمان بوده، توقع و انتظارشان از دولتمردان مجاهد، همواره همين بوده و خواهد بود كه نسبت به اصول و فروع دين و حفظ ارزشهاي ديني و جهادي پايبند و حساس باشند.
البته روند دين خواهي و حفظ اصول و ارزشهاي انساني تا قبل از حضور نيروهاي خارجي در افغانستان به خصوص دوره حاكميت مجاهدين، نسبتا مطلوب به پيش مي رفت. اما پس از برقراري نظام طالباني و به تعقيب آن حاكميت دولت فعلي، به خصوص در سالهاي اخير، روند دين ستيزي و ارزشگريزي، شتاب برق آسايي بخود گرفته است.
دخالت غير مسئولانه و جسورانهي مستشاران خارجي به خصوص امريكايي، ابتكار عمل و حق انتخاب را از مسئولان رده بالاي كشور نيز سلب كرده است. رسانههاي ديداري، شنيداري و چاپي، بسياري از آنان در هماهنگي با نقشههاي شوم و ويرانگر فرهنگ بيگانه، به پخش و نشر برنامههاي مبتذل و خلاف اصول و ارزشهاي مردم مسلمان، مبادرت ميورزند.
در اين ميان به حال كساني بايد تأسف خورد كه تا ديروز سنگ جهاد و مبارزه براي خدا و ملت را به سينه ميزدند و امروز با جهاني از نكبت و خذلان جهت تقرب به دامان خارجيها با يكديگر مسابقه گذاشتهاند كه كدام يك زودتر و بهتر، توجه خارجيها به خصوص امريكاييها را به خود جلب ميكنند!!.
همين ناهنجاريهاي ديني و عقب گردهاي تأسفبار و غير قابل بخشش است كه بسياري از مردم را نسبت به باورهاي ديروزشان در رابطه با جهاد و مجاهد دچار ترديد ساخته و بسياري را نيز سرخورده و افسرده كرده است.
۳. با توجه به بسياري از علل، از جمله عدم درايت سياسي نخبگان افغاني و وجود ظرفيتها و امكانات دخالت و نفوذ بيگانگان در ميان رهبران افغانستاني، افغانستان، همواره ميدان كشمكشها و رقابتهاي سياسي ديگر كشورها از جمله همسايگان دور و نزديك بوده و با تأسف در آينده نيز خواهد بود.
باوري در ميان مردم افغانستان بوجود آمده است مبني بر اينكه سبب همهي خرابيها و ناهنجاري هاي كشور را مجاهدان ميدانند و گواه بر اين ادعا نيز درگيري و كشمكشهاي خونيني را ذكر ميكنند كه در زمان حاكميت مجاهدين ميان آنان وجود داشت.
اين قلم نيز از انصاف بدور ميداند كه مسلماني روي همهي اين حقايق چشم بپوشد و به اصطلاح خاك بيندازد. اما انصاف هم نميداند كه مجاهدين را علت العلل اين ناكاميها و نابسامانيها قلمداد كنند. چراکه پيروزي مردم افغانستان و جهاد قهرمانانه آنان كه قطعا به ايجاد يك حكومت مقتدر اسلامي در افغانستان منجر شود، ابدا براي دشمنان اسلام و به خصوص دولتهاي اروپايي و امريكا قابل پذيرش و تحمل نبوده و نخواهد بود.
امريكايي كه هر شب و روز از دست يك انقلاب اسلامي كه در همسايگي افغانستان بوجود آمده، خون دل ميخورد و انقلاب اسلامي امام راحل “ره” خاري شده در چشمان آنان، چگونه ميتواند اجازه دهد با پيروزي انقلاب اسلامي ديگري آنهم در همسايگي ايران، استخواني هم در گلو داشته باشد؟!
از ديد اين قلم تمامي تبليغاتي كه امروز در افغانستان عليه جهاد و مجاهدين صوت ميگيرد مستقيم و يا غير مستقيم، بنگاههاي تبليغاتي غرب و امريكا در آن دست دارند و الا اين همان مجاهديني هستند كه تا ديروز كه منافع امريكاييها و غربيها ايجاب ميكرد، در نبرد با روسها از آنان حمايت مالي و لوجيستكي ميگرديد.
اما امروز كه امريكا و غرب از طفيل سر مجاهدان جان بر كف افغانستاني، توانستهاند حريف شرقي خود اتحاد جماهير شوروي سابق را از سر راه بردارند، به مجاهدان افغان پشت كرده و آنان را با اوصاف و اتهامات گزاف و نابجا، دشمن آسايش و آباداني مردم افغانستان معرفي ميكنند!!؟
امروزه مردم افغانستان اعم از خواص و عوام، پس از گذشت حدود ۱۲سال از حضور نيروهاي خارجي و امريكايي در كشور، در روشناي عملكرد مجاهدين و كارنامهي سياه نيروهاي خارجي به خوبي توانايي قضاوت را دريافتهاند. عملكرد غير مسئولانه خارجيها در مدت حضور پرسش برانگيز آنان در افغانستان جاي هيچگونه شك وترديدي را باقي نگذاشته است. به رسم حسن ختام، پيروزي بزرگ و مبارك جهاد مردم غيور افغانستان را بر كافهي امت اسلامي و به خصوص مردم نجيب و سربلند افغانستان تبريك و تهنيت می گوییم.
ارزش و اهميت جهاد بي بديل مردم افغانستان بر هيچ صاحب خردي اعم از دوست و دشمن و نخبگان داخلي و خارجي پوشيده نمانده است. پيروزي جهاد مردم پا برهنه افغانستان، بر رهبريت پيمان جهاني “ورشو” به حدي تكان دهنده و غافلگير كننده بود كه علاوه بر اعتراف شكستي تلخ و افتضاح آور به وسيله بسياري از سياستمداران و دولتمردان اتحاد جماهير سوسياليستي آن زمان، در فاصله زماني كوتاهي، موجبات اضمحلال و انهدام پايههاي به ظاهر مستحكم نظام سوسياليستي را فراهم كرد و به قول آن پير فرزانهي روشن ضمير، حضرت امام خميني “ره”: پس از اين كمونيزم را در موزههاي تاريخ بايد جستجو كرد. و اگر ادعا نكنيم كه علت اصلي ورشكستي بازار كمونيزم، جهاد قهرمانانهي مردم افغانستان در مدت چهارده سال ميباشد، به يقين ميتوان گفت كه يكي از علل و عوامل مهم و قابل توجه آن خواهد بود.
در ربط به پيروزي جهاد و پيامدهاي آن نكاتي وجود دارد كه در زير به برخي از آنها اشاره ميشود:
۱. از ايجابات مسلم جنگ، ويراني، تباهي و كشته و مجروح شدن افراد اعم از گنهكار و بيگناه و زن و مرد و كودك و ... است. در هيچ جاي دنيا جنگ، عامل خوشبختي و آسايش نبوده و نيست. اين مهم در ربط به مردم افغانستان كه در فقر همه جانبهي سیاسی،فرهنگي،اقتصادي و... نگهداشته شدهاند ، بيشتر و بيشتر رخ مينمايد. مردم افغانستان از دير زمان بدينسوي، به دليل حاكميت پادشاهان خودكامه و غيرخدوم از رشد در عرصه های مختلف، از ملل ديگر و حتي همسايگان خويش به مراتب عقب ماندهاند.
دقيقا در يك چنين اوضاع رقت بار است كه جنگ نيز به اين مردم محروم از همه داشتهها، تحميل ميشود. تصور اينكه يك جنگ چهارده ساله كه طرف مقابل آن دهها كشور قدرتمند باشد با مردمي كه در كشوري عقب نگهداشته شدهاي چون افغانستان زندگي ميكنند، چه زيانها و ضررهايي ببار ميآورد، چندان هم مشكل نيست.
حدود دو ميليون شهيد، پنج الي شش ميليون مهاجر، صدها و بلكه هزارها معلول و مجروح جنگي و از همه دردناكتر، تخريب زير بناهاي اقتصادي و فرهنگي كشور به دست دشمنان و رقباي همسايه به خصوص پاكستان، آماري هستند كه به طور غير رسمي، هر از گاهي از سوي بعضي از رسانهها اعلام ميشوند؛ وگر نه آمار دقيق آن، به مراتب بيشتر از اين اعداد و ارقام خواهد بود.
غرض از ذكر تخميني آمار فوق، يادآوري و توجه دادن مردم و مسئولان حكومتي به اين مهم است كه حكومتي كه اکنون در افغانتسان بوجود آمده است و ما مردم افغانستان در سايهي آن نسبتا به آرامش و آسايش دست يافتهايم، همه و همه بخشی از نتيجه جهاد بينظير مردم افغانستان و صبر و استقامت زنان و مردان اين سرزمين هميشه محروم بوده است و اگر دولتمردان ما بر كرسيهاي وزارت و رياست تكيه زدهاند، از بركت خونهاي پاك و مطهري بوده كه در نبرد با بدترين دشمنان دين و انسانيت، بر زمين ريخته شده است.
۲. جهاد مردم افغانستان با نيت و انگيزههاي الهي و آسماني آغاز گرديده و با همين هدف و انگيزه نيز ادامه يافته، به پيروزي رسيد. مردم كشور نيز از آنجا كه اكثريت قريب به اتفاق آن مسلمان بوده، توقع و انتظارشان از دولتمردان مجاهد، همواره همين بوده و خواهد بود كه نسبت به اصول و فروع دين و حفظ ارزشهاي ديني و جهادي پايبند و حساس باشند.
البته روند دين خواهي و حفظ اصول و ارزشهاي انساني تا قبل از حضور نيروهاي خارجي در افغانستان به خصوص دوره حاكميت مجاهدين، نسبتا مطلوب به پيش مي رفت. اما پس از برقراري نظام طالباني و به تعقيب آن حاكميت دولت فعلي، به خصوص در سالهاي اخير، روند دين ستيزي و ارزشگريزي، شتاب برق آسايي بخود گرفته است.
دخالت غير مسئولانه و جسورانهي مستشاران خارجي به خصوص امريكايي، ابتكار عمل و حق انتخاب را از مسئولان رده بالاي كشور نيز سلب كرده است. رسانههاي ديداري، شنيداري و چاپي، بسياري از آنان در هماهنگي با نقشههاي شوم و ويرانگر فرهنگ بيگانه، به پخش و نشر برنامههاي مبتذل و خلاف اصول و ارزشهاي مردم مسلمان، مبادرت ميورزند.
در اين ميان به حال كساني بايد تأسف خورد كه تا ديروز سنگ جهاد و مبارزه براي خدا و ملت را به سينه ميزدند و امروز با جهاني از نكبت و خذلان جهت تقرب به دامان خارجيها با يكديگر مسابقه گذاشتهاند كه كدام يك زودتر و بهتر، توجه خارجيها به خصوص امريكاييها را به خود جلب ميكنند!!.
همين ناهنجاريهاي ديني و عقب گردهاي تأسفبار و غير قابل بخشش است كه بسياري از مردم را نسبت به باورهاي ديروزشان در رابطه با جهاد و مجاهد دچار ترديد ساخته و بسياري را نيز سرخورده و افسرده كرده است.
۳. با توجه به بسياري از علل، از جمله عدم درايت سياسي نخبگان افغاني و وجود ظرفيتها و امكانات دخالت و نفوذ بيگانگان در ميان رهبران افغانستاني، افغانستان، همواره ميدان كشمكشها و رقابتهاي سياسي ديگر كشورها از جمله همسايگان دور و نزديك بوده و با تأسف در آينده نيز خواهد بود.
باوري در ميان مردم افغانستان بوجود آمده است مبني بر اينكه سبب همهي خرابيها و ناهنجاري هاي كشور را مجاهدان ميدانند و گواه بر اين ادعا نيز درگيري و كشمكشهاي خونيني را ذكر ميكنند كه در زمان حاكميت مجاهدين ميان آنان وجود داشت.
اين قلم نيز از انصاف بدور ميداند كه مسلماني روي همهي اين حقايق چشم بپوشد و به اصطلاح خاك بيندازد. اما انصاف هم نميداند كه مجاهدين را علت العلل اين ناكاميها و نابسامانيها قلمداد كنند. چراکه پيروزي مردم افغانستان و جهاد قهرمانانه آنان كه قطعا به ايجاد يك حكومت مقتدر اسلامي در افغانستان منجر شود، ابدا براي دشمنان اسلام و به خصوص دولتهاي اروپايي و امريكا قابل پذيرش و تحمل نبوده و نخواهد بود.
امريكايي كه هر شب و روز از دست يك انقلاب اسلامي كه در همسايگي افغانستان بوجود آمده، خون دل ميخورد و انقلاب اسلامي امام راحل “ره” خاري شده در چشمان آنان، چگونه ميتواند اجازه دهد با پيروزي انقلاب اسلامي ديگري آنهم در همسايگي ايران، استخواني هم در گلو داشته باشد؟!
از ديد اين قلم تمامي تبليغاتي كه امروز در افغانستان عليه جهاد و مجاهدين صوت ميگيرد مستقيم و يا غير مستقيم، بنگاههاي تبليغاتي غرب و امريكا در آن دست دارند و الا اين همان مجاهديني هستند كه تا ديروز كه منافع امريكاييها و غربيها ايجاب ميكرد، در نبرد با روسها از آنان حمايت مالي و لوجيستكي ميگرديد.
اما امروز كه امريكا و غرب از طفيل سر مجاهدان جان بر كف افغانستاني، توانستهاند حريف شرقي خود اتحاد جماهير شوروي سابق را از سر راه بردارند، به مجاهدان افغان پشت كرده و آنان را با اوصاف و اتهامات گزاف و نابجا، دشمن آسايش و آباداني مردم افغانستان معرفي ميكنند!!؟
امروزه مردم افغانستان اعم از خواص و عوام، پس از گذشت حدود ۱۲سال از حضور نيروهاي خارجي و امريكايي در كشور، در روشناي عملكرد مجاهدين و كارنامهي سياه نيروهاي خارجي به خوبي توانايي قضاوت را دريافتهاند. عملكرد غير مسئولانه خارجيها در مدت حضور پرسش برانگيز آنان در افغانستان جاي هيچگونه شك وترديدي را باقي نگذاشته است. به رسم حسن ختام، پيروزي بزرگ و مبارك جهاد مردم غيور افغانستان را بر كافهي امت اسلامي و به خصوص مردم نجيب و سربلند افغانستان تبريك و تهنيت می گوییم.
مولف : سیدفاضل محجوب