دانش روانکاوی می گوید در جامعه ای که فریب و دروغ رواج پیدا کند، مردم آن قسمِ بسیار می خورند!. در یک چنین جوامعی وقتی از افراد آن می پرسی که چرا سوگند غیر لازم می خورید، در پاسخ می گویند برای آنکه دیگران حرف ما را باور کنند!.
واقعیت نیز همین است که در چنین جامعه ای، هیچ کسی به کسی دیگر اعتماد ندارد و هر فردی فکر می کند که آن دیگری، دروغگو و فریبکار است. حتی تصور یک چنین جامعه ای روح و ذهن انسان را عذاب می دهد؛ تا چه رسد که خود در میان یک چنین افراد و جمعیتی گرفتار شده و با تاسف، یکی از آحاد آن باشی.
هیچ فکرش را کرده ایم که چه علت و عاملی باعث می شود تا جامعه ای به این حد از انحطاط و افساد برسد؟ به راستی چه دلیلی موجب می شود تا جامعه یا جوامعی کارش به جایی برسد که افراد و اشخاص آن، یکدیگر را قبول نداشته و اجزا و اعضای آن، همدیگر را دفع کنند؟!.
روانشناسان دو عنصر دروغ و فریبکاری را به عنوان دو عامل خاص و عمده در تخریب روحیه اعتماد میان آحاد جامعه و میان آنها و حاکمیت، شدیداً موثر می دانند:” دروغ مشکل بزرگی در زندگی روزمره بسیاری از جوامع به شمار میاید. در اکثری از جوامع انسانی، دروغ هم از سوی حاکمیت و هم از سوی مردم در چهارچوب های اجتماعی و فردی مشاهده شده و سبب می شود اعتماد و اطمینان مردم نسبت به یکدیگر و نسبت به حاکمیت خدشه دار شود.
دروغ معمولا بیانی خلاف واقع و یا پنهان یک واقعیت است و عملی است که فرد به طور عمدی سعی می کند گفتار یا عمل نادرست را در ذهن دیگران درست و حقیقی جلوه دهد. دروغ در واقع سخن و مطلبی است که مطابق با واقع و حقیقت نیست یعنی بین آنچه که توسط فرد بیان می شود و آنچه در جهان خارج وجود دارد رابطه منطقی و صحیح وجود ندارد. متاسفانه ما در جامعه ای زندگی میکنیم که تجربه عدم صداقت از سوی حاکمیت را در کانتکست و جایگاه های متعدد کسب کرده است.
مبحث دروغ و دروغ گویی را نمی توان تنها به حاکمیت و منابع قدرت متصل کرد؛ چرا که حاکمان و منابع قدرت هم اعضای جامعه ای محسوب می شوند که در آن دروغ یکی از معضلات اجتماعی در آن محسوب می شود و مشکل عدم صداقت و دروغگویی بسیار فراگیر تر از نسبت دادن آن تنها به حاکمیت است.
متاسفانه ما در زندگی روزمره هم گسترش وسیع بی اعتمادی مردم نسبت به یکدیگر را شاهد هستیم. مساله دروغ در خانواده ها و روابط بین اعضای خانواده هم مشکل ساز شده است. حس بی اعتمادی و گسترش پدیده دروغ روابط فردی و اجتماعی بسیاری را تحت تاثیر خود قرار داده است .
پر واضح است که پرورش حس اعتماد باید از نهاد خانواده آغاز شود و کودک ابتدا در فضای خانواده است که بسیاری از معیارها و استاندارهای رفتاری را می آموزد. پرورش حس اعتماد تنها از طریق پرورش پدیده صداقت امکان پذیر می شود.”
فریبکاری افراد با یکدیگر و حاکمیت و مقامات دولتی با آنها، دلیل دیگر سلب اعتماد میان افراد جامعه و آنان با مقامات حکومتی و دولتی است. این ناهنجاری اجتماعی در کشور ما افغانستان، نمود و بروز برجسته تر نسبت به جوامع پیرامون دارد.
به اضافه اینکه در جامعه ما این معضل انسانی رشد بیشتری کرده و تا حدی فربه شده است که دیگر ابهت و قباحتی برای این نقیصه اخلاقی باقی نمانده؛ لذاست که دولتمردان ما به راحتی آب خوردن دروغ می گویند و عوام فریبی می کنند و به دنبال آن، آسان تر از فریب دادن و دروغ گفتن، به انکار یکسره آنها اصرار می ورزند!.
حال و در بحبوحه یک چنین آشفته بازاری از دروغ و فریب و پیامد ناگوار آنها از نبود کامل اعتماد میان مردم و حاکمیت، نامزد وزیرانی به ولسی جرگه معرفی شده و پس از تائید، اینک سوگندِ خدمت به کشور و مردم را بر زبانهای فارغ از اعتماد، جاری می کنند!.
“به گزارش رسانه ها، پنج وزیر جدید کابینه که اخیراً از سوی ولسی جرگه رای اعتماد گرفتند، در حضور رئیس جمهور سوگند یاد کردند. در این مراسم، ضرار احمد عثمانی؛ وزیر امور خارجه، دین محمد مبارز راشدی ؛ وزیر مبارزه علیه مواد مخدر، عارف خان نورزی؛ وزیر انرژی و آب، محمد اکبر بارکزی؛ وزیر معادن و پطرولیم و شاکر کارگر؛ وزیر تجارت و صنایع، سوگند یاد کردند.
وزرای مذکور متعهد گردیدند که به عنوان وزیر کابینه وظایف خود را در حمایت از احکام دین مقدس اسلام، رعایت قانون اساسی و سایر قوانین و حفاظت حقوق اتباع کشور انجام دهند، و از استقلال، تمامیت ارضی و وحدت ملی ملت محافظت کنند.”
واقعیت آنست که این سوگندها همگی جنبه سمبولیک و تشریفاتی دارند و تا کنون و لااقل در کشور ما دیده و شنیده نشده که وزیر یا وکیلی، به جرم تخطی از سوگند اولیه خویش، مجازات یا تادیب شده باشد.
افغانستان مانند سایر کشورها، چندین و چند وزارت دارد که در راس هر کدام وزیری قرار دارد که روزگاری نه چندان دور و در حضور رییس جمهور ، سوگند خدمت به آئین و کشور و مردم خویش را خورده اند؛ اما با همه ی این قسم خوردنها و سوگند خدمت و وفاداری یاد کردنها، هنوز که هنوز است، هشت این مردم و این خاک، نه نشده و گرهی از کلاف سر در گم آنها با سرانگشت تدبیر و درایت و کیاست وزرای محترم دربار، باز و گشوده نگردیده است!.
شایسته است وزرای محترم به جای سوگند یاد کردنهای بدون پشتوانه و ضمانت عملی و اجرائی، تمام هم و غم خویش را در راه خدمت واقعی به دین، وطن و مردم خویش، متمرکز کنند؛ چرا که اعتماد از دست رفته میان ملت و دولت، فقط و فقط با خدمت صادقانه بر می گردد و نه با شعارهای دروغ و وعده و وعیدهای فریبکارانه!.
واقعیت نیز همین است که در چنین جامعه ای، هیچ کسی به کسی دیگر اعتماد ندارد و هر فردی فکر می کند که آن دیگری، دروغگو و فریبکار است. حتی تصور یک چنین جامعه ای روح و ذهن انسان را عذاب می دهد؛ تا چه رسد که خود در میان یک چنین افراد و جمعیتی گرفتار شده و با تاسف، یکی از آحاد آن باشی.
هیچ فکرش را کرده ایم که چه علت و عاملی باعث می شود تا جامعه ای به این حد از انحطاط و افساد برسد؟ به راستی چه دلیلی موجب می شود تا جامعه یا جوامعی کارش به جایی برسد که افراد و اشخاص آن، یکدیگر را قبول نداشته و اجزا و اعضای آن، همدیگر را دفع کنند؟!.
روانشناسان دو عنصر دروغ و فریبکاری را به عنوان دو عامل خاص و عمده در تخریب روحیه اعتماد میان آحاد جامعه و میان آنها و حاکمیت، شدیداً موثر می دانند:” دروغ مشکل بزرگی در زندگی روزمره بسیاری از جوامع به شمار میاید. در اکثری از جوامع انسانی، دروغ هم از سوی حاکمیت و هم از سوی مردم در چهارچوب های اجتماعی و فردی مشاهده شده و سبب می شود اعتماد و اطمینان مردم نسبت به یکدیگر و نسبت به حاکمیت خدشه دار شود.
دروغ معمولا بیانی خلاف واقع و یا پنهان یک واقعیت است و عملی است که فرد به طور عمدی سعی می کند گفتار یا عمل نادرست را در ذهن دیگران درست و حقیقی جلوه دهد. دروغ در واقع سخن و مطلبی است که مطابق با واقع و حقیقت نیست یعنی بین آنچه که توسط فرد بیان می شود و آنچه در جهان خارج وجود دارد رابطه منطقی و صحیح وجود ندارد. متاسفانه ما در جامعه ای زندگی میکنیم که تجربه عدم صداقت از سوی حاکمیت را در کانتکست و جایگاه های متعدد کسب کرده است.
مبحث دروغ و دروغ گویی را نمی توان تنها به حاکمیت و منابع قدرت متصل کرد؛ چرا که حاکمان و منابع قدرت هم اعضای جامعه ای محسوب می شوند که در آن دروغ یکی از معضلات اجتماعی در آن محسوب می شود و مشکل عدم صداقت و دروغگویی بسیار فراگیر تر از نسبت دادن آن تنها به حاکمیت است.
متاسفانه ما در زندگی روزمره هم گسترش وسیع بی اعتمادی مردم نسبت به یکدیگر را شاهد هستیم. مساله دروغ در خانواده ها و روابط بین اعضای خانواده هم مشکل ساز شده است. حس بی اعتمادی و گسترش پدیده دروغ روابط فردی و اجتماعی بسیاری را تحت تاثیر خود قرار داده است .
پر واضح است که پرورش حس اعتماد باید از نهاد خانواده آغاز شود و کودک ابتدا در فضای خانواده است که بسیاری از معیارها و استاندارهای رفتاری را می آموزد. پرورش حس اعتماد تنها از طریق پرورش پدیده صداقت امکان پذیر می شود.”
فریبکاری افراد با یکدیگر و حاکمیت و مقامات دولتی با آنها، دلیل دیگر سلب اعتماد میان افراد جامعه و آنان با مقامات حکومتی و دولتی است. این ناهنجاری اجتماعی در کشور ما افغانستان، نمود و بروز برجسته تر نسبت به جوامع پیرامون دارد.
به اضافه اینکه در جامعه ما این معضل انسانی رشد بیشتری کرده و تا حدی فربه شده است که دیگر ابهت و قباحتی برای این نقیصه اخلاقی باقی نمانده؛ لذاست که دولتمردان ما به راحتی آب خوردن دروغ می گویند و عوام فریبی می کنند و به دنبال آن، آسان تر از فریب دادن و دروغ گفتن، به انکار یکسره آنها اصرار می ورزند!.
حال و در بحبوحه یک چنین آشفته بازاری از دروغ و فریب و پیامد ناگوار آنها از نبود کامل اعتماد میان مردم و حاکمیت، نامزد وزیرانی به ولسی جرگه معرفی شده و پس از تائید، اینک سوگندِ خدمت به کشور و مردم را بر زبانهای فارغ از اعتماد، جاری می کنند!.
“به گزارش رسانه ها، پنج وزیر جدید کابینه که اخیراً از سوی ولسی جرگه رای اعتماد گرفتند، در حضور رئیس جمهور سوگند یاد کردند. در این مراسم، ضرار احمد عثمانی؛ وزیر امور خارجه، دین محمد مبارز راشدی ؛ وزیر مبارزه علیه مواد مخدر، عارف خان نورزی؛ وزیر انرژی و آب، محمد اکبر بارکزی؛ وزیر معادن و پطرولیم و شاکر کارگر؛ وزیر تجارت و صنایع، سوگند یاد کردند.
وزرای مذکور متعهد گردیدند که به عنوان وزیر کابینه وظایف خود را در حمایت از احکام دین مقدس اسلام، رعایت قانون اساسی و سایر قوانین و حفاظت حقوق اتباع کشور انجام دهند، و از استقلال، تمامیت ارضی و وحدت ملی ملت محافظت کنند.”
واقعیت آنست که این سوگندها همگی جنبه سمبولیک و تشریفاتی دارند و تا کنون و لااقل در کشور ما دیده و شنیده نشده که وزیر یا وکیلی، به جرم تخطی از سوگند اولیه خویش، مجازات یا تادیب شده باشد.
افغانستان مانند سایر کشورها، چندین و چند وزارت دارد که در راس هر کدام وزیری قرار دارد که روزگاری نه چندان دور و در حضور رییس جمهور ، سوگند خدمت به آئین و کشور و مردم خویش را خورده اند؛ اما با همه ی این قسم خوردنها و سوگند خدمت و وفاداری یاد کردنها، هنوز که هنوز است، هشت این مردم و این خاک، نه نشده و گرهی از کلاف سر در گم آنها با سرانگشت تدبیر و درایت و کیاست وزرای محترم دربار، باز و گشوده نگردیده است!.
شایسته است وزرای محترم به جای سوگند یاد کردنهای بدون پشتوانه و ضمانت عملی و اجرائی، تمام هم و غم خویش را در راه خدمت واقعی به دین، وطن و مردم خویش، متمرکز کنند؛ چرا که اعتماد از دست رفته میان ملت و دولت، فقط و فقط با خدمت صادقانه بر می گردد و نه با شعارهای دروغ و وعده و وعیدهای فریبکارانه!.
مولف : سیدفاضل محجوب