افغانستان از دیرباز به این سو در تلاش بوده است؛ تا نشست مشترک علمای افغان و پاکستانی را به منظور محکوم کردن حملات انتحاری و کشتار غیرنظامیان در کابل برگزار کند. این در حالی است که مقام های کشور بارها از آمادگی کابل برای برگزاری چنین نشستی خبر داده و گفته اند که منتظر پاسخ پاکستان در این زمینه هستند.
حدود سه ماه پیش، وزرای امور خارجه افغانستان و پاکستان در نشستی در اسلام آباد در زمینه برگزاری کنفرانسی با اشتراک علمای دینی افغانستان و پاکستان در کابل، به توافق رسیدند.
این نشست قرار بود در ۲۱ اپریل سال جاری میلادی برگزار شود.
از سوی دیگر، مولوی شهزاده شاهد؛ سخنگوی شورای علمای افغانستان نیز می گوید که مقام های پاکستانی در ملاقات با مقام های افغان سه مرتبه توافق کردند که این کنفرانس در کابل برگزار شود.
با این وصف، رییس شورای علمای پاکستان اخیرا در گفتگو با بی بی سی، رسما شرکت در چنین نشستی را تحریم کرده و بدتر از آن اینکه انجام حملات انتحاری در افغانستان، کشمیر تحت کنترل هند و فلسطین اشغالی را مجاز و مشروع دانسته است.
طاهر اشرفی؛ رییس شورای علمای پاکستان در این باره گفته است:"حمله انتحاری در افغانستان، فلسطین و کشمیر روا و جایز است؛ زیرا افغانستان از سوی امریکا، کشمیر از سوی هندوستان و فلسطین توسط اسراییل اشغال شده است."
او همچنین یکی دیگر از دلایل شرکت نکردن علمای پاکستانی در نشست مورد نظر پاکستان را نبود یک برنامه مشخص از سوی علمای افغانستان عنوان کرد.
پیش از این، حملات انتحاری از سوی مفتی اعظم عربستان سعودی؛ شیخ عبدالعزیز آل شیخ نیز ناروا دانسته شده بود؛ اما رئیس شورای علمای پاکستان در این زمینه گفت:"امام کعبه حال گفته، ما در سال ۲۰۱۲ گفته بودیم، ملا عمر در عید گذشته گفت و در آینده نیز میگوید که باید از کشتن افراد غیر نظامی و بیگناه جلوگیری به عمل آید؛ اما چطور کشورهای اسلامی اشغال شود؛ اما یک عالم دین، برضد جهاد حکم صادر کند؟"
این در حالی است که شورای علمای پاکستان، یک نهاد تحت پوشش دولت آن کشور است و به باور ناظران، اگر دولت اسلام آباد مایل باشد تروریزم را نفی و محکوم کند و جواز و مبنای شرعی آن را زیر سؤال ببرد به آسانی می تواند بر موضع این شورا و روحانیون مذهبی در راس آن، تاثیر بگذارد؛ اما به نظر می رسد با ابراز نظر این مفتی پاکستانی، دولت پاکستان هنوز منافع مهم و استراتژیکی در حمایت از تروریزم دارد که نمی خواهد از آن چشم پوشی کند.
نکته جالب توجه دیگر در این میان این است که مفتی پاکستانی، وقتی به جواز انجام حملات انتحاری در افغانستان اشاره می کند، هرگز به ابعاد ویرانگر و وحشیانه این حملات جنون ٱمیز و تلفات و خسارات سنگین و ضد انسانی آن علیه مردم مسلمان و بی گناه این کشور، نمی پردازد؛ گویی از نظر اسلام و شریعت پاکستانی، ریختن خون پاک همه کسانی که در اثر این حملات وحشیانه توسط بهشت فروشان شریعت منحط و مبتذل وهابیت پاکستانی به شهادت می رسند، مجاز و مشروع است و بر عاملان و بانیان این سنت نحس و ضدانسانی و ضد اسلامی، هیچ حرجی نیست.
از جانب دیگر، نوع ابراز نظر، دایره جغرافیایی جواز حملات انتحاری و لحن و ادبیات به کار گرفته شده از سوی رییس شورای علمای پاکستان در این زمینه، همگی حکایت از آن دارد که او پیش از آنکه مبانی شرعی و دینی جواز حملات انتحاری را در صدور این فتاوای کورکورانه و متحجرانه در نظر آورد، بیشتر به منافع ملی پاکستان نظر دارد.
به عنوان نمونه او افزون بر افغانستان، انجام حملات انتحاری در کشمیر تحت کنترل هند و فلسطین را نیز مجاز می شمارد. این در حالی است که تاکنون حتی یک مورد هم گزارش نشده است که فعالان سیاه اندیش و کوردل القاعده یا وهابیون دگم و متحجر و متعصب، در فلسطین اشغالی حمله ای صورت داده و یا به "جهاد" علیه اشغالگران صهیونیست بپردازند؛ پس چگونه می توان باور داشت آنچه مفتی پاکستانی بر پایه شریعت منحط و منحصر به فرد وهابیت می گوید به تمامی نشانگر تعهد وی به اصل اصیل جهاد به مفهوم دینی و اسلامی کلمه باشد؟ در حالی در کشمیر، چون هند به عنوان دشمن دیرینه و استراتژیک پاکستان در آن حضور و فعالیت دارد، رییس شورای دولتی و درباری علمای پاکستان، منافع ملی کشورش را نیز مدنظر دارد؛ با این تفاوت که برای آن وجهه و مبنای شرعی و دینی می تراشد!
در همه حال، این ابراز نظر صریح و بی پرده مفتی پاکستان نشان داد که پاکستان اساساً باوری به صلح و ثبات در افغانستان ندارد و نباید به چراغ سبزها و تعهدات پوشالی و دروغین آن کشور در این زمینه، بیش از این دل بست و فریب آن را خورد و نکته مهم دیگری که در این میان به اثبات می رسد این است که آزادی زندانیان طالبان نیز با توجه به حمایت صریح این مولوی پاکستانی از آن گروه، تنها پروژه ای در راستای تقویت تروریزم است؛ نه حمایت از صلح در افغانستان.
حدود سه ماه پیش، وزرای امور خارجه افغانستان و پاکستان در نشستی در اسلام آباد در زمینه برگزاری کنفرانسی با اشتراک علمای دینی افغانستان و پاکستان در کابل، به توافق رسیدند.
این نشست قرار بود در ۲۱ اپریل سال جاری میلادی برگزار شود.
از سوی دیگر، مولوی شهزاده شاهد؛ سخنگوی شورای علمای افغانستان نیز می گوید که مقام های پاکستانی در ملاقات با مقام های افغان سه مرتبه توافق کردند که این کنفرانس در کابل برگزار شود.
با این وصف، رییس شورای علمای پاکستان اخیرا در گفتگو با بی بی سی، رسما شرکت در چنین نشستی را تحریم کرده و بدتر از آن اینکه انجام حملات انتحاری در افغانستان، کشمیر تحت کنترل هند و فلسطین اشغالی را مجاز و مشروع دانسته است.
طاهر اشرفی؛ رییس شورای علمای پاکستان در این باره گفته است:"حمله انتحاری در افغانستان، فلسطین و کشمیر روا و جایز است؛ زیرا افغانستان از سوی امریکا، کشمیر از سوی هندوستان و فلسطین توسط اسراییل اشغال شده است."
او همچنین یکی دیگر از دلایل شرکت نکردن علمای پاکستانی در نشست مورد نظر پاکستان را نبود یک برنامه مشخص از سوی علمای افغانستان عنوان کرد.
پیش از این، حملات انتحاری از سوی مفتی اعظم عربستان سعودی؛ شیخ عبدالعزیز آل شیخ نیز ناروا دانسته شده بود؛ اما رئیس شورای علمای پاکستان در این زمینه گفت:"امام کعبه حال گفته، ما در سال ۲۰۱۲ گفته بودیم، ملا عمر در عید گذشته گفت و در آینده نیز میگوید که باید از کشتن افراد غیر نظامی و بیگناه جلوگیری به عمل آید؛ اما چطور کشورهای اسلامی اشغال شود؛ اما یک عالم دین، برضد جهاد حکم صادر کند؟"
این در حالی است که شورای علمای پاکستان، یک نهاد تحت پوشش دولت آن کشور است و به باور ناظران، اگر دولت اسلام آباد مایل باشد تروریزم را نفی و محکوم کند و جواز و مبنای شرعی آن را زیر سؤال ببرد به آسانی می تواند بر موضع این شورا و روحانیون مذهبی در راس آن، تاثیر بگذارد؛ اما به نظر می رسد با ابراز نظر این مفتی پاکستانی، دولت پاکستان هنوز منافع مهم و استراتژیکی در حمایت از تروریزم دارد که نمی خواهد از آن چشم پوشی کند.
نکته جالب توجه دیگر در این میان این است که مفتی پاکستانی، وقتی به جواز انجام حملات انتحاری در افغانستان اشاره می کند، هرگز به ابعاد ویرانگر و وحشیانه این حملات جنون ٱمیز و تلفات و خسارات سنگین و ضد انسانی آن علیه مردم مسلمان و بی گناه این کشور، نمی پردازد؛ گویی از نظر اسلام و شریعت پاکستانی، ریختن خون پاک همه کسانی که در اثر این حملات وحشیانه توسط بهشت فروشان شریعت منحط و مبتذل وهابیت پاکستانی به شهادت می رسند، مجاز و مشروع است و بر عاملان و بانیان این سنت نحس و ضدانسانی و ضد اسلامی، هیچ حرجی نیست.
از جانب دیگر، نوع ابراز نظر، دایره جغرافیایی جواز حملات انتحاری و لحن و ادبیات به کار گرفته شده از سوی رییس شورای علمای پاکستان در این زمینه، همگی حکایت از آن دارد که او پیش از آنکه مبانی شرعی و دینی جواز حملات انتحاری را در صدور این فتاوای کورکورانه و متحجرانه در نظر آورد، بیشتر به منافع ملی پاکستان نظر دارد.
به عنوان نمونه او افزون بر افغانستان، انجام حملات انتحاری در کشمیر تحت کنترل هند و فلسطین را نیز مجاز می شمارد. این در حالی است که تاکنون حتی یک مورد هم گزارش نشده است که فعالان سیاه اندیش و کوردل القاعده یا وهابیون دگم و متحجر و متعصب، در فلسطین اشغالی حمله ای صورت داده و یا به "جهاد" علیه اشغالگران صهیونیست بپردازند؛ پس چگونه می توان باور داشت آنچه مفتی پاکستانی بر پایه شریعت منحط و منحصر به فرد وهابیت می گوید به تمامی نشانگر تعهد وی به اصل اصیل جهاد به مفهوم دینی و اسلامی کلمه باشد؟ در حالی در کشمیر، چون هند به عنوان دشمن دیرینه و استراتژیک پاکستان در آن حضور و فعالیت دارد، رییس شورای دولتی و درباری علمای پاکستان، منافع ملی کشورش را نیز مدنظر دارد؛ با این تفاوت که برای آن وجهه و مبنای شرعی و دینی می تراشد!
در همه حال، این ابراز نظر صریح و بی پرده مفتی پاکستان نشان داد که پاکستان اساساً باوری به صلح و ثبات در افغانستان ندارد و نباید به چراغ سبزها و تعهدات پوشالی و دروغین آن کشور در این زمینه، بیش از این دل بست و فریب آن را خورد و نکته مهم دیگری که در این میان به اثبات می رسد این است که آزادی زندانیان طالبان نیز با توجه به حمایت صریح این مولوی پاکستانی از آن گروه، تنها پروژه ای در راستای تقویت تروریزم است؛ نه حمایت از صلح در افغانستان.