در کنار سایر ناهنجاری هایی که به جرئت می توان گفت جزء سوغاتی های نامیمون و تنفرآمیز فرهنگ امریکا و غرب در کشور اسلامی ما افغانستان است، یکی هم وفور و گستردگی فحشا و فساد اخلاقی در این آب و خاک است.
بدون آنکه بخواهیم از شوروی سابق و حضور اشغال گرانه آن در افغانستان، دفاع کنیم، به یک واقعیت باید اعتراف کنیم که نیروهای ارتش سرخ با آنکه با ما اختلاف در جهان بینی و ایدیولوژی داشتند و اساساً یکی دیگری را دفع می کردیم، اما در درازنای مدت تجاوز آنان در افغانستان، دیده و شنیده نشد که آنان و یا عوامل دست پروده شان از خلقی ها و پرچمی ها و یا مردم عادی کوچه و بازار، زن و دختری را مورد تجاوز دسته جمعی و حیوانی قرار بدهند.
اما در 11 سال حضور نیروها و فرهنگ امریکا و غرب در کشور، شاهد نابهنجاری های بسیاری از جمله تجاوز به دختران و زنان افغان و با تاسف آنهم به وسیله خود افغانها می باشیم!
"به گزارش رسانه ها، یک دختر ۱۵ ساله در ریاست امور زنان ولایت دایکندی مورد تجاوز دسته جمعی قرار گرفته است.
رییس کمیسیون حقوق بشر ولایت دایکندی با اعلام این خبر به رسانه ها گفته که این دختر ۱۵ ساله در دفتر ریاست امور زنان این ولایت از سوی ۵ تن از کارمندان مرد این اداره، مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است.
به گفته وی، این رویداد روز دوشنبه هفته گذشته روی داده و به دنبال افشاگری و شکایت این دختر، به رسانه ها درز کرده است. در همین حال، حبیبه شجاعی؛ سرپرست ریاست امور زنان ولایت دایکندی نیز وقوع این رویداد را تایید کرده است. "
باید نشست و در خود غور کرد که چه شد که برخی از هموطنان ما تا این اندازه از فطرت انسانی و الهی خویش دور شده و به شیطان و وسوسه های ویرانگر او نزدیک شده اند؟! ملتی که آوازه غیرت و حمیت دینی و ناموسی آن، شهره آفاق بوده و کسی را یارای نگاه چپ به دختران و زنان آنان نبود، چه شده که امروز، به همه ی ارزشهای الهی و انسانی پشت پا زده و خود، چنان درنده خویان و چهارپایان، دامن ننگ و ناموس خویش را لکه دار می کنند و نه تنها از این عمل شنیع و غیر انسانی، نادم و پشیمان نمی شوند که شاید آن را نوعی تمدن و پیشرفت نیز می دانند!.
در طول 11 سال حضور پرسش برانگیز نیروهای خارجی در کشور، مردم ما با مشکلات و معضلات عدیده ای دست به گریبان بوده است. به دلیل تقلید کورِ اقتصاد لرزان ما از سیستم سرمایه داری و بازار آزاد، علاوه بر وارد شدن ضربات جبران ناپیر به کل پیکره اقتصاد کشور، فقر، بیکاری و تنگدستی نیز سایه شوم خویش را بر نظام معیشتیِ بخشِ گسترده ای از مردم ما تحمیل کرده است.
ناامنی دامنه دار که بدون هیچ شک و شبهه ای از طرحها و نقشه های بیگانگان جهت پیشبرد اهداف استعماری آنان بوده، سالیان درازی است که آرامش و آسایش روحی و جسمی را از مردم ما سلب کرده است.
در کنار همه ی این ناهنجاریها، تهاجم نامردانه فرهنگی امریکا و غرب، مشکل غیر قابل مهار دیگری است که همه جوامع اسلامی و به خصوص جامعه افغانی با آن روبرو شده است. واقعیت آنست که فرهنگ دور از فطرت و بلکه بر خلاف فطرت انسانی غرب، با تمام انرژی و قوا، وارد میدان مبارزه با فرهنگهای ارزشی ملل دیگر دنیا شده است و در این راستا از هیچ تلاش و کوششی جهت تضعیف و از میان برداشتن فرهنگهای دیگر فروگذار نکرده است.
جنگ رسانه ای امریکا و غرب و در قالبهایی چون سینما، تلویزیون، انترنت و ماهواره و سایر ابزارهای رسانه ای، تمام توجه شان را به هجمه علیه فرهنگهای دیگر معطوف داشته اند. سکس، خشونت و لاقیدی، گزینه های منفی و ضد اخلاقی ای هستند که به شدت از سوی رسانه های امریکایی و غربی، تبلیغ و ترویج می شود و برای آنکه این مظاهر غیر انسانی و حیوانی در جوامع دیگر، قانونمند و نهادینه شود، آنها را در قالبهای هنر و ادبیات نیز عرضه می کنند.
بی دلیل نیست که هر گاه در جوامع دینی، نویسنده، شاعر و یا هنرمندی، با شکستن هنجارها و حریم های دینی- انسانی، سکس و خشونت و هوا پرستی را چاشنی هنر و اثرش قرار می دهد و خواسته یا ناخواسته، خویش و هنر خود را در مسیر داده های فرهنگی غرب قرار داده و حرکت می کند، بلافاصله با اقبال قابل انتظار جوامع امریکایی و غربی و عوامل آنها در داخل، مواجه می شود.
بسیار دیده شده است که سران استعمار غربی، جهت تشویق و ترغیب شیفتگان فرهنگ بی بند و باری، جوایز بزرگ جهانی چون جایزه نوبل، جایزه صلح، جایزه دفاع از حقوق زنان، دموکراسی، آزادی بیان و حقوق بشر و... را به کسانی داده اند که در رفتار و آثار آنان، بی اعتنایی و هتاکی نسبت به فرهنگ خودی و شیفتگی و شیدایی نسبت به فرهنگ غرب وجود داشته است!.
به هر تقدیر، تجاوز گروهی به دختری که هنوز به سن قانونی نرسیده و در واقع دختربچه به حساب می آید، چیزی نیست که در قاموس حتی مردم کوچه و بازار افغانستان بگنجد و قطعاً این عمل وقیح و غیر انسانی، نتیجه تاثیر پذیری برخی از عناصر گمراه و ضعیف، از فرآورده های سخیف فرهنگی غرب چون سکس و خشونت است.
بدون آنکه بخواهیم از شوروی سابق و حضور اشغال گرانه آن در افغانستان، دفاع کنیم، به یک واقعیت باید اعتراف کنیم که نیروهای ارتش سرخ با آنکه با ما اختلاف در جهان بینی و ایدیولوژی داشتند و اساساً یکی دیگری را دفع می کردیم، اما در درازنای مدت تجاوز آنان در افغانستان، دیده و شنیده نشد که آنان و یا عوامل دست پروده شان از خلقی ها و پرچمی ها و یا مردم عادی کوچه و بازار، زن و دختری را مورد تجاوز دسته جمعی و حیوانی قرار بدهند.
اما در 11 سال حضور نیروها و فرهنگ امریکا و غرب در کشور، شاهد نابهنجاری های بسیاری از جمله تجاوز به دختران و زنان افغان و با تاسف آنهم به وسیله خود افغانها می باشیم!
"به گزارش رسانه ها، یک دختر ۱۵ ساله در ریاست امور زنان ولایت دایکندی مورد تجاوز دسته جمعی قرار گرفته است.
رییس کمیسیون حقوق بشر ولایت دایکندی با اعلام این خبر به رسانه ها گفته که این دختر ۱۵ ساله در دفتر ریاست امور زنان این ولایت از سوی ۵ تن از کارمندان مرد این اداره، مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است.
به گفته وی، این رویداد روز دوشنبه هفته گذشته روی داده و به دنبال افشاگری و شکایت این دختر، به رسانه ها درز کرده است. در همین حال، حبیبه شجاعی؛ سرپرست ریاست امور زنان ولایت دایکندی نیز وقوع این رویداد را تایید کرده است. "
باید نشست و در خود غور کرد که چه شد که برخی از هموطنان ما تا این اندازه از فطرت انسانی و الهی خویش دور شده و به شیطان و وسوسه های ویرانگر او نزدیک شده اند؟! ملتی که آوازه غیرت و حمیت دینی و ناموسی آن، شهره آفاق بوده و کسی را یارای نگاه چپ به دختران و زنان آنان نبود، چه شده که امروز، به همه ی ارزشهای الهی و انسانی پشت پا زده و خود، چنان درنده خویان و چهارپایان، دامن ننگ و ناموس خویش را لکه دار می کنند و نه تنها از این عمل شنیع و غیر انسانی، نادم و پشیمان نمی شوند که شاید آن را نوعی تمدن و پیشرفت نیز می دانند!.
در طول 11 سال حضور پرسش برانگیز نیروهای خارجی در کشور، مردم ما با مشکلات و معضلات عدیده ای دست به گریبان بوده است. به دلیل تقلید کورِ اقتصاد لرزان ما از سیستم سرمایه داری و بازار آزاد، علاوه بر وارد شدن ضربات جبران ناپیر به کل پیکره اقتصاد کشور، فقر، بیکاری و تنگدستی نیز سایه شوم خویش را بر نظام معیشتیِ بخشِ گسترده ای از مردم ما تحمیل کرده است.
ناامنی دامنه دار که بدون هیچ شک و شبهه ای از طرحها و نقشه های بیگانگان جهت پیشبرد اهداف استعماری آنان بوده، سالیان درازی است که آرامش و آسایش روحی و جسمی را از مردم ما سلب کرده است.
در کنار همه ی این ناهنجاریها، تهاجم نامردانه فرهنگی امریکا و غرب، مشکل غیر قابل مهار دیگری است که همه جوامع اسلامی و به خصوص جامعه افغانی با آن روبرو شده است. واقعیت آنست که فرهنگ دور از فطرت و بلکه بر خلاف فطرت انسانی غرب، با تمام انرژی و قوا، وارد میدان مبارزه با فرهنگهای ارزشی ملل دیگر دنیا شده است و در این راستا از هیچ تلاش و کوششی جهت تضعیف و از میان برداشتن فرهنگهای دیگر فروگذار نکرده است.
جنگ رسانه ای امریکا و غرب و در قالبهایی چون سینما، تلویزیون، انترنت و ماهواره و سایر ابزارهای رسانه ای، تمام توجه شان را به هجمه علیه فرهنگهای دیگر معطوف داشته اند. سکس، خشونت و لاقیدی، گزینه های منفی و ضد اخلاقی ای هستند که به شدت از سوی رسانه های امریکایی و غربی، تبلیغ و ترویج می شود و برای آنکه این مظاهر غیر انسانی و حیوانی در جوامع دیگر، قانونمند و نهادینه شود، آنها را در قالبهای هنر و ادبیات نیز عرضه می کنند.
بی دلیل نیست که هر گاه در جوامع دینی، نویسنده، شاعر و یا هنرمندی، با شکستن هنجارها و حریم های دینی- انسانی، سکس و خشونت و هوا پرستی را چاشنی هنر و اثرش قرار می دهد و خواسته یا ناخواسته، خویش و هنر خود را در مسیر داده های فرهنگی غرب قرار داده و حرکت می کند، بلافاصله با اقبال قابل انتظار جوامع امریکایی و غربی و عوامل آنها در داخل، مواجه می شود.
بسیار دیده شده است که سران استعمار غربی، جهت تشویق و ترغیب شیفتگان فرهنگ بی بند و باری، جوایز بزرگ جهانی چون جایزه نوبل، جایزه صلح، جایزه دفاع از حقوق زنان، دموکراسی، آزادی بیان و حقوق بشر و... را به کسانی داده اند که در رفتار و آثار آنان، بی اعتنایی و هتاکی نسبت به فرهنگ خودی و شیفتگی و شیدایی نسبت به فرهنگ غرب وجود داشته است!.
به هر تقدیر، تجاوز گروهی به دختری که هنوز به سن قانونی نرسیده و در واقع دختربچه به حساب می آید، چیزی نیست که در قاموس حتی مردم کوچه و بازار افغانستان بگنجد و قطعاً این عمل وقیح و غیر انسانی، نتیجه تاثیر پذیری برخی از عناصر گمراه و ضعیف، از فرآورده های سخیف فرهنگی غرب چون سکس و خشونت است.
مولف : سیدفاضل محجوب
