تاریخ انتشار :چهارشنبه ۶ جدی ۱۳۹۱ ساعت ۰۰:۲۳
کد مطلب : 54849
وقتی یک زن دست به قبضه سلاح می‌برد!
وقتی یک زن دست به قبضه سلاح می‌برد!
مطالعات علمی از روان شناختی، فیزیولوژی و جرم شناختی تا یافته های عرفی و اجتماعی حاکی از آن است که زنان بدلیل داشتن عواطف سرشار، به ندرت مرتکب خشونت و متوسل به ابزارهای قتاله می‌شوند. بنا براین، اصولاً خشونت ورزی زنان، یک حالت استثنایی و به شدت نادر در جوامعی مثل کشورماست. اما زمانی که دست به اعمال خشونت آمیز می‌زنند، نشانگر آن است که وضعیت فوق تحملی پیش آمده است و باید اوضاع و احوال و عوامل استثنایی نیز در کار باشد تا ایجاد انگیزه‌ دست بردن به قبضه سلاح را برای یک زن ضروری سازد. به همین دلیل وقتی یک زن دست به اسلحه می‌برد، نمی‌توان بدون شناخت اوضاع و احوال ارتکاب جرم، علل و انگیزه‌های آنرا به سادگی دریافت.
براساس آمارهای موجود،‌ در سال جاری میلادی، بیش از ۵۰ نفر از اعضای نیروهای نظامی خارجی در افغانستان به دست نیروهای امنیتی کشور کشته شده‌ اند. از آن جمله در ۲۵ فوریه سال گذشته دو مشاور امریکایی در محوطه وزارت امور داخله و ۸ سرباز امریکایی درمیدان هوایی کابل (۲۷ آوریل۲۰۱۱) پس از مشاجره لفظی میان آنان، به دست افسر نیروی هوایی افغانستان، به قتل رسیدند.
اما حادثه‌ای که روز دوشنبه۴ دسمبر۲۰۱۲ در محوطه‌ی قوماندانی امنیه‌ی کابل رخ داد، اتفاق نادر جنایی و امنیتی بود که در آن یک زن ۳۳ ساله و مادر چهار فرزند، مشاور نظامی امریکایی قوماندانی امنیه کابل را به ضرب گلوله می‌کشد. زنی که گفته شده، از اعضای "تیم برابری جنسی پلیس" وزارت امور داخله افغانستان بوده است.
از آنجایی که گفته های رسمی، شائبه وابستگی نام برده را به گروه های تروریستی، به عنوان یک تحلیل معمول منتفی می داند و برخی گزارش‌ها از تحقیقات پلیس حکایت دارد که وی را دچار اختلالات روانی دانسته، اما همچنان انگیزه‌ها یا عوامل قطعی آن نا معلوم است و نمی‌توان نظر قاطعی ابراز نمود. بنابر این، با توجه به حوادث مشابه و بسترها و عوامل برانگیزاننده‌ای که در فضاهای کاری و برخوردها، وجود دارد، می‌توان، گمانه هایی را مطرح نمود.

اگر چه در برخی حملات خودی به نیروهای خارجی، احتمال وابستگی حمله کننده به گروه های تروریستی، وجود دارد اما در این حادثه و حادثه دیگری که یک افسر نیروی هوایی افغانستان اقدام به قتل سربازان امریکایی نمود، نمی‌توان به سادگی احتمالات ازاین نوع را پذیرفت. از این رو با توجه به دامنه‌ی قابل توجه اینگونه حوادث و تاثیراتی که روی همکارهای امنیتی طرفین می‌گذارد، باید روی عوامل و انگیزه‌ها و بسترهای چنین اقداماتی تاملی دقیقتر شود و اوضاع و احوالی را که منجر به ارتکاب آن گردیده، واکاوی نمود.
از یک سو فقر حاکم برکشور و جهانی سومی بودن وابستگی اقتصادی به کشورهای خارجی، نگرش انسان درجه دومی از ما را در اذهان خارجیان پدید آورده است و چون در امنیت، آموزش و اقتصاد، دست ما به سوی آن ها دراز است، به لحاظ روانی و نگرشی، تمویل کنندگان و یا به اصطلاح همکاران بین‌المللی ما رفتار تحکم آمیز و حتی تحقیر آمیز دارند و عملاً در رفتار و برخورد‌های آنان با مردم افغانستان تبارز پیدا می‌کند. نیروهای نظامی ما بیشترین همنشینی و اختلاط و تعاملات را با آنها دارند و مجال بروز چنین رفتارها و برخوردها هم بیشتراست و اصطکاکاتی مثل این حادثه و وقایع مشابه به وجود می‌آید.
نگاهی به نظریه پایان تاریخ فوکویاما یا جنگ تمدن های هانتینگتون، شناخت خوبی از فضای فکری و استراتژی ها و نگرش های برون تمدنی همکاران ما ارائه می دهد.
درنظریه سموئیل هانتینگتون، استراتژیستی که نظریاتش مشی و مانفیست رفتاری دهه گذشته و حال هیئت حاکمه کشورش است؛ ‌در فضای پس از فروپاشی کمونیسم، تمدن اسلامی را تنها تمدن معاند غربی تصویر و ترویج می‌کند؛ این جان مایه تئوریک و نگرشی، نمود رفتاری خود را در مراودات و معاشرت ها تبارز می دهد و اصطکاکاتی را پدید می‌آورد.
افکار عمومی مردم ما نیز از تضاد و عناد جدی فرهنگی و ارزشی و راهبرد‌ها و رویکردی سیاسی با همکاران بین‌المللی، حکایت دارد و هتک حرمت به مقدسات و فجایع ارتکابی توسط نظامیان خارجی را در همین چهارچوب تحلیل و تبیین می‌کنند.
حال با توجه به حوادثی که طی این مدت از سوی طرفین ارتکاب یافته، به نحوی ریشه در نگرش‌ها و تئوری‌های عناد پراکنی دارد که با تحکم، تحقیر و توهین همراه می‌گردد و به وقایع از این دست منجر می شود.
در وقایع گذشته، همواره خارجی‌ها جرایم فجیع سربازان خود را با داشتن اختلالات روانی توجیه و تفسیر کرده اند و قتل های ارتکابی توسط نیروهای امنیتی ما با نفوذ طالبان در صفوف اردو و پلیس تحلیل شده است. حال آنکه واقعه میدان هوایی که افسر نیروی هوایی کشور، پس از مشاجره، تعدادی از سربازان خارجی را کشت، یا همین واقعه جدید که یک افسر زن، اقدام به قتل افسر امریکایی کرده، حداقل، تحلیل مبنی بر نفوذ طالبان را برنمی‌تابد و احتمال تابعیت کشورهای دیگرهم گره ماجرا را نمی‌گشاید.
به نظر می‌رسد، سخنان توهین آمیز و یا تحقیر کننده در خلال مشاجرات و یا رفتار خلاف شئونات مقتول با این افسر زن، موجب چنین اقدامی شده باشد و گرنه، احتمالات دیگری که در حوادث دیگر، قابل طرح است، نمی‌تواند پاسخگوی ماهیت این ماجرا باشد.
بدون شک، آفرینش حوادثی این چنین از سوی نظامیان امریکایی و افغانی، تاثیرات و تبعات منفی خود را دارد و باید به دنبال کشف ریشه و عوامل آن بود. شاید ریشه این گونه حوادث را در نگرش و رفتارهایی دید که از نظر فرهنگ عمومی و ارزش های ملی مردم افغانستان قابل قبول نیست و جلوگیری از آن تنها در پرهیز همکاران بین المللی از رفتارهای تحکمی و تهاجمی منافی کرامت و ارزش ها به عنوان ریشه و انگیزه های احتمالی چنین حوادثی است و باید به به ارزش ها و کرامت مردم این سرزمین احترام گذارد.

مولف : سیدآقا موسوی نژاد
https://avapress.net/vdcjhoei.uqexxzsffu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

آقای نویسنده شرم شده که بگوید آن امریکایی به پولیس زن افغانستانی تجاوز کرده، بله همینطور هست، اگر غیر از تجاوز نبود، اینطور کشته نمی شد.
جدیدا یکی از مقامات وزارت داخله به یکی از رسانه ها گفته که این زن ایرانی است و پنج سال پیش خود را افغانی معرفی کرده و با تذکره افغانی به جمع پولیس ملی پیوسته است.
باید به این مقام وزارت داخله گفت ایرانی ها بیکار نیستند که بخواهند یک مشاور امریکایی را به قتل برسانند و خود را بد نام کنند آن هم با یک تبعه ایرانی، هیچ عقل سلیمی این گفته مقام وزارت داخله را نمی پذیرد، مانند بچه های خورد ادعا کرده و رسانه های بیگانه هم از کاه کوه ساختند. همانطور که دوست ما ادعا کرده، جز تجاوز جنسی هیچ مسئله دیگری رخ نداده، این آدمهای کثیف سال 83 نزدیک به 9 مترجم مرد خودشان را تجاوز جنسی کرده بودند.
هنوز نمی توان داوری نهایی را انجام داد. زیرا آن گونه که سخن گوی وزارت داخله گفته است ؛هنوزتحقیقات تکمیل نشده است. هم چنان او گفته است که آن زن قبل ازان که این مشاوررا به قتل برساند به سراغ والی وقوماندن امنیه کابل رفته است .آنهار اپیدا نکرده ودست به این جنایت برده است. سخنگوی وزارت دخله به دو نکته ی دیگر نیز اشاره کرده که ابهام آفرین است. اول این زن ایرانی بود ه.دوم این که گفته است که این زن تعادل روانی ندارد. این هردو مورد باعث می شود که تامل بشتر کرد ونباید با دید احساساتی حادثه را مودر داوری قرار داد.
البته این احتمال که تجاوزی صورت گرفته باشد، وجود دارد ، اما اینکهه این سرباز زن مشاور امریکایی را در دفاع از خود کشته است، کار درستی را انجام داده چرا که متاسفانه در افغانستان کدام قانونی وجود ندارد که آنهم در برابر جنایات امریکایی ها اعمال شود. در حقیقت این می تواند درس عبرتی باشد برای سایر بیگانگان تا بدانند زنان افغانستان برای دفاع از خود حاضرند خودشان آنها را مجازات کنند.
احسنت، تایید میکنم جناب
بنده با ایده کلی مطرح شده با این تحلیل موافقم. همه می دانند که بدترین حالت ممکن زمانی پیش می اید که یک ذهن مشوش نتواند پاسخی برای پرسشهای خود پیدا کند. در افغانستان امروز که مدل های فرهنگی، دینی مردم مسلمان ما مودر هجمه های رسانه ای و رفتاری قرار می گیرد نمی توان انتظار داشت که همه چیز به خوبی پیش رود . سردرگمی جامعه امروز کشور ما برای انتخاب راه درست، فرهنگ مصرف گرایی که روز به روز دارد رواج می یابد و هزاران دلیل دیگر باعث می شود که حتی زنان کشور ما هم از نابسامانی به سیم آخر بزنند و آن کنند که شاید از آنهاانتظار نمی رفت. البته سوای از نفس ترور که خشونت امیز است نمی شود خیلی این زن افغانستانی را که یک مشاور آمریکایی را از پای در می اورد سرزنش کرد چون وی تاقبل از انجام عمل هیچگاه مورد توجه قرار نگرفته بوده است.
به عقیده بنده هم تا یک زن واقعا مجبور نشود نمیتواند دست به چنین کاری بزند. البته گفتنی هست که این کار دست عبرتی باشد برای کسانی که به خود اجازه توهین والبته جنایت به زنان افغتن را میدهند.چرا که جز این نبوده و این زن برای دفاع از خود این کار را کرده. بیگانگان باید بدانند که باید به ارزشها وکرامت زنان ما احترام گزارند واجازه چنین غلطی را به خود ندهند.
لطفا روشن سازيد كه آيا اين زن ايراني هست يا خير؟
این زن بشدت شستشوی مغزی شده، شکی در آن نیست. بزرگی میگوید: آن کس که بتواند شمارا باورمند به عقاید پوچ و خرافات کند، می تواند شما را برای ارتکاب جنایت هم قانع کند.