خبرگزاری صدای افغان(آوا) ـ سرویس آئین و اندیشه: امام علی بن موسی الرضا علیه السلام، تولد به سال ۱۴۸ ـ شهادت سال ۲۰۳ قمری، هشتمین امام شیعیان میباشد. متداولترین لقب او رضا است. در روایتی به نقل از امام جواد علیه السلام فرمودهاند که لقب رضا از جانب خدای بلند مرتبه به ایشان اعطا شد. آن حضرت به عالم آل محمد و امام رئوف نیز معروف است.
حضرت امام رضا علیه السلام در سال ۱۸۳ هجری قمری عهده دار امامت گردید و به مدت ۲۰ سال این مسئولیت را بر ذمه گرفته و به جا آورد. دوران رهبری و امامت آن حضرت برای مدت ده سال مصادف با زعامت هارون رشید عباسی، طی پنج سال مقارن با محمد امین و پنج سال در دوران خلافت مأمون سپری شد.
جایگاه امامت و ولایت علی بن موسی الرضا علیه السلام به دفعات بسیار از دهان گوهربار پیامبر اسلام صلی الله، پدر جلیل الشأن و نیاکان مطهرش بیان گردیده؛ علی الخصوص که امام موسی بن جعفر علیه السلام به دفعات در حضور کثیر مردم او را در جایگاه وصی، جانشین و پیشوای پس از خود تعیین و اعلام کرده بود که در اینجا تعدادی از این احادیث را ذکر میکنیم.
محمّد بن اسماعیل بن فضل هاشمیّ این گونه نقل کرده که: به حضور مبارک حضرت موسی بن کاظم علیه السلام وارد شدم، در شرایطی که آن حضرت از شدت بیماری دچار ضعف بود. به ایشان عرض کردم: «اگر خدای ناکرده برای شما اتّفاقی بیفتد- و خدا آن روز را نیاورد- به چه کسی رجوع کنیم (امام بعد از شما کیست)؟» آن حضرت پاسخ داد: «به فرزندم علیّ، نوشته او، نوشته من است، و او وصیّ و جانشین من بعد از مرگم خواهد بود» (عیون أخبار الرضا، جلد ۱، صفحه ۲۰ و ۲۱)
از جمله این احادیث حدیث معروف جابر میباشد که در آن به نقل از رسول مکرم اسلام صلی الله آمده است که: «هشتمین خلیفه من و امام مسلمانان، علی بن موسی است».
سرپرستی امور هنگام زندانی بودن پدر
هنگامی که امام موسی بن جعفر علیه السلام در قید حیات بودند، فرزندشان امام رضا علیه السلام را در موضوعات و زمینههای مختلفی به عنوان نایب و قائم مقام خود اعلام مینمود.
در همه ایام و سالهایی که حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در زندان و سیاه چالهای خاندان عباسی سپری کرد، امام رضا علیه السلام مسئولیت رسیدگی به فعالیتها و وظایف ایشان را در نبود پدر عهده دار بود. با وجودی که در آن زمان هنوز به درجه امامت نائل نگردیده بود، لاکن وظایف و تکالیف امامت را به قیومیت پدر به سرانجام رسانده و تاثیر و جایگاه ارزندهای در حفاظت از فرهنگ و آیین تشیع و تربیت شاگردان و رهبری شیعیان به جا گذاشت.
در چنین شرایطی حضرت رضا علیه السلام به موضوعات فرهنگی اجتماعی و مذهبی شیعیان توجه بسیاری داشته و همچنین به نکات ابهام و پرسشهای اعتقادی و باوری آنها پاسخگو بود و به این ترتیب فقدان پدر را به نوعی به دوش کشیده و موجب آرامش خاطر و دلداری مراجعه کنندگان میشد. ایشان همچنین با پیگیری اهداف و مسئولیتهای پدر بزرگوارشان، اقدام به رسواسازی و برملا نمودن چهره قبیح زمامداران زورگوی عباسی میکرد.
نقل مکان از مدینه به مرو
امام رضا علیه السلام تا بیش از آنکه عازم خراسان شود، در شهر مدینه سکونت داشت. در سال ۲۰۰ یا ۲۰۱ قمری بنا به امر مأمون، خلیفه عباسی، آن حضرت مجبور به رفتن به شهر مرو گردید که در نهایت با انزجار و کراهت منصب ولایتعهدی را پذیرفت.
روایت مشهور سلسله الذهب هنگامی که آن حضرت رهسپار خراسان بوده و در بین راه به شهر نیشابور رسیدند، از ایشان نقل گردیده است. حدیث مذکور در زمینه وحدانیت و شروط وابسته به آن میباشد.
پس از آن که امام رضا علیه السلام به خراسان وارد شد، مأمون از آن جهت که جایگاه، شان و امامت آن حضرت را در مقابل دیگران به زیر کشد، اقدام به تشکیل جلسات بحث و مناظره بین امام رضا علیه السلام و دانشمندان و عالمان سایر ادیان و مذاهب نمود که کاملاً برعکس انتظار او، این امر موجب رجحان و برتری آن حضرت و اذعان به بهره علمی و هوشی ایشان گردید.
تعدادی از این مناظرات با چنین موضوعاتی صورت میگرفت:
مناظره امام رضا (ع) در باب توحید
احتجاج در باب امامت
مناظره امام رضا (ع) با سلیمان مروزی
مناظره امام رضا (ع) با ابو قره
مناظره امام رضا (ع) با جاثلیق
مناظره امام رضا (ع) با رأس الجالوت
مناظره امام رضا (ع) با عالم زرتشتی
مناظره امام رضا(ع) با عمران صابی
چنین نشستهایی اندک اندک سببساز فراهم شدن مسائلی پیچیده و عمیق تر برای مأمون شد. هنگامی که او پی برد، ترتیب دادن چنین مذاکراتی برای او بسیار خطرآفرین است، از این رو سعی کرد تا حضرت رضا علیه السلام را در تنگنا قرار دهد. در روایتی از عبدالسلام هروی چنین آمده که مامورین به مأمون خبر دادند: «امام رضا علیهالسلام مجالس کلامی تشکیل داده و بدین وسیله مردم شیفته وی میشوند. مأمون به محمد بن عمرو طوسی مأموریت داد تا مردم را از مجلس آن حضرت طرد نماید. پس از آن امام در حق مأمون نفرین کرد».
نماز باران امام رضا(ع)
مدت اندکی از استقرار حضرت رضا علیه السلام در شهر مرو سپری نشده بود که خشکسالی و بی آبی موقعیت بغرنج و نابهنجاری را برای ساکنین آن پدید آورد. در این شرایط در بین مردم زمزمههایی بر علیه مأمون رواج یافت که دهان به دهان میگشت که مبنای آن انتقاداتی بود که مردم به علت فرمان مأمون به انتقال حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام به شهر مرو و این رفتار غیر متعارف را عامل اصلی خشکسالی میدانستند. مأمون پس از اطلاع از این دیدگاه، به حضور امام رضا علیه السلام پیشنهاد کرد که ایشان نمازی جهت طلب باران به درگاه الهی بخوانند تا گشایشی صورت گیرد.
در وهله اول حضرت رضا علیه السلام این پیشنهاد را نپذیرفت، ولی در مواجهه با اصرار و پافشاری مأمون ایشان قبول کردند که نماز باران را برپا دارند. ولی در این زمینه یک شهر قائل شد و آن که حضرت رضا فرمودند که: «من نماز باران را به صورتی میخوانم که جدم رسول خدا(ص) خواندند». مأمون تصمیم داشت که نماز باران در روز جمعه صورت گیرد، ولی حضرت رضا علیه السلام آن را در روز دوشنبه مقرر نمود. مأمون علت این امر را از آن حضرت جویا شد که چرا روز جمعه را مناسب نماز باران ندانستند؟ امام علیه السلام در جواب به خواب و رویای خود اشاره کرده و بیان داشتند: «من رسول خدا(ص) و حضرت امیر(ع) را در عالم رؤیا دیدم و پیامبر(ص) به من فرمودند: «فرزندم این نماز را در روز دوشنبه بخوان».
امام با این رویکرد در درجه اول کنترل و تسلط مأمون را از تعیین وقت جهت انجام این کار سلب نموده و در عین حال در زمانی که امام هشتم علیه السلام نام پیامبر اسلام صلی الله و حضرت علی علیه السلام را بر زبان جاری میکرد، عبارت «فرزندم» که نبی مکرم اسلام صلی الله خطاب به حضرت رضا علیه السلام بیان میکرد، اهمیت زیادی دارد. بدین ترتیب نماز باران در روز دوشنبه برپا شد و حضرت رضا علیه السلام کنترل و مدیریت تعیین وقت را از عوامل حکومتی گرفت. در روز مقرر امام هشتم علیه السلام در شکل و شمایلی از منزل خارج شد که کفشی به پا نداشته و پای برهنه بوده و لباسشان نیز کاملاً معمول بود.
پس از آن، امام رضا علیه السلام قبل از قرائت نماز خطبهای خواند. از آن جهت که ایشان، پیشاپیش از مأمون این پیمان گرفت که در صورت برپا داشتن نماز توسط او، لازم است تا همچون پیامبر اسلام صلی الله آن را به جا آورد، از این رو آن حضرت در بالای منبر حضور یافتند.
مطلب دوم چنین بود که امام هشتم علیه السلام در این موقعیتی که جمعیت کثیر در آنجا گرد آمده بود، از برتری و فضیلتهای اهل بیت پیامبر علیه السلام مطالبی را مطرح میکرد. در ادامه آن حضرت اینگونه به درگاه خدا دعا کردند: «خدایا باران رحمت خود را بر ما بفرست و خدایا، بارانی بفرست که به اندازه و مفید باشد.» حتی امام هشتم علیه السلام در دعای خود اینگونه ذکر کردند که: «خدایا باران رحمتت را وقتی نازل کن که مردم به خانههای خود رسیده باشند.»
هنگامی که دعای حضرت رضا علیه السلام به پایان رسید، مردم ابرها را در آسمان مشاهده کرده و شروع به تکبیر گفتن نمودند. امام هشتم علیه السلام خطاب به انبوه جمعیت فرمود: «آرام باشید، این ابری که بالای سر شماست برایتان باران ندارد و این ابر، مسافر شهر دیگری است و به شهر دیگری باران را میبرد.»
زمانی که برای سومین بار ابری به پیش آمده و در آسمان ظاهر شد، امام رضا علیه السلام بیان داشتند: «این ابر از آن شماست.» و در ادامه فرمودند: «به منازل خود بازگردید.» ابر بر فراز شهر رسیده و صاعقههایی از آن حاصل شد که امام مجدداً خطاب به مردم تاکید نمودند که به خانههای خود بازگردند. در زمانی که مردم از اطراف شهر به خانههای خود رسیدند در این حین، بارش باران آغاز گردید.
پس از آنکه باران شروع به بارش کرد مردم شیدا و محب حضرت رضا علیه السلام طاقت ماندن در خانه را نداشتند، لذا به سمت منزل امام هشتم علیه السلام آمده و در زمان باریدن باران در آنجا اجتماع کردند. وقتی که امام از هیاهو و صدای مردم در بیرون از منزل اطلاع یافتند، از خانه خارج شده و همه مردم در آنجا به آن حضرت تبریک و شادباش گفتند. در حقیقت منظور اصلی مردم چنین بود که میگفتند: «ای فرزند پیامبر(ص)، این کرامتی که خدا به شما عنایت کرده را تبریک میگوییم.» حضرت رضا علیه السلام در مقابل جمعیت قرار گرفته و فرمودند: «ای مردم نعمتهای خدا به سمت شما جریان دارد و هیچوقت این نعمتها را با گناه از بین نبرید و مانع رسیدن نعمتهای خدا نشوید. وقتی شما به حضرت حقتعالی و مردم کفران کنید و معصیتی داشته باشید، نعمتها به شما نمیرسد. دوم اینکه، همیشه شاکر خدا باشید و نعمات و خوبیها را مد نظر قرار داده و همواره از خدا سپاسگزار باشید. سوم اینکه نعمتهای خدا به سمت شماست و با کفران این نعمتها را تضعیف نکنید. » در ادامه اضافه کردند: «حقوق اهل بیت(ع) را پاس بدارید و به احترام فرزندان پیامبر(ص) توجه کنید».
داستان ضامن آهو
یکی از صفاتی که حضرت رضا علیه السلام به آن مشهور بوده و در بین مردم متداول است، لقب ضامن آهو میباشد. دایل نسبت دادن این لقب به آن حضرت از جهت عهدهدار شدن ضمانت ماده آهویی است که برای فرار از دست صیاد و شکارچی به حضرت امام رضا علیه السلام پناهنده شد.
یکی از شکارچیان در بیابان تصمیم به صید آهویی می نماید که به دنبال این امر آهویی را یافته و مسافت بسیار زیادی در پی او میرود. سرانجام پس از تعقیب و گریز طولانی، آهو متوجه حضور حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام که به طور تصادفی در آنجا حضور داشت، شده و به او پناه میبرد. شکارچی که در پی به دام انداختن آهو با حضرت رضا علیه السلام روبرو میشود، آن حضرت درخواست گذشتن شکارچی از آهو و اجتناب از شکار آن را مینماید. ولی از آنجا که شکارچی آهو را شکار مسلم و حق شرعی خود قلمداد میکرد، جهت پس گیری و تسلیم آهو به حضرت اصرار و تاکید مینماید. امام هشتم علیه السلام پیشنهاد میدهد مبلغی افزون بر قیمت رایج آهو به صیاد بپردازد تا از آن آهو درگذرد و او را آزاد کند. ولی شکارچیان را نپذیرفته و پاسخ میدهد: «الا و بالله، من همین آهو را که حق خودم است، میخواهم و نه غیر آن را… » در این لحظه آهو در برابر حضرت رضا علیه السلام و به اذن الهی قادر به سخن گفتن شده و به حضور امام علیه السلام تعریف میکند که من دارای دو بچه آهوی شیرخوار هستم و هم اکنون گرسنه و چشم انتظارم ماندهاند که به سمت آنها رفته و به آنها شیر دهم تا به طور کامل سیر شوند. دلیل گریز من نیز همین امر بود. در حال حاضر شما در مقابل این شکارچی ضمانت من را بکنید که راضی شود، من بروم و به فرزندانم شیر دهم و مجددا باز گردم تا در اسارت صیاد درایم.
امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در مقابل صیاد ضمانت آهو را عهده دار شده و خود را به عنوان دلیل الضمان در اختیار شکارچی قرار داد. پس از آن آهو به نزد فرزندانش رفته و بعد از شیر دادن به آنها با شتاب بسیار به نزد امام و شکارچی مراجعت نمود و خود را به شکارچی تسلیم کرد.
شکارچی که از ابتدا با وجود ضمانت حضرت رضا علیه السلام باور نداشت که آهو به نزد آنها بازگردد، پس از مشاهدهی پایبندی آهو به پیمانش با حضرت رضا علیه السلام، دچار حیرت شده و شدیداً متحول و آشفته گردید. پس از آن تازه آگاه میشود که گروگان او، وجود مقدس حضرت رضا علیه السلام میباشد. از این رو با افتادن به دست و پای آن حضرت طلب عفو و بخشش نموده و عذرخواهی میکند. امام رضا علیه السلام نیز مبلغ چشمگیری وجه نقد را به او عطا کرده و متعهد میشود که در روز قیامت در مقابل جدش پیامبر اسلام صلی الله شفاعت او را بر عهده بگیرد. بدین ترتیب صیاد با دلی پر امید راهی میشود. پس از آن آهو که زندگی خود را مدیون امام هشتم علیه السلام میدانست، از حضور ایشان کسب اجازه نموده و به نزد فرزندانش در لانه باز میگردد.
شخصیت اخلاقی امام
در زمینه خوش خلقی و نیک رفتاری حضرت رضا علیه السلام نقلهای بسیاری است. در این مبحث با بررسی مواردی از آنها متوجه میشویم که چگونه حضرت امام رضا علیه السلام در مواجهه با مردم ظرافت و لطافت بسیاری در رفتار و گفتار قائل بودند.
هیچ گاه با سخن خود، دیگران را آزار نداد.
ـ سخن هیچ کسى را قطع نکرد.
ـ به نیازمندان بسیار کمک مى فرمود.
ـ با خدمتگزاران خود بر سر یک سفره مى نشست و غذا مى خورد.
ـ همیشه چهره اى خندان داشت.
ـ هرگز با صداى بلند و با قهقهه نمى خندید.
ـ هنگام نشستن، هرگز پاى خود را در حضور دیگران دراز نمى کرد.
ـ در حضور دیگران هرگز به دیوار تکیه نمى زد.
ـ به عیادت بیماران مى رفت.
ـ در تشییع جنازهها شرکت مى جست.
ـ از مهمانان خود، شخصا پذیرایى مى کرد.
ـ به پاکیزگى بدن، موى سر و پوشاک خود بسیار توجه داشت.
ـ بسیار بردبار و صبور و شکیبا بود.
ـ در پیش چشم مردم، آراسته بود و در خلوت، ساده زیست و زاهد.
مواردی که بیان شد، جزئی از رفتار و اخلاق حضرت امام هشتم علیه السلام بود. چگونه ممکن است با برخورداری از چنین رفتار و کردار پسندیدهای خدا از او راضی و خشنود نباشد؟ آیا لقب رضا برازنده آن حضرت نیست؟
آیا ممکن است شخصی که خدا از او رضایت داشته و خرسند است، مردم از او راضی نباشند! چنین است که لقب رضا را برای آن حضرت شایسته و زیبنده دیدند.
سخاوت
حضرت رضا علیه السلام همانند اجداد پاک و مطهرش در زمینه بخشش و دست و دلبازی شهره خاص و عام بوده و همه دوستان و حتی دشمنان را در بر میگرفت. آنحضرت یکبار در ایامی مصادف با عرفه همه اموال و دارایی خود را میان مردم توزیع کرد.
یاران ایشان در نهایت حیرت از آن حضرت سوال کردند که آیا چنین بخششی جایز است؟ ایشان پاسخ دادند: «نه تنها روا است که غنیمت است؛ غنیمتی برای کسب اجر و ثواب و کرامت.»
فصاحت و بلاغت
هر زمان که امام هشتم حضرت رضا علیه السلام در توضیح و تبیین مسئلهای لب به صحبت باز میکرد، هر مستمعی را در جای خود میخکوب کرده و بر همه شنوندگان تاثیر ویژه میگذاشت. آنحضرت همانند پدران مطهرش در سخنوری بسیار بلاغت و فصاحت داشت.
تلاوت قرآن
یکی از عاملان و کارگزاران مأمون عباسی به نام رجاء بن ضحاک که عهده دار مسئولیت همراهی و هدایت امام از شهر مدینه به خراسان بود، تعریف میکند که: «امام رضا علیه السلام شبها بسیار قرآن تلاوت میکرد. هنگامی که به آیهای میرسید که در آن سخن از بهشت و دوزخ به میان آمده بود، گریه میکرد و از درگاه خدا تقاضای بهشت میفرمود و میگفت: «پناه میبرم به خدا از آتش دوزخ».
انتظار امام از شیعیان
محدث قمی رحمه الله در روایتی از حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام چنین نقل کرده که حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمود: «ای عبدالعظیم، سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو وسوسههای شیطانی را به خود راه ندهند و در زندگی راستگو و امانت دار باشند. راجع به چیزهایی که برایشان فایدهای ندارد، سکوت کنند و جدال نکنند. با یکدیگر رفت و آمد نمایند؛ زیرا این عمل موجب تقرب به من میشود. حیثیت و آبروی خود را از بین نبرند که هرکس آبروی کسی را بریزد و از این راه یکی از دوستان مرا به غضب آورد، دعا میکنم که خدا او را در دنیا و آخرت به عذاب دچار سازد و در آخرت از زیان کاران به شمار آید».