عبدالرئوف توانا/ مردم به وقت موعود همه از اطراف شهر بسوی شهر با نعرههای تکبیر و بیرقهای سبز با تزیین کلمه طیبه (لااله الاالله محمد رسول الله) و الله اکبر به حرکت در آمدند و پوستههای خورد و کوچک رژیم را با دست خالی از سر راه خود برداشته و خلع سلاح میکردند.
مگر در دو جای در داخل شهر هرات با مقاومت شدیدی روبرو گردیدند: یکی در قلعه اختیارالدین (ارگ) و دوم در قوماندانی امنیه هرات بود که آن هم بعد از مدت مقاومت با دادن تلفات از هر دو طرف این دو مرکز را مردم تسخیر کردند و تقریباً کل شهر هرات به دست مردم افتاد.
در این وقت رژیم به فرقه زلمی کوت (مرکز اردو) امر آتش را بالای مردم و شهر هرات داد؛ اما منصبداران و افسران مسلمان که فرزندان همین مردم بودند از این امر رژیم سرپیچی کردند و اطاعت ننمودند و بر بالای مردم آتش نگشوده بلکه بر عکس به وابستگان رژیم هجوم آوردند و عدهای را از پای در آوردند.
در این وقت هواپیماهای جنگی رژیم و شورویها از کشور ترکمنستان به پرواز در آمده شهر و مرکز فرقه زلمی کوت از جمله منطقه پل (رنگینه) محل تجمع مردم و درب قندهار را سخت بمباران کردند که به مردم تلفات بسیار سنگینی وارد آمد.
از طرف دیگر به قوای جهاد زرهی از جانب قندهار دستور داده شد تا با برافراشتن بیرقهای سبز بر بالای تانکها به سوی هرات حرکت کنند و به ظاهر جهت فریب مردم چنان نشان دهند که گویا این قوا به کمک مردم آمده و تا با فریب و نیرنگ بتوانند به شهر هرات داخل شوند که این کار همین طور صورت گرفت و قوای زرهی با نیرنگ و فریب از طریق میرداوود داخل شهر هرات گردیدند و به مجرد ورود به عملیات جنگی آغاز کردند.
بعد از این عملیات جنگی تصفیهها آغاز شد به حدی کشتند که جویها و سرکها و بازارها بخون مردم رنگین گردید، تعدادی را که نکشتند دستگیر و شبها به گورهای دسته جمعی زنده و مرده به گور کردند که در این اواخر گورهای دسته جمعی زیادی در هرات کشف گردیده که شاهد مدعی است.
مردم که در آن وقت، جنگ با تانک زرهی را بلد نبودند با کارد و شمشیر و سنگ و چوب به تانکها حمله میکردند. با وجود کشتار بسیار زیادی از مردم، بازهم عدهای با تیل و پترول و فرش و لحاف بعضی از تانکها را به آتش کشیدند حتی مردم درختان نا جو سر به فلک کشیده خیابانهای هرات را اره کرده جلو روی تانکها میانداختند تا اینکه مانع عبور آنها گردند. مگر تانکها از آنها عبور میکرد و مردم را میکشت و میرفتند.
بعد از شکست مردم در حمله عمومی مجبور به عقب نیشنی گردیدند و رژیم مجدد به شهر هرات مسلط شد. بعد از تسلط رژیم برشهر هرات کشتار مردم مجدد آغاز گردید و به حد زیادی از مردم را کشتند و حتی مردم را به زنجیرها بسته کرده طور دسته جمعی دفن مینمودند که میتوان گفت که از آغاز قیام تا تسلط مجدد رژیم بر شهر هرات بیست و چهار هزار نفر از مردم هرات را کشتند.
بعد از این کشتارها تاکتیک جنگ مردم با رژیم در هرات عوض گردید و مردم اجباراً به جنگهای پارتیزانی و چریکی روی آوردند و جبهات خورد و کوچکی را تاسیس نمودند و جنگ را به طور دیگری ادامه دادند که خرابیهای شهر و قصبات هرات و مزار شهدا خود شاهد آن است.
بعد از قیام ۲۴ حوت هرات، رژیم دست پاچه شده زمانی این مقاومت را به همسایهها و زمانی به دیگران نسبت میداد، رژیم بر علاوه حمایتهای همه جانبه اتحاد شوروی در حال سقوط قرار گرفت، شورویها تصمیم گرفتند که به افغانستان نیروی نظامی اعزام کنند که در ششم جدی سال بعدی (۵۸) دیدید که این تصمیم عملی شد و افغانستان عملاً اشغال نظامی ارتش سرخ گردید.
در واقع قیام ۲۴ حوت ۵۷ هرات کمر رژیم دست نشانده را در افغانستان شکستاند و باعث از هم پاشیدن رژیم گردید که به حضور عریان ارتش شوروی و اشغال نظامی افغانستان منجر شد، بازهم رژِیم و حامیانش نتوانستند چیزی را جبران کنند که بلاخره بعد از چندین سال مبارزه و جهاد بی امان و مقدس مردم افغانستان رژِیم دست نشانده و حامیانش (اتحاد شوروی) را خداوند همه را نابود کرد و کشورهای زیادی بعد از آن به آزادی و استقلال خود رسیدند که همه از برکت جهاد مقدس مردم افغانستان و خون پاک شهدای کشور است.
از خداوند بزرگ میخواهیم تا روح همه شهدا را شاد داشته باشد و وابستگانشان را صبر و استقامت عنایت فرماید.
پیرامون اینکه چرا رهبران و فرمانداران جهادی با این همه قربانی بعد از خروج ارتش سرخ نتوانستند دولت مقتدر اسلامی که خواست آحاد این ملت بود را ایجاد کنند سوالات از آدرسهای گوناگون مطرح میشود. پاسخ آن این است که جهاد با جوش خروش به اساس فتوای علما آغاز گردید ولی متاسفانه بعد از شهادت رهبران راستین نهضت اسلامی در زندان پل چرخی و انشعاب در نهضت اسلامی، تقسیمات آن به جریانهای متعدد و سپردن رهبری جهاد بدست آنهایی که ظرفیت رهبری و زعامت را نداشتند، این امر باعث شد جهادی که با اسلام خواهی آغاز شده بود با قوم گرایی به فرجام برسد، کار به جایی برسد که همسنگران دیروز به دشمنان امروز و دشمنان دیروز به دوستان امروز تبدیل شود.
شایان ذکر است که عامل همه بدبختی انحراف از اهداف و مکتب جهاد از یکطرف و از طرف دیگر نبود رهبری و زعامت سلیم در کشور دانسته میشود.
یقین دارم اگر رهبران واقعی نهضت اسلامی به صورت دسته جمعی در زندان پل چرخی به شهادت نمیرسیدند هرگز جنگهای تحمیلی میان احزاب جهادی بعد از شکست ارتش سرخ در افغانستان رخ نمیداد، نظام سالم اسلامی که ثمره خون شهدای انقلاب اسلامی افغانستان بود تحقق مییافت، زمینه تجاوز برای نیروهای صلیبی آمریکایی نیز مساعد نمیگردید.